یادداشتی از جیسون رضاییان در روزنامه واشنگتن پست
مائده هژبری، دختر ۱۷ ساله، مانند میلیون ها ایرانی دیگر عکس ها و ویدئوهای خود را بر روی اینستاگرام می گذاشت. او علاقمندان فراوانی هم در رسانه های اجتماعی پیدا کرده بود.
در هر کشور دیگری از مائده، به خاطر حضور قوی و رقص چشمگیرش در برابر دوربین، برای شرکت در مسابقات استعدادهای هنری تلویزیونی دعوت می شد. اما در عوض او را برای اعترافات اجباری جلوی دوربین تلویزیونی نشاندند.
ایران در این روزها با چالش های جدی داخلی روبرو است: سقوط ریال، فشار مداوم تحریم، کمبود کم سابقه آب و اعتراض های گسترده به ناتوانی دولت در حل مشکلات مردم. با این اوصاف شگفت آور است که دستگاه قضایی و امنیتی این همه وقت صرف دختری رقصنده می کند.
مساله این است که جنسیت پاشنه آشیل این رژیم بوده است. جمهوری اسلامی طی نزدیک به ۴۰ سال گذشته علاقه شدیدی به کنترل داشته است.
اعتراف های تلویزیونی ابتدا قرار بود به عنوان ابزاری برای بازدارندگی استفاده شود، اما امروز در ایران به تائید آشکار بلاهت دستگاه امنیتی بدل شده است.
این امر پس از آن رخ می دهد که زنان ایرانی در حمایت از معترضان به حجاب اجباری که بازداشت شدند تصاویر بدون حجاب خود را در رسانه های اجتماعی منتشر کردند.
این حرکات نشانگر خشم آشکار عمومی و نتیجه دوگانه ی توانمندسازی تصادفی زنان در آغاز انقلاب است.
جنگ ایران و عراق در ماندن زنان در بازار کار و مراکز آموزشی نقشی موثر داشت.
زنان محکم و تحصیلکرده ایران سال ها پیش حق بیان شخصی شان به شیوه ای که دوست دارند را به دست آوردند، چرا از جمله نتوانند برقصند؟