آمار و ارقام منتشر شده در ایران از کاهش نرخ ازدواج و افزایش بی سابقه نرخ طلاق در ایران خبر می دهند.
براساس آمار سازمان ثبت احوال ایران، آمار طلاق در شش ماهه نخست سال جاری ٧٠ هزار و ٣٢٣ مورد و در مقایسه با دوره مشابه در سال گذشته ١٣.٣ درصد افزایش یافته است.
ایسنا، خبرگزاری دانشجویان ایران، اوایل آبان ماه سال جاری به نقل از علی اکبر محزون، مدیرکل اداره آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال ایران گزارش داده بود «٦٥ هزار و ٥٣٢ مورد طلاق مربوط به شهرها و ٤ هزار و ٧٩١ مورد طلاق مربوط به روستاها بوده است».
بنا به گفته این مقام سازمان ثبت احوال، در ایران در هر شبانه روز به طور متوسط ٣٨٧ مورد طلاق و در هر ساعت به طور متوسط ١٦ مورد طلاق رخ می دهد.
براساس آمار، بیشترین میزان طلاق ثبت شده بین مردان در گروه سنی ٢٥ تا ٢٩ ساله و بیشترین طلاق ثبت شده در این سازمان در زنان با گروه سنی ٢٥ تا ٢٩ سال بوده است.
از سوی دیگر حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، نیز در بهار سال جاری درمورد افزایش آمار طلاق در ایران و بی ثبات شدن بنیان خانواده در کشور ابراز نگرانی شدید کرده است.
برخی از ناظران، مسائلی همچون اختلاف طبقاتی، تضادهای فرهنگی و عدم رعایت موازین اخلاقی به ویژه در مسائل جنسی را از جمله عوامل عمده طلاق زوج های ایرانی می دانند.
معصومه آباد، دبیر کمیته سلامت شورای تهران تابستان سال گذشته گفته بود ایران رتبه چهارم طلاق در جهان را داراست و روزانه ٥٠٠ پرونده طلاق در تهران تشکیل می شود.
دكتر محمود گلزاری، معاون سامان دهي امور جوانان وزارت ورزش و جوانان آبان ماه سال جاری گفته بود آمار طلاق در تهران ٣٥ تا ٤٠ درصد افزايش پيدا كرده است. او همچنين گفته است ٥٠ درصد طلاقها در پنج سال اول ازدواج به وقوع ميپيوندد و ١٥ تا ٢٠ درصد طلاقها در سال اول ازدواج رخ می دهد.
فرد بیمار، جامعه بیمار
دکتر نسترن ادیب راد، مشاور و روان درمان مقیم تورنتو در مورد طلاق، نقش جامعه و نظام حاکم بر مردم و روانشناسی این پدیده با وب سایت فارسی صدای آمریکا گفتگو کرده است:
دکتر ادیب راد می گوید از نظر روانشناسي اجتماعي، جامعه نيز مانند انسان دارای شخصيت است، لذا می توان ابعاد حاکم بر شخصیت انسان را به جامعه تعمیم داد. وی بررسی وضعيت کنونی جامعه ايران را بر مبنای ديدگاه «تحليل مراوده ای» اریک برن، روانکاو برجسته تاريخ تحلیل می کند که براساس آن انسان سالم، انسانی است که سه وجه کودک، بالغ و والد را در خود دارد، اما غلبه روانی با بالغ است. يعني دو وجه کودک و والد تحت سرپرستی و نظارت بالغ عمل می کنند و بررسی کننده پيام هايی آن دو و نیز تصميم گيرنده و مجری نهايی بالغ است. در یک جامعه هم اگر بخش «والد»- که نماد آن در حکومت و ارزش های ثبت شده بدون حضور بالغ است- تنها زمام دار امور باشد، جامعه تعادل خود را از دست داده و در نتیجه شورش بخش منفی کودک، بیماری های اجتماعی بروز می کند. یکی ازاین عوارض منفی پدیده طلاق است.
در حالی که ساختار فرهنگی - اجتماعی حاکم بر کشور و چارچوب های مادی و اقتصادی علاوه بر مشکلات بین زوج ها نقش کلیدی در افزایش نرخ طلاق در ایران ایفا می کند، دکتر ادیب راد یادآوری می کند «در کنار رشد پدیده طلاق، رشد اعتیاد، افسردگی و جرایم هم مشاهده می شود که همگی از یک جا سرچشمه می گیرد و آن پیچیدن نسخه آن زمانی و آن مکانی برای دردهای این زمانی و این مکانی جامعه است.اندیشه حذف و محدود کردن تمام کانال های اطلاع رسانی و کوتاه کردن دست خردمندان و اندیشمندان از ارزیابی حاکمیت موجود که همگی مربوط به بخش بالغ است، به دنبال کودک فرض کردن انسان ها، یک والد قدرتمند و یکه تاز را می طلبد که به کودک نادان حالی کند که چه چیزی به نفع اوست. در این زمان والد حاکم با انواع تهدیدها و یا حداقل تمهیدها این کودک بی کفایت را با انواع روش ها وادار به اطاعت از فرمان های ضبط شده می نماید».
