نازی بگلری، خبرنگار ارشد بخش فارسی صدای آمریکا که مخاطبان این شبکه سالها صدای گرم او را از جای جای جهان می شنیدند و شنونده و بینندۀ گزارشهای سیاسی و فرهنگی وی بودند، درپی دریافت چند جایزۀ خبرنگاری طی مدت خدمت در صدای آمریکا، سال گذشته این رسانه را ترک کرد.
بسیاری از ما گفتگوهای او را با سیاستمداران وهنرمندانی به خاطر داریم که برای نخستین بار با رسانه ای فارسی زبان مصاحبه می کردند. در میان مصاحبه شوندگان نازی بگلری، عمرو موسی- رئیس پیشین اتحادیۀ عرب، محمد طنطاوی (که بگلری گفتگو با او را درجریان سفر تاریخی پرزیدنت اوباما به مصر انجام داد)، ولید جنبلاط و مسعود بارزانی دیده می شوند. نخستین مصاحبۀ حسین خمینی- نوه آیت الله خمینی- با رسانه های خارج از کشور با نازی بگلری بود. حامد کرزی، شیمون پرز، ژنرال میشل عون و چندین رهبر و مقام سیاسی دیگر، درمیان کسانی بوده اند که دربرابر بگلری نشسته اند تا به پرسشهای او پاسخ دهند.
در زمینه فرهنگ و هنر، یکی از مشغولیات نازی بگلری از دو دهه پیش، تعقیب تحولات سینمای ایران و حضور فیلمهای آن در خارج ازکشور بوده است. در این زمینه نیز شخصیتهای سرشناس فرهنگی بسیاری در میان مصاحبه شوندگان این خبرنگار جسور بوده اند: عباس کیارستمی، سهراب شهید ثالث، سلمان رشدی، مارتین اسکورسیزی و ایزابلا رسلینی، شیرین نشاط و بهمن قبادی از آن جمله اند.
یکی از پرسشهای به یادماندنی که خانم بگلری طرح کرد، سؤالی بود از محمود احمدی نژاد- رئیس جمهوری اسلامی ایران- که نخستین پرسش رسانه های فارسی زبان خارج از ایران از وی را رقم زد. او درپی سخنرانی رئیس جمهوری ایران در دانشگاه کلمبیا درآمریکا و اشارۀ وی به اینکه درایران همجنسگرا وجود ندارد، به آقای احمدی نژاد گفت که چند شهروند ایرانی همجنسگرا را می شناسد که ساکن آن کشورند. آقای احمدی نژاد، بگلری را به ایران دعوت کرد و وی نیز پیگیر این دعوت شد و خواهان اطمینان یافتن از مصونیت جانی درصورت مسافرت به ایران، اما از سوی مسئولان ایرانی به او گفته شد که از چنین سفری صرفنظر کند.
این خبرنگار پرکار،به گفتۀ خود همچنان «خبرنگاری» می کند؛ اما به شیوه ای دیگر و با قید و بند کمتر. او که در ابوظبی زندگی می کند، هم به خبرنگاران جوان کرد و ترک تعلیم می دهد، هم به دیپلماتهای جوان منطقه - اغلب افغان و عراقی- آموزش مصاحبه دادن، و هم کار هنری می کند؛ عکاسی و نقاشی و چیدمان هنری (آرت اینستالیشن).
اغلب کارهای هنری وی به فروش رفته اند. نمایشگاهی نیزاز کارهای وی برای بزرگداشت فریده لاشائی- نقاش شاخص ایرانی- در موزۀ معظمِ رامین صلصالی برپای شده که نازی بگلری با الهام از، و با اتکا به، اِلِمانهایی که لاشائی تحت تأثیر آنها بوده یا در کارهایش به آنها دلبستگی نشان داده، دست به ایجاد این آثار زده است. این مجموعه- که تمامی کارهای آن به دست نازی بگلری انجام شده- «زندگی کوتاه است» نام یافته.
