دیه گو لونا که با بازی در فیلم هایی چون Y tu mama tambien محصول سینمای مستقل مکزیک، «میلک» با شرکت «شان پن» و«شبهای هاوانا» به عنوان بازیگری سرشناس در هالیوود شناخته شده، نخستین ساخته سینمایی خود را با نام «آبل» Abel روانه بازار کرده است. این فیلم به شرح مشکلات روانی کودک ٩ ساله ای می پردازد که خود را سرپرست خانواده ازهم پاشیده اش می داند. او در تلاش است تا نقش پدر جدا شده و غایب خود را برعهده بگیرد و جای خالی او را در زندگی مادر و خواهر و برادرکوچکترش برعهده بگیرد. این فیلم که برای نخستین بار جمعه گذشته در شصت و سومین جشنواره سینمایی «کن» به نمایش در آمد این هفته طی مراسمی در مکزیک گشایش یافت و نمایش آن درسینماهای مستقل آمریکا نیز آغاز شد.
دیه گو لونا که خود پدر کودک ٢ساله ای است و فرزند دیگری در راه دارد توجه خاصی به دغدغه های پدر بودن پیدا کرده و اثرات بی پدری را روی کودکان در این فیلم کمدی درام بررسی کرده است. فیلمی که در آن قهرمان کوچولوی فیلم که پس از ترک خانواده توسط پدرش موقتا لال شده است، یک بار دیگر قدرت بیان خود را به دست می آورد.
دیه گولونا می گوید: «این فیلم در واقع نوعی انعکاس روی مسئله پدربودن است ...پدر شدن در زندگی خود من باعث شد تا توجه و تمرکزم روی این مسئله بیشتر شود. در مکزیک این مسئله که پدرها خانواده های خود را ترک می کنند تا برای کار به ایالات متحده آمریکا بروند کاملا پذیرفته شده است. با این همه این پدران مهم ترین دقایق زندگی فرزندان خود را از دست می دهند و هرگز نمی دانند آن ها چه می کنند، چه غذایی را دوست دارند و چه بازی هایی را ترجیح می دهند.»
دیه گو لونا حتی در دوران فیلمبرداری فیلم «آبل» نیز نقشی پدرگ ونه ای را برای همکارانش از جمله دو پسربچه ۶ ساله و ١٠ ساله ای که نقش های اصلی فیلم را بر عهده دارند ایفا کرده است. این دو بازیگرغیر حرفه ای و خردسال دو برادرهستند که از میان ۴٠٠ متقاضی ایفای این نقش ها انتخاب شده اند.
لونا می گوید برای اینکه بچه ها بتوانند داستان این فیلم را بهتر بفهمند او تصمیم گرفت صحنه ها را به ترتیب و پشت سرهم فیلم برداری کند و در روزهای تعطیل آخر هفته هم آن ها را به موزه و باغ وحش می برده است: «اما خوب همه این زحمات ارزش داشت و بازده کار عالی بود. به خصوص بازی کریستوفر روئیز اسپارتزا در نقش اول که با بازی طنزآلود خود توانسته است از عهده کار به زیبائی برآید. به خصوص در صحنه هایی که او در قالب پدر فرو می رود و می خواهد برادر و خواهر کوچکترش را با کلمات بزرگسالان نصیحت کند و نقش شوهر را برای مادرش بازی می کند.»
لونا می گوید بزرگ ترین ترس او در طول دوران فیلمبرداری این بود که یکی از بچه ها تصمیم بگیرد آن روز را به جای آمدن به استودیو در خانه بگذراند. او به شوخی می گوید: «برای همین هم همیشه سعی می کردم انواع سرگرمی و خوراکی ها را برای این بچه ها تهیه کنم که خدای ناکرده فکر نیامدن به محل فیلمبرداری به سرشان نزند.»
در فیلم «آبل» بیشتر چهره های تازه کار سینمای مکزیک به ایفای نقش می پردازند. فیلمی که با هزینه ای کمتراز سه میلیون دلار آمریکا ساخته شده اما به عنوان یک فیلم مستقل موفق برآورد می شود که در نخستین هفته نمایش فروشی چندین برابر این هزینه داشته باشد.
در مراسم گشایش فیلم در مکزیکو، پایتخت مکزیک که دیه گو لونا همراه با بازیگران فیلم و با حضور پدر خود در آن شرکت کرده بود این کارگردان نوخاسته ابراز امیدواری کرد که تماشاگران مکزیکی و نیزآمریکایی از فیلم استقبال کنند. او که از بازیگری به کارگردانی رسیده در این باره گفت: «از بازیگری به کارگردانی رفتن برایم بسیار طبیعی بود. خیلی وقت پیش این هدف را داشتم اما زمانی می توانید کارگردانی کنید که آمادگی کامل آن را داشته باشید. با این همه نمی توانم بگویم آنقدر با تجربه شده ام که حالا بتوانم هر فیلمنامه ای را به صورت فیلم درآورم»
دیه گو لونا خود گفته است این فیلم را به یاری پاتریک مورگویا، فیلمبردار سرشناس مکزیکی ساخته است، زیرا او بود که باعث معرفی «کاترینا گیدی» بازیگر نقش سییلیا، زن خانه دار و مادر آبل شد. زنی که شوهرش او را ترک کرده و به ناچار باید با دو پسر و دختر کوچکش زندگی خود را به صورتی سر و سامان دهد.
فیلم با صحنه بازگشت آبل ٩ ساله از آسایشگاه عمومی به خانه آغاز می شود. او که احساس گناه کرده و خود را عامل فرار پدر از خانه می داند، در بازگشت به خانه تصمیم می گیرد نقش پدر را برای مادر و برادر کوچکترش بر عهده بگیرد. از این رو به دنبال کار و تامین هزینه های زندگی است. او چنان در نقش پدر فرو رفته که احساس می کند مادرش همسر اوست، که بازسازی آشکار نمایشنامه «ادیپ شهریار» اثر سوفکل و روایت عقده ادیپ است که زیگموند فروید روانپزشک اتریشی مبتکر آن بود.