خانم ادیب راد در ادامه مصاحبه با وب سایت فارسی صدای آمریکا می گوید «عدم اجازه خرد ورزی، تفکر، تصمیم گیری و تمرین و عمل در کوچک ترین مسایل اجتماعی و حتی حوزه های بسیار شخصی مانند سکس و روابط زناشویی، از افراد جامعه انسان هایی تهی مغز وبی مهارت می سازد که خود مینیاتوری از جو حاکم هستند».
او می گوید در خانواده «والد»سالار، زن و مرد و کودک حق فکر کردن، سوال کردن و تصمیم گیری بر اساس نیازهای اینجا و اکنون ندارد و دایم باید به پیام های والدی و سنت ها که ناقل پیام های گذشته است، گردن نهند. البته این به معنای آن نیست که همه نمادها و داشته های سنتی پاسخگوی نیازهای بشر امروز نیست، بلکه بدان معنی است که این باری که بدین گونه برجامعه تحمل می شود، اجازه بازبینی در بخش بالغ را ندارد و باید بدون چون و چرا اجرا شود.
این مشاور خانواده می گوید «در آمار جدیدی که از سوی دستگاه های قضایی ایران اعلام شده ازجمله بالاترین علت های طلاق، دخالت خانواده با ١٥ درصد عنوان شده است. اگر دخالت خانواده را موشکافی کنیم یعنی شما زوج جوان آن گونه که ما زندگی کردیم، فکر و زندگی کنید که این امر با اقتضاء های امروزی نسل نو هم خوانی ندارد، لذا تعادل خانواده نوپا را برهم زده منجر به تلاشی آن می شود».
بنا به گفته دکتر ادیب راد، اکثریت قابل توجه علل طلاق به عدم رشد شخصی، عدم شناخت و عدم آمادگی برای یادگیری و تغییر برمی گردد که اساس آن در ضعف بالغ جامعه است که علت عمده آن نگرش کودک واره سیستم به انسان ها و یا شیء دیدن آنهاست و حکومت تصور می کند که می تواند با تعطیل کردن رشد انسان ها و تربیت بنده وار آنها، خوشبختی و سعادت را هم برای آنها دیکته و یا بر آنان تحمیل کند.
کارشناسان و مشاوران خانواده در ایران معتقدند خیانت، سلب اعتماد متقابل در زندگی مشترک، خشونت علیه زنان، چالش های اقتصادی، بزهکاری و تغییر تفکر نسل ها از جمله عوامل عمده طلاق در ایران محسوب می شوند.
عامل طلاق: زنان یا آسیب های اجتماعی؟
در شرایطی که برخی از مقام های ایران، علت افزایش نرخ طلاق را تغییر نگاه زن و مقاومت آن ها در برابر ظلم و ستم مردان عنوان می کنند، کارشناسان امور خانواده معتقدند تورم، فقر، تحولات فرهنگی و اجتماعی سال های اخیر و مسائل جنسی از جمله مهم ترین عوامل جدایی بین زوج های ایرانی بوده اند.
نسترن ادیب راد خاطرنشان می کند بررسی اجمالی در مورد علل طلاق در ایران نشان می دهد که «بیشتر سایت های حکومتی از مهم ترین علل بالارفتن آمار طلاق را، اینترنت، شبکه های اجتماعی و نیز استقلال مالی زن و عدم وابستگی به مرد عنوان کرده اند. که در مورد اینترنت، گردش آزاد اطلاعات را خطری برای بنده واری و اطاعت کورکورانه و استقلال مالی زن را نیز مانعی برای تمکین یا اطاعت بی چون و چرا می دانند. آیا این همان بنده وارگی و کودک صفت و یا شیء فرض کردن انسان و یا زن نیست که نیازی به رشد ندارد. چون اگر انسان ها و به تبع آن زنان به دنبال رشد شخصی باشند، آنگاه نگاه برده وارشان نسبت به حاکمیت هم تغییر خواهد کرد».
کارشناسان آسیب های اجتماعی در ایران می گویند ٦٠ درصد طلاق ها در مسائل جنسی زوج ها ریشه دارند اما آن ها به دلیل تعصب و چارچوب های فرهنگی و اجتماعی دلیل واقعی آن را ابراز نمی کنند و بهانه های دیگری را به عنوان علت طلاق خود مطرح می کنند.