گفتنی است که موزۀ صلصالی- به مدیریت رامین صلصالی- نخستین موزۀ خصوصی امارات متحدۀ عربی است و سال گذشته گشایش یافته است.
درشماری از آثار هنری خانم بگلری، که شماری از آنها عکسهایی هستند که در فتوشاپ روی آنها کار شده، حضور چند حاکم یک کشور را دریک عکس می بینیم، که نشان از دور باطل تداوم حکومت خودکامگان در بسیاری از کشورهای خاورمیانه است.
«رأی من کجاست» شعار جهانی معترضان به نتایج انتخابات ایران درسال ۲۰۰۹ شد. نازی بگلری در یکی از کارهای چیدمان خود، این جمله را به انگلیسی در کار گنجانده و با تاباندن دیود نورافشان - دیودی که نور آن سبز است- به این جمله، توجه مخاطب را به این شعار جلب کرده. همین شعاررا اما، در قفس پرنده ای جای داده که از سوق ( بازار) ایرانیان در ابوظبی خریده است.
تلفنی پای صحبت خانم بگلری نشستم و با او گفت و شنودی کردم که چکیدۀ آن را می خوانید:
زندگی در امارات چگونه است؟
بسیار خوب است، چون از این طریق می توانم با هنرمندان ایرانی ارتباط نزدیکتر و بیشتری داشته باشم. آنان که درآمریکا زندگی می کنند، عملاً ارتباط چندانی با هنرمندان داخل ایران ندارند و مزیت زندگی در اینجا این است که می توانم این کاررا انجام دهم. از آن گذشته، دوبی بازار داغ فعالیت هنرمندان ایرانی، ترک و عرب است.
درزمان ریاست جمهوری محمد خاتمی، موزۀ هنرهای معاصر تهران بسیار فعال بود و ارتباطی گسترده با نمایشگاهها و فستیوالهای جهان داشت و ارائه و عرضۀ آثار هنرمندان تجسمی ایران را در عرصه های جهانی تسهیل می کرد. تا آنجا که می دانید، اکنون شرایط هنرمندان ایرانی داخل ایران از این لحاظ چگونه است؟
اکنون هیچ کمکی به این هنرمندان نمی شود، و آنها علیرغم تمامی مشکلات و محدودیتهایی که دارند، در خارج از کشور فعالند. در این حال رقابتهای بیمارگونه و حسادتهایی که برخی اوقات در میان بعضی از آنها وجود دارد، شرایط را برای فعالتیشان دشوارتر می کند، اما به هرحال می کوشند فعال باشند و درعرصۀ جهانی هم حضور داشته باشند.
درمیان تصویر آثار بسیاری که دارید- که نشان از پرکاری شماست- کاری را دیدم که نقاشی روی بوم است، روی پرتره ای از شیرین نشاط؛ هنرمند مطرح ایرانی ساکن نیویورک. روی گوشواره هایش تلألو خاصی به چشم می خورد. در مورد این کار و دلیل انجام آن برایمان می گویید؟
من این کاررا با استفاده ازعکس شیرین انجام دادم و روی بوم نقاشی کردم. گوشواره هایش را هم با رنگ طلا کشیده ام. این کاررا انجام دادم چون به شیرین و کارهایش علاقۀ فراوان دارم و به عنوان یک هنرمند ایرانی که درجای سختی مثل نیویورک توانست موفق شود و بدرخشد، برای او احترام زیادی قائلم.
«نه آغازی، نه پایانی، تنها شور زندگی» عبارتی است از فدریکو فلینی- فیلمساز نامدار ایتالیایی- که مورد علاقه فریده لاشایی است و شما به همین سبب آن را عنوان مجموعه کارهایتان در بزرگداشت وی قرار داده اید. عناصر دستمایۀ کارهای ویژۀ بزرگداشت فریده لاشائی را چگونه برگزیدید؟
براساس آنچه ایشان به آن علاقمند است یا درنقاشیهایش به آنها پرداخته است. از جملۀ آنها محمد مصدق بوده، نیز فدریکو فلینی ، برشت و چارلی چاپلین.
