شبنم طلوعی، بازیگر ایرانی و فعال فرهنگی ساکن شمال کالیفرنیا، به مناسبت شب یلدا ترانه جدیدی منتشر کرد.
این اثر «برقص» نام دارد. ترانه را فاطمه اختصاری سروده، و موسیقی توسط مجید کاظمی ساخته و تنظیم شده است.
شبنم طلوعی موزیک ویدئویی نیز برای این ترانه تولید کرده که انیمیشن و تصویرسازی آن توسط ثمره آزادی انجام شده است.
انتشار این اثر با صدای شبنم طلوعی، که بیشتر به خاطر فعالیتهای هنری خود در عرصه سینما و تأتر شناخته میشود، واکنشهای طرفدارانش را در پی داشت و برخی را غافلگیر کرد.
شبنم طلوعی در گفتوگو با بهنود مکری از صدای آمریکا درباره این ترانه توضیح داد.
چرا این ترانه و موزیک ویدئو را در شب یلدا منتشر کردید، دلیل خاصی داشت؟
شبنم طلوعی: با توجه به همهگیری ویروس کرونا، همه ما در گوشه و کنار این کره خاکی سال سخت و دشواری را سپری کردیم و متأسفانه عزیزانی را از دست دادیم که جای آنها بسیار خالی است.
از طرفی به دلیل وضعیت سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی امروز ایران، مردم هر روز و هر لحظه فشار زیادی را تحمل میکنند و زندگی سختی دارند.
به همین دلایل در چنین شرایطی، گفتن از شادی، رقص، و نشاط کار سادهای نیست و زمان خاص خود را میطلبد. از طرفی همه ما به شادی، امید، و آرزو هم نیاز داریم و در غیر این صورت نمیتوانیم به زندگی ادامه دهیم.
پس فکر کردیم که این اثر را در شب یلدا منتشر کنیم. به هر حال در چنین شبی مردم کنار هم جمع میشوند و حتی آنهایی هم که تنها هستند، احساس خوبی دارند.
یلدا رویداد نمادینی است که طبیعت، و در کنارش این سنت زیبای ایرانی، پیام خاصی را یادآوری میکند که حتی طولانیترین شب سال بالاخره به روز روشن میرسد.
ما هم امیدوار بودیم تا بتوانیم سهم کوچکی در این یادآوری، شادی، و احساس امیدی که در شب یلدا هست، داشته باشیم.
واکنشها چطور بود، از نتیجه کار راضی هستی؟
شبنم طلوعی: واکنشها بسیار خوب و غافلگیر کننده بود، خیلی احساساتی شدم، چون انتظار چنین حمایتی را نداشتم و به همین دلیل از همه سپاسگزارم.
در شبکه های مجازی دو پرسش مشخص مطرح میشود، یکی این که چرا تا حالا نخوانده بودی؟ و این که چرا حالا تصمیم گرفتی بخوانی؟
شبنم طلوعی: من از وقتی که خاطرم هست، میخواندم، یعنی از کودکی که کلاس سولفژ میرفتم، تا پشت صحنه تأتر برای گرم کردن صدای خود، و حتی روی صحنه که کارگردانها بهانههایی پیدا میکردند که من در نمایش تکخوانی کنم، مثلا خواندن لالایی یا زمزمه کردن که بعد به فریاد تبدیل میشد و نمونههایی از این دست که در ایران تجربه کردم.
البته برای انتشار یک کار حرفهای مثل «برقص»، باید انرژیها یا رویاپردازیهای چند نفر موازی باشد تا یک اثر هنری خلق شود. برای من در این دوره چنین اتفاقی افتاد و از طریق یک دوست مشترک با مجید کاظمی آشنا شدم، سپس درباره ممنوعیت بدن و رقص زن در ایران با فاطمه اختصاری عزیز صحبت کردم و او پس از چند روز تماس گرفت و با این شعر درخشان من را غافلگیر کرد، خلاصه ترانه برقص، نتیجه همکاری مشترک ما است.
میدانم که مایل هستی تا در انتها به نکتهای اشاره کنی، جریان چیست؟
شبنم طلوعی: من هر بار در هر جایی که میخوانم به یاد یک آقایی میافتم که در تئاتر شهر با او آشنا شدم، امیدوارم این پیام من به گوشش برسد، برای او آرزوی سلامتی دارم.
من همیشه برای گرم کردن صدای خود، پشت صحنه آواز میخواندم، این کار را در شانزده سالی هم که در خارج از کشور هستم، ادامه دادم.
در تئاتر شهر، یک آقای جوانی بود که جارو می زد و خیلی سریع این کار را انجام میداد و صحنه را برای بازیگران آماده میکرد. من همیشه کنار صحنه میایستادم و هنگامی که او جارو میزد، میخواندم.
آنجا بود که فهمیدم چرا صدا و تکخوانی زنان قدغن است، میدیدم که هر بار که من میخوانم حرکت جاروهای این آقا ملایمتر و گوشنوازتر میشود و با ریتم آهنگ من جارو میکشد، انگار شاهد یک والس یا باله بودم.
موضوع صدای من نیست، موضوع جادوی صدای زن است که فرقی ندارد نازک، بم، زمزمه، یا فریاد باشد و در هر حالتی یک جادو، معجزهای، یا شاعرانگی پدید میآورد که حتی جارو زدن، به یک باله تبدیل میشود.
خیلی خوشحالم که فرصتی شد تا درباره صدای زن، بدن زن، و رقص زن صحبت کنم و من هم یکی از هزاران صدایی باشم که میخواهد یادآوری کند که به رویاهای خود پشت نکنید زیرا همیشه چشمی برای دیدنش و گوشی برای شنیدنش هست.