تابو سازی از رابطه جنسی، و رابطه آن با طلاق
بنا به گفته این کارشناس و مشاور خانواده، اگر فرزندان در خانه آزاد، اندیشمند، خلاق، کنجکاو و در جستجوی تغییر و توانمندی برای ایجاد تغییر تربیت شود، آنگاه دودمان بنده پروری بر باد رفته، کاخ ها ویران خواهد شد. این هم یکی دیگر از ستم هایی است که بر ملت ما و یا هرجامعه ای به طور خاموش روا می رود و ما به دنبال معلول ها هستیم که علل طلاق را به ١٥ دسته تقسیم می کنیم.
اکثریت طلاق ها به دلیل عدم رشد شخصی که به دنبال آن عدم مسئولیت پذیری، عدم کسب آگاهی، پیروی کورکورانه از باورها و ارزشهای ضبط شده و تغییر ناپذیری، اتفاق می افتد. مثلا عنوان شده ۷ درصد از طلاق ها به دلیل اختلال های جنسی است که درصد کمی از این مشکل به دلایل فیزیولوژیکی اتفاق می افتد و دلایل غیر فیزیولوژیک آن بخشی به باورها و اندیشه های ضبط شده و بخش دیگر آن عدم داشتن مهارت کافی و یا مشکلات عاطفی است که با کسب اطلاعات و آموزش کاملا قابل حل می باشد. تابو فرض کردن مسایل جنسی اصولا یعنی چه؟ یعنی سانسور کردن معضلات کنونی توسط ارزش ها و باورهای ضبط شده والدی. وقتی می گوییم ضبط شده یعنی ارزش ها و باورهایی که اجازه ارزیابی ندارند وغیر قابل تغییر فرض می شوند».
نگاه ابزاری به زن و مرد در جامعه والد-سالار
او یادآوری می کند:«جای دیگر عنوان می شود که مرد هرگاه که بتواند غذا، لباس، ماشین و منزل را برای زن تامین کند می تواند ازدواج کند. در اینجا هم به روشنی دیده می شود که نگاه به انسان و زن، کودک واره و شیء گونه است که رابطه زن و شوهر را رابطه ای نه بر اساس عشق و صمیمیت بلکه بر اساس نیاز و وابستگی کودک - والد توصیف می کند».
او می افزاید: «اینجا زن مطرح نیست چون زن شیء و یا کودکی است که باید اداره شود و یا نیازهایش برای بار آوری تامین شود. پس جای بلوغ کجاست؟ رشد فکری، عقلی، عاطفی و اجتماعی کجاست؟ در این نظام فکری مرد هم شیء و کودکی است که باید توسط افکار حاکم اداره شود، منتهی این بار او ماموریت یافته که خانواده را با سیستم تطبیق دهد و پاداشی با نشان لیاقت مرد بودن دریافت کند. در این سیستم انسان ها مسخ شده و زن و مرد بنده وار و بدون زحمت مجری افکار و آموزه های نظام والدی حاکم هستند. و بدین ترتیب زحمت حاکمیت کمتر شده و جامعه توسط خودش به اسارت در می آید».
ارزش اقتصاد بالاتر از فرد
دکتر نسترن ادیب راد در این مصاحبه می افزاید: «بزرگترین علت فروپاشی انسان به صورت بیماری های روانی، فروپاشی خانواده به صورت طلاق و گریز از یکدیگر و آسیب های اجتماعی، برمی گردد به نگاه حاکم بر افراد، که به نوبه خود به جامعه القا شده و به صورت باور درونی بر فرد تسلط می یابد و از حاکمیت بالغ بر شخصیت فرد جلوگیری می کند. در این سیستم ها اگر هم بالغی به کار گرفته شود به عنوان ابزاری جهت اِعمال هدف های سیستم عمل کرده، ازایفای مستقل نقش خود عاجز خواهد بود. در هر سیستمی که اصالت با سود و منافع اقتصادی، و غیبت ارزش های واقعی انسان باشد یک نتیجه حاصل می شود و فرق نمی کند که این سیستم ایدئولوژیک، کمونیستی و یا سرمایه داری باشد».
