مشاور سیاسی رئیس جمهوری سابق جمهوری اسلامی معتقد است عمده مشکلات داخلی کشور ناشی از سیاست خارجی نادرست کشور است که دچار سردرگمی استراتژیک شده است.
به گفته حمید ابوطالبی منافع ملی جایگاه خود را در سیاست خارجی کشور از دست داده است. ابوطالبی میگوید ساختارها و کارگزارها توان حل بحران سردرگمی استراتژیک را ندارد.
از نگاه او وقتی سیاست خارجی توانایی حل این مشکل را ندارد «شاهد جاری بودن ابهام معنایی در سیاست خارجی در کشور هستیم.»
از بین رفتن منافع ملی و «سردرگمی استراتژیک» در دولتهای پیشین ایران نیز وجود داشته است ولی در دو سال اخیر به باور صاحبنظران شدت گرفته است. در همین رابطه هفتم شهریور ۱۴۰۰ دیاکو حسینی کارشناس ارشد سیاست خارجی به وبسایت «خبر آنلاین» گفته بود که فکر «میکنم دولت سیزدهم مشکلی بنیادین دارد و آن این است که نظریهای در خصوص سیاست خارجی و چشم اندازی برای آن ندارد.»
از نگاه این تحلیلگر مسائل سیاسی بسیاری از عباراتی که در دولت ابراهیم رئیسی مطرح میشود کلیشهای است، به طوری که روابط متوازن، تعامل سازنده در دولتهای قبلی نیز تکرار شده بود. او تاکید میکند حتی محوریت آسیا نیز مفهومی کلی است و به راحتی می تواند با چند سوال ابتدایی دچار تناقض شود و مشکلات خود را به معرض نمایش بگذارد.
به گفته منتقدان، تعریف ابراهیم رئیسی از منافع ملی با آنچه که مردم از آن بعنوان منافع ملی یاد میکنند متفاوت است و در نگاه برخی هیچ سنخیتی با هم ندارند. ابراهیم رئیسی در ۲۱ خردادماه سال جاری گفته است که دولت در راستای تامین منافع ملی، خود را ملزم به حمایت از صنعت هستهای میداند. حال آنکه صنعت هستهای به باور بسیاری، بزرگترین عامل به مخاطره افتادن منافع ملی در ایران است.
حشمتالله فلاحتپیشه رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم، هفدهم دیماه ۱۴۰۱ در همین رابطه به روزنامه شرق گفته است که «مظلومترین مفهوم در ایران منافع ملی است.»
به گفته او چه کسانی که دم از مذاکره میزنند و تا پیش از این مذاکرات و دولت مذاکرهکننده را بیغیرت، جاسوس و... میدانستند و چه کسانی که کماکان بر طبل عدم مذاکره میکوبند، بههیچوجه درک درستی از منافع ملی نداشته و ندارند.
فلاحتپیشه تاکید کرده بود که «قرار بود بعد از برجام حدود ۷۰ میلیارد یورو در حوزه صنعت نفت، گاز و پتروشیمی ایران سرمایهگذاری شود، اما تمام این فرصتها نصیب همسایگان ما در حاشیه خلیج فارس شد.» او معتقد است عواقب و آثار این فرصتسوزیها در آلودگی هوا تا مشکلات معیشتی و اقتصادی بروز و ظهور کاملی پیدا کرده است.
پیوند خوردن منافع ملی در ایران با انرژی هستهای باعث بوجود آمدن خسارات جبران ناپذیری شده است. برخی از کارشناسان زیان مستقیم و غیر مستقیم فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی را تا ۲ هزار میلیارد دلار برآورد میکنند. دنیای اقتصاد نیز در سال ۱۳۹۷ در گزارشی زیان صنعت نفت و گاز از محل تحریم و از دست رفتن بازارها را ۴۰۰ میلیارد دلار اعلام کرده بود.