هرچند دولت ایران اغلب گستره مشکل ویروس آچ آی وی و بیماری ایدز در کشور را نمی پذیرد ( و معمولا حدود ۲۱ هزار مورد را قبول می کند)، اما تخمین ها شمار ایرانیان مبتلا به ویروس مرگبار را بین ۶۰ تا ۱۰۰ هزار نفر نشان می دهد. اکثریت آنها، حدود ۷۰ درصد، مصرف کنندگان مواد مخدر هستند که از طریق سوزن های آلوده مبتلا می شوند؛ اقلیت فزاینده ای نیز دراثر تماس جنسی آلوده شده اند.
با این حال، به دولت ایران به دلیل کوشش برای مبارزه با بیماری اعتبار داده می شود، و سازمان های بین المللی بهداشت نیز این کوشش ها را ستوده اند. در جلسه ای که سازمان ملل متحد در تیرماه برای بررسی مسایل مربوط به اچ آی وی و ایدز در نیویورک تشکیل داد، محمد حسین نیکنام قائم مقام وزارت بهداشت و آموزش پزشکی مشتاقانه در باره "برنامه راهبردی ملی ایران که به نیازهای مشخص بزرگترین گروه ها می پردازد" سخن گفت، و به اقداماتی از جمله تاسیس مراکز گذری، کلینیک های مثلثی، مراکز مشاوره و کاهش آسیب برای عناصر آسیب پذیر، شامل زنان، آزمایش، برنامه های درمانی متادون، طرح های آموزشی، سرویس های فوری، و برنامه های مراقبت در خانه اشاره کرد.
اما، طنز قضیه این است که دو پزشک که پیشگام حرکت ایران بسوی آموزش ایرانیان در باره اچ آی وی و ایدز بودند، و برای کمک به جلوگیری از گسترش آن گام هایی برداشتند، در سال ۲۰۰۸ توسط رژیم ایران دستگیر شدند.
دکتر آرش علایی و برادرش دکتر کامیار علائی، که برای حضور در کنفرانس های بین المللی بهداشت سفر کردند و بخاطر کارشان جوایزی دریافت کردند، به دامن زدن به "انقلاب مخملی" در ایران متهم شدند. آنها پس از ماه ها بازداشت، هدف یک محاکمه سرپایی قرار گرفتند. کامیار علایی به سه سال زندان محکوم شد؛ او در اکتبر ۲۰۱۰ آزاد شد. آرش علایی، که به شش سال حبس محکوم شد هنوز زندانی است.
کامیارعلایی اخیرا در مصاحبه ای با رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی گفت او و برادرش در اتهاماتی که بر آنها وارد شده بی گناه هستند، و افزود : "تمام فعالیت های ما برای بیش از یک دهه بر جلوگیری از ایدز و مسائل سلامت و بهداشتی متمرکز بوده است. ما هرگز در سیاست درگیرنبوده ایم و نخواهیم بود، زیرا سلامت و بهداشت هیچ ارتباطی با سیاست ندارد." او ابراز امیدواری کرد که برادرش بزودی آزاد خواهد شد و به خانواده و کارش باز خواهد گشت.
ایالات متحده آمریکا همچنان عمیقا نگران ادامه بازداشت دکتر آرش علایی است، و از دولت ایران می خواهد او را بی درنگ آزاد کند، نه فقط بخاطر خود و خانواده اش، بلکه بخاطر یک آرمان انسانی که همراه برادرش برای پیشبرد آن چنین سخت و موثر کار کرده است.