به نظر این پژوهشگر مقیم تورنتو، درواقع شخصيت يک جامعه، برداری است از شخصيت تک تک افراد آن که با درنظر گرفتن این بردار، ميانگين ويژگی های افراد جامعه به دست می آید. لذا می توان قوانين حاکم بر شخصیت و رشد تحولات اجتماعی را از منظر روانشناسی، مورد تجزيه و تحليل قرار داد
نقش حکومت و ساختار اداره کشور در سلامت جامعه
دکتر ادیب راد در مورد نقش حکومت و ساختار کشور در ایجاد فشارهای اجتماعی، خانوادگی و فردی و تاثیر آن بر فروپاشیدن نهاد خانواده و در نهایت طلاق می گوید: «حکومت، دولت و تمام اعوان و انصار آن، باورهای تاریخی و فرهنگی، سنت ها، ارزش های متعلق به گذشته و اسطوره ها، نماد والد جامعه و کودک جامعه درمراکز تفریحی، سرگرمی، اوقات فراغت، اماکنی که به تخلیه هیجان های مثبت و منفی افراد کمک می کنند، تجلی می یابد. بالغ جامعه نیز که با اطلاع رسانی آگاهی بخشی و پاسخ دهی شناخته می شود، شامل بخش های علمی، دانشگاه ها، اینترنت، مجلات، انواع وسایل ارتباط جمعی و کتاب و هر آنچه با اندیشه تفکر و روشنگری در ارتباط است می باشد. در یک جامعه سالم، حاکمیت،ارزش ها، باورها و حتی جنبه های فرهنگی، دایم باید توسط بخش بالغ آن ارزیابی و بازخوانی شوند و با توجه به نیازهای نسل نو و شرایط اینجا و این زمان تحول یافته تطبیق یابند. از دیگر سو، بخش کودک جامعه که شامل فضاهای تفریحی، مانند سالن های، موسیقی رقص، تئاتر، سینما پارک و هرفضای تفریحی ورزشی و شادمانی باید روزنه ای برای تخلیه هیجان های مثبت و منفی، تنفس، بخش انرژی بخش و روزنه زنده بودن جامعه باشد. این بخش نیز لازم است که توسط بالغ نظارت و برنامه ریزی شود. اگراین سوپاب بسته شود و یا بخش والد بخواهد آن را با دیدگاه خود کنترل کند، جامعه نشاط و شادابی خود را از دست داده به سوی خمودی، بیماری، تنش و یا انفجار سوق داده می شود که عوارض آن را شاهد هستیم که طلاق یکی از آنهاست».
رویارویی سنت با مدرنیته و تاثیر آن بر افزایش طلاق
برپایه اخبار رسانه های ایران، تهران با ٩٠ مورد طلاق در روز بیشترین آمار در کشور را داراست و استان خراسان در رتبه بعدی قرار دارد. با وجود این، بنا به گزارش رسانه های ایران نرخ طلاق در شهرها و روستاهای کشور نیز در مقایسه با سال های گذشته بسیار بالا ارزیابی شده و در نهایت پرسشی که مطرح می شود این است که آیا گذار چند دهه گذشته جامعه ایران از بافت سنتی به جامعه ای مدرن و الهام گرفته از کشورهای غربی که به مدد شیوه های ارتباطی جدید همچون تلویزیون های ماهواره ای، اینترنت و سایر شبکه های اجتماعی رواج یافته، عاملی برای از هم گسیختن بافت سنتی و فرهنگی و اجتماعی نهاد ازدواج است و یا ارتباط بین جامعه مدرن و سنتی با طلاق چندان پررنگ قلمداد نمی شود.
محمد علی اسفنانی، سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس در مورد افزایش بی سابقه آمار جدایی زوج های ایرانی گفته بود «زلزله طلاق در جامعه در حال رخ دادن است».
دمکراسی، عامل رشد یا افسارگسیختگی؟
دکتر نسترین ادیب راد در مورد پدیده طلاق در جامعه مدرن و مقایسه نرخ آن در جامعه سنتی می گوید: «اگر منظور ما از مدرنیته اصالت انسان با تمام ابعاد اوست و هدف آن رشد شخصی و عدم قربانی شدن او، و نیز اگرمدرنیته به معنی احترام به آگاهی، آزادی وحق انتخاب انسان است در این صورت باید شاهد آن می بودیم که در جوامع مدرن نرخ اعتیاد، طلاق، بیماری های روانی خشونت و بسیاری از مشکلات اجتماعی کمتر از جوامع سنتی باشد، ولی عملا می بینیم که این گونه نیست پس آنچه در جوامع مدرن تحت عنوان دموکراسی اعمال می شود نیز با هدف رشد فردی نیست بلکه این بار انسان آزاد فرض می شود ولی انسانی که کودکی افسارگسیخته دارد. این کودک با بالغ ضعیف، فقط خود و نیازهای لحظه ای خود را می بیند و جمع را فدای خود می کند در حالی که انسان رشد یافته نمی تواند خودش را در غیاب عشق به دیگران دوست داشته باشد به عبارت دیگر دست آورد واقعی عشق به خود، عشق به جامعه است. در جوامع مدرن هم، جایی که انسان کودکی فرض می شود که توسط بنگاه های اقتصادی و تبلیغاتی باید برای مصرف بیشتر تحریک، اداره و یا کنترل شود، رشد بالغ انسان نادیده گرفته می شود. در این جوامع نیز انسان کودک و یا شیء فرض می شود بنا براین عوارض آن با جامعه سنتی فرق چندانی نمی کند».
براساس آمار سازمان ثبت احوال ایران، آمار طلاق در شش ماهه نخست سال جاری ٧٠ هزار و ٣٢٣ مورد و در مقایسه با دوره مشابه در سال گذشته ١٣.٣ درصد افزایش یافته است.
ایسنا، خبرگزاری دانشجویان ایران، اوایل آبان ماه سال جاری به نقل از علی اکبر محزون، مدیرکل اداره آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال ایران گزارش داده بود «٦٥ هزار و ٥٣٢ مورد طلاق مربوط به شهرها و ٤ هزار و ٧٩١ مورد طلاق مربوط به روستاها بوده است».
بنا به گفته این مقام سازمان ثبت احوال، در ایران در هر شبانه روز به طور متوسط ٣٨٧ مورد طلاق و در هر ساعت به طور متوسط ١٦ مورد طلاق رخ می دهد.
براساس آمار، بیشترین میزان طلاق ثبت شده بین مردان در گروه سنی ٢٥ تا ٢٩ ساله و بیشترین طلاق ثبت شده در این سازمان در زنان با گروه سنی ٢٥ تا ٢٩ سال بوده است.
از سوی دیگر حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، نیز در بهار سال جاری درمورد افزایش آمار طلاق در ایران و بی ثبات شدن بنیان خانواده در کشور ابراز نگرانی شدید کرده است.
برخی از ناظران، مسائلی همچون اختلاف طبقاتی، تضادهای فرهنگی و عدم رعایت موازین اخلاقی به ویژه در مسائل جنسی را از جمله عوامل عمده طلاق زوج های ایرانی می دانند.
معصومه آباد، دبیر کمیته سلامت شورای تهران تابستان سال گذشته گفته بود ایران رتبه چهارم طلاق در جهان را داراست و روزانه ٥٠٠ پرونده طلاق در تهران تشکیل می شود.
دكتر محمود گلزاری، معاون سامان دهي امور جوانان وزارت ورزش و جوانان آبان ماه سال جاری گفته بود آمار طلاق در تهران ٣٥ تا ٤٠ درصد افزايش پيدا كرده است. او همچنين گفته است ٥٠ درصد طلاقها در پنج سال اول ازدواج به وقوع ميپيوندد و ١٥ تا ٢٠ درصد طلاقها در سال اول ازدواج رخ می دهد.
فرد بیمار، جامعه بیمار
دکتر نسترن ادیب راد، مشاور و روان درمان مقیم تورنتو در مورد طلاق، نقش جامعه و نظام حاکم بر مردم و روانشناسی این پدیده با وب سایت فارسی صدای آمریکا گفتگو کرده است:
دکتر ادیب راد می گوید از نظر روانشناسي اجتماعي، جامعه نيز مانند انسان دارای شخصيت است، لذا می توان ابعاد حاکم بر شخصیت انسان را به جامعه تعمیم داد. وی بررسی وضعيت کنونی جامعه ايران را بر مبنای ديدگاه «تحليل مراوده ای» اریک برن، روانکاو برجسته تاريخ تحلیل می کند که براساس آن انسان سالم، انسانی است که سه وجه کودک، بالغ و والد را در خود دارد، اما غلبه روانی با بالغ است. يعني دو وجه کودک و والد تحت سرپرستی و نظارت بالغ عمل می کنند و بررسی کننده پيام هايی آن دو و نیز تصميم گيرنده و مجری نهايی بالغ است. در یک جامعه هم اگر بخش «والد»- که نماد آن در حکومت و ارزش های ثبت شده بدون حضور بالغ است- تنها زمام دار امور باشد، جامعه تعادل خود را از دست داده و در نتیجه شورش بخش منفی کودک، بیماری های اجتماعی بروز می کند. یکی ازاین عوارض منفی پدیده طلاق است.
در حالی که ساختار فرهنگی - اجتماعی حاکم بر کشور و چارچوب های مادی و اقتصادی علاوه بر مشکلات بین زوج ها نقش کلیدی در افزایش نرخ طلاق در ایران ایفا می کند، دکتر ادیب راد یادآوری می کند «در کنار رشد پدیده طلاق، رشد اعتیاد، افسردگی و جرایم هم مشاهده می شود که همگی از یک جا سرچشمه می گیرد و آن پیچیدن نسخه آن زمانی و آن مکانی برای دردهای این زمانی و این مکانی جامعه است.اندیشه حذف و محدود کردن تمام کانال های اطلاع رسانی و کوتاه کردن دست خردمندان و اندیشمندان از ارزیابی حاکمیت موجود که همگی مربوط به بخش بالغ است، به دنبال کودک فرض کردن انسان ها، یک والد قدرتمند و یکه تاز را می طلبد که به کودک نادان حالی کند که چه چیزی به نفع اوست. در این زمان والد حاکم با انواع تهدیدها و یا حداقل تمهیدها این کودک بی کفایت را با انواع روش ها وادار به اطاعت از فرمان های ضبط شده می نماید».
خانم ادیب راد در ادامه مصاحبه با وب سایت فارسی صدای آمریکا می گوید «عدم اجازه خرد ورزی، تفکر، تصمیم گیری و تمرین و عمل در کوچک ترین مسایل اجتماعی و حتی حوزه های بسیار شخصی مانند سکس و روابط زناشویی، از افراد جامعه انسان هایی تهی مغز وبی مهارت می سازد که خود مینیاتوری از جو حاکم هستند».
او می گوید در خانواده «والد»سالار، زن و مرد و کودک حق فکر کردن، سوال کردن و تصمیم گیری بر اساس نیازهای اینجا و اکنون ندارد و دایم باید به پیام های والدی و سنت ها که ناقل پیام های گذشته است، گردن نهند. البته این به معنای آن نیست که همه نمادها و داشته های سنتی پاسخگوی نیازهای بشر امروز نیست، بلکه بدان معنی است که این باری که بدین گونه برجامعه تحمل می شود، اجازه بازبینی در بخش بالغ را ندارد و باید بدون چون و چرا اجرا شود.
این مشاور خانواده می گوید «در آمار جدیدی که از سوی دستگاه های قضایی ایران اعلام شده ازجمله بالاترین علت های طلاق، دخالت خانواده با ١٥ درصد عنوان شده است. اگر دخالت خانواده را موشکافی کنیم یعنی شما زوج جوان آن گونه که ما زندگی کردیم، فکر و زندگی کنید که این امر با اقتضاء های امروزی نسل نو هم خوانی ندارد، لذا تعادل خانواده نوپا را برهم زده منجر به تلاشی آن می شود».
بنا به گفته دکتر ادیب راد، اکثریت قابل توجه علل طلاق به عدم رشد شخصی، عدم شناخت و عدم آمادگی برای یادگیری و تغییر برمی گردد که اساس آن در ضعف بالغ جامعه است که علت عمده آن نگرش کودک واره سیستم به انسان ها و یا شیء دیدن آنهاست و حکومت تصور می کند که می تواند با تعطیل کردن رشد انسان ها و تربیت بنده وار آنها، خوشبختی و سعادت را هم برای آنها دیکته و یا بر آنان تحمیل کند.
کارشناسان و مشاوران خانواده در ایران معتقدند خیانت، سلب اعتماد متقابل در زندگی مشترک، خشونت علیه زنان، چالش های اقتصادی، بزهکاری و تغییر تفکر نسل ها از جمله عوامل عمده طلاق در ایران محسوب می شوند.
عامل طلاق: زنان یا آسیب های اجتماعی؟
در شرایطی که برخی از مقام های ایران، علت افزایش نرخ طلاق را تغییر نگاه زن و مقاومت آن ها در برابر ظلم و ستم مردان عنوان می کنند، کارشناسان امور خانواده معتقدند تورم، فقر، تحولات فرهنگی و اجتماعی سال های اخیر و مسائل جنسی از جمله مهم ترین عوامل جدایی بین زوج های ایرانی بوده اند.
نسترن ادیب راد خاطرنشان می کند بررسی اجمالی در مورد علل طلاق در ایران نشان می دهد که «بیشتر سایت های حکومتی از مهم ترین علل بالارفتن آمار طلاق را، اینترنت، شبکه های اجتماعی و نیز استقلال مالی زن و عدم وابستگی به مرد عنوان کرده اند. که در مورد اینترنت، گردش آزاد اطلاعات را خطری برای بنده واری و اطاعت کورکورانه و استقلال مالی زن را نیز مانعی برای تمکین یا اطاعت بی چون و چرا می دانند. آیا این همان بنده وارگی و کودک صفت و یا شیء فرض کردن انسان و یا زن نیست که نیازی به رشد ندارد. چون اگر انسان ها و به تبع آن زنان به دنبال رشد شخصی باشند، آنگاه نگاه برده وارشان نسبت به حاکمیت هم تغییر خواهد کرد».
کارشناسان آسیب های اجتماعی در ایران می گویند ٦٠ درصد طلاق ها در مسائل جنسی زوج ها ریشه دارند اما آن ها به دلیل تعصب و چارچوب های فرهنگی و اجتماعی دلیل واقعی آن را ابراز نمی کنند و بهانه های دیگری را به عنوان علت طلاق خود مطرح می کنند.
تابو سازی از رابطه جنسی، و رابطه آن با طلاق
بنا به گفته این کارشناس و مشاور خانواده، اگر فرزندان در خانه آزاد، اندیشمند، خلاق، کنجکاو و در جستجوی تغییر و توانمندی برای ایجاد تغییر تربیت شود، آنگاه دودمان بنده پروری بر باد رفته، کاخ ها ویران خواهد شد. این هم یکی دیگر از ستم هایی است که بر ملت ما و یا هرجامعه ای به طور خاموش روا می رود و ما به دنبال معلول ها هستیم که علل طلاق را به ١٥ دسته تقسیم می کنیم.
اکثریت طلاق ها به دلیل عدم رشد شخصی که به دنبال آن عدم مسئولیت پذیری، عدم کسب آگاهی، پیروی کورکورانه از باورها و ارزشهای ضبط شده و تغییر ناپذیری، اتفاق می افتد. مثلا عنوان شده ۷ درصد از طلاق ها به دلیل اختلال های جنسی است که درصد کمی از این مشکل به دلایل فیزیولوژیکی اتفاق می افتد و دلایل غیر فیزیولوژیک آن بخشی به باورها و اندیشه های ضبط شده و بخش دیگر آن عدم داشتن مهارت کافی و یا مشکلات عاطفی است که با کسب اطلاعات و آموزش کاملا قابل حل می باشد. تابو فرض کردن مسایل جنسی اصولا یعنی چه؟ یعنی سانسور کردن معضلات کنونی توسط ارزش ها و باورهای ضبط شده والدی. وقتی می گوییم ضبط شده یعنی ارزش ها و باورهایی که اجازه ارزیابی ندارند وغیر قابل تغییر فرض می شوند».
نگاه ابزاری به زن و مرد در جامعه والد-سالار
او یادآوری می کند:«جای دیگر عنوان می شود که مرد هرگاه که بتواند غذا، لباس، ماشین و منزل را برای زن تامین کند می تواند ازدواج کند. در اینجا هم به روشنی دیده می شود که نگاه به انسان و زن، کودک واره و شیء گونه است که رابطه زن و شوهر را رابطه ای نه بر اساس عشق و صمیمیت بلکه بر اساس نیاز و وابستگی کودک - والد توصیف می کند».
او می افزاید: «اینجا زن مطرح نیست چون زن شیء و یا کودکی است که باید اداره شود و یا نیازهایش برای بار آوری تامین شود. پس جای بلوغ کجاست؟ رشد فکری، عقلی، عاطفی و اجتماعی کجاست؟ در این نظام فکری مرد هم شیء و کودکی است که باید توسط افکار حاکم اداره شود، منتهی این بار او ماموریت یافته که خانواده را با سیستم تطبیق دهد و پاداشی با نشان لیاقت مرد بودن دریافت کند. در این سیستم انسان ها مسخ شده و زن و مرد بنده وار و بدون زحمت مجری افکار و آموزه های نظام والدی حاکم هستند. و بدین ترتیب زحمت حاکمیت کمتر شده و جامعه توسط خودش به اسارت در می آید».
ارزش اقتصاد بالاتر از فرد
دکتر نسترن ادیب راد در این مصاحبه می افزاید: «بزرگترین علت فروپاشی انسان به صورت بیماری های روانی، فروپاشی خانواده به صورت طلاق و گریز از یکدیگر و آسیب های اجتماعی، برمی گردد به نگاه حاکم بر افراد، که به نوبه خود به جامعه القا شده و به صورت باور درونی بر فرد تسلط می یابد و از حاکمیت بالغ بر شخصیت فرد جلوگیری می کند. در این سیستم ها اگر هم بالغی به کار گرفته شود به عنوان ابزاری جهت اِعمال هدف های سیستم عمل کرده، ازایفای مستقل نقش خود عاجز خواهد بود. در هر سیستمی که اصالت با سود و منافع اقتصادی، و غیبت ارزش های واقعی انسان باشد یک نتیجه حاصل می شود و فرق نمی کند که این سیستم ایدئولوژیک، کمونیستی و یا سرمایه داری باشد».
به نظر این پژوهشگر مقیم تورنتو، درواقع شخصيت يک جامعه، برداری است از شخصيت تک تک افراد آن که با درنظر گرفتن این بردار، ميانگين ويژگی های افراد جامعه به دست می آید. لذا می توان قوانين حاکم بر شخصیت و رشد تحولات اجتماعی را از منظر روانشناسی، مورد تجزيه و تحليل قرار داد
نقش حکومت و ساختار اداره کشور در سلامت جامعه
دکتر ادیب راد در مورد نقش حکومت و ساختار کشور در ایجاد فشارهای اجتماعی، خانوادگی و فردی و تاثیر آن بر فروپاشیدن نهاد خانواده و در نهایت طلاق می گوید: «حکومت، دولت و تمام اعوان و انصار آن، باورهای تاریخی و فرهنگی، سنت ها، ارزش های متعلق به گذشته و اسطوره ها، نماد والد جامعه و کودک جامعه درمراکز تفریحی، سرگرمی، اوقات فراغت، اماکنی که به تخلیه هیجان های مثبت و منفی افراد کمک می کنند، تجلی می یابد. بالغ جامعه نیز که با اطلاع رسانی آگاهی بخشی و پاسخ دهی شناخته می شود، شامل بخش های علمی، دانشگاه ها، اینترنت، مجلات، انواع وسایل ارتباط جمعی و کتاب و هر آنچه با اندیشه تفکر و روشنگری در ارتباط است می باشد. در یک جامعه سالم، حاکمیت،ارزش ها، باورها و حتی جنبه های فرهنگی، دایم باید توسط بخش بالغ آن ارزیابی و بازخوانی شوند و با توجه به نیازهای نسل نو و شرایط اینجا و این زمان تحول یافته تطبیق یابند. از دیگر سو، بخش کودک جامعه که شامل فضاهای تفریحی، مانند سالن های، موسیقی رقص، تئاتر، سینما پارک و هرفضای تفریحی ورزشی و شادمانی باید روزنه ای برای تخلیه هیجان های مثبت و منفی، تنفس، بخش انرژی بخش و روزنه زنده بودن جامعه باشد. این بخش نیز لازم است که توسط بالغ نظارت و برنامه ریزی شود. اگراین سوپاب بسته شود و یا بخش والد بخواهد آن را با دیدگاه خود کنترل کند، جامعه نشاط و شادابی خود را از دست داده به سوی خمودی، بیماری، تنش و یا انفجار سوق داده می شود که عوارض آن را شاهد هستیم که طلاق یکی از آنهاست».
رویارویی سنت با مدرنیته و تاثیر آن بر افزایش طلاق
برپایه اخبار رسانه های ایران، تهران با ٩٠ مورد طلاق در روز بیشترین آمار در کشور را داراست و استان خراسان در رتبه بعدی قرار دارد. با وجود این، بنا به گزارش رسانه های ایران نرخ طلاق در شهرها و روستاهای کشور نیز در مقایسه با سال های گذشته بسیار بالا ارزیابی شده و در نهایت پرسشی که مطرح می شود این است که آیا گذار چند دهه گذشته جامعه ایران از بافت سنتی به جامعه ای مدرن و الهام گرفته از کشورهای غربی که به مدد شیوه های ارتباطی جدید همچون تلویزیون های ماهواره ای، اینترنت و سایر شبکه های اجتماعی رواج یافته، عاملی برای از هم گسیختن بافت سنتی و فرهنگی و اجتماعی نهاد ازدواج است و یا ارتباط بین جامعه مدرن و سنتی با طلاق چندان پررنگ قلمداد نمی شود.
محمد علی اسفنانی، سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس در مورد افزایش بی سابقه آمار جدایی زوج های ایرانی گفته بود «زلزله طلاق در جامعه در حال رخ دادن است».
دمکراسی، عامل رشد یا افسارگسیختگی؟
دکتر نسترین ادیب راد در مورد پدیده طلاق در جامعه مدرن و مقایسه نرخ آن در جامعه سنتی می گوید: «اگر منظور ما از مدرنیته اصالت انسان با تمام ابعاد اوست و هدف آن رشد شخصی و عدم قربانی شدن او، و نیز اگرمدرنیته به معنی احترام به آگاهی، آزادی وحق انتخاب انسان است در این صورت باید شاهد آن می بودیم که در جوامع مدرن نرخ اعتیاد، طلاق، بیماری های روانی خشونت و بسیاری از مشکلات اجتماعی کمتر از جوامع سنتی باشد، ولی عملا می بینیم که این گونه نیست پس آنچه در جوامع مدرن تحت عنوان دموکراسی اعمال می شود نیز با هدف رشد فردی نیست بلکه این بار انسان آزاد فرض می شود ولی انسانی که کودکی افسارگسیخته دارد. این کودک با بالغ ضعیف، فقط خود و نیازهای لحظه ای خود را می بیند و جمع را فدای خود می کند در حالی که انسان رشد یافته نمی تواند خودش را در غیاب عشق به دیگران دوست داشته باشد به عبارت دیگر دست آورد واقعی عشق به خود، عشق به جامعه است. در جوامع مدرن هم، جایی که انسان کودکی فرض می شود که توسط بنگاه های اقتصادی و تبلیغاتی باید برای مصرف بیشتر تحریک، اداره و یا کنترل شود، رشد بالغ انسان نادیده گرفته می شود. در این جوامع نیز انسان کودک و یا شیء فرض می شود بنا براین عوارض آن با جامعه سنتی فرق چندانی نمی کند».