پیش از فعالیتهای اخیرتان- که هم شامل عکاسی است و هم نقاشی و هم چیدمان- تا چه اندازه در این زمینه ها فعال بودید؟
البته باید بگویم که در برابر آثار درخشان برخی نقاشان توانمند ایرانی، خود را نقاش نمی دانم، اما مشغول کار بیشتر روی نقاشی هستم. هنرمندانی چون عباس کیارستمی، نیکزاد نجومی و رامین و رکنی حائری زاده هم دراین راه مرا بسیار ترغیب کرده اند.
به نظر می رسد که بسیاری از کارهایتان دستمایۀ سیاسی دارد و به رویدادهای بهار عرب ارتباط دارد. آثارتان تا چه حد ملهم از تحولات خاورمیانه بوده است؟
خیلی. اساساً فکر این کارها از همان جا شروع شد و از سفری که به قاهره کردم و عکسهایی که به خصوص در میدان تحریر گرفتم . بعد به نظرم آمد که حیف است این عکسها به گونه ای هنری ارائه نشوند. می دانید، در مصر و برخی از کشورهای عربی دیگر، هنرمندان بیکار ننشسته اند و انقلابی را که درجهان عرب شده، در کارهایشان منعکس کرده اند و مجموعه داران و گالری داران بسیاری را هم جذب این آثار کرده اند.
نازی بگلری شماری از آثار خود را در نمایشگاه بزرگ هنری ابوظبی که چند ماه دیگر برگزار خواهد شد، به نمایش خواهد گذارد. او این روزها مشغول کار روی مجموعه ای است که با محور خبر تولید می شود و بیانگر برداشت وی از جریان خبررسانی در رسانه های امروز است و اینکه خبر بی طرف، به زعم بگلری، وجود ندارد و شیوۀ ارائۀ اخبار روز، دربرخی شبکه ها - به تعبیروی- ملودراماتیک است. این مجموعه نیز با بهره از فیلم، عکس و صدا، و با فرم چیدمان، ارائه خواهد شد.
بسیاری از ما گفتگوهای او را با سیاستمداران وهنرمندانی به خاطر داریم که برای نخستین بار با رسانه ای فارسی زبان مصاحبه می کردند. در میان مصاحبه شوندگان نازی بگلری، عمرو موسی- رئیس پیشین اتحادیۀ عرب، محمد طنطاوی (که بگلری گفتگو با او را درجریان سفر تاریخی پرزیدنت اوباما به مصر انجام داد)، ولید جنبلاط و مسعود بارزانی دیده می شوند. نخستین مصاحبۀ حسین خمینی- نوه آیت الله خمینی- با رسانه های خارج از کشور با نازی بگلری بود. حامد کرزی، شیمون پرز، ژنرال میشل عون و چندین رهبر و مقام سیاسی دیگر، درمیان کسانی بوده اند که دربرابر بگلری نشسته اند تا به پرسشهای او پاسخ دهند.
در زمینه فرهنگ و هنر، یکی از مشغولیات نازی بگلری از دو دهه پیش، تعقیب تحولات سینمای ایران و حضور فیلمهای آن در خارج ازکشور بوده است. در این زمینه نیز شخصیتهای سرشناس فرهنگی بسیاری در میان مصاحبه شوندگان این خبرنگار جسور بوده اند: عباس کیارستمی، سهراب شهید ثالث، سلمان رشدی، مارتین اسکورسیزی و ایزابلا رسلینی، شیرین نشاط و بهمن قبادی از آن جمله اند.
یکی از پرسشهای به یادماندنی که خانم بگلری طرح کرد، سؤالی بود از محمود احمدی نژاد- رئیس جمهوری اسلامی ایران- که نخستین پرسش رسانه های فارسی زبان خارج از ایران از وی را رقم زد. او درپی سخنرانی رئیس جمهوری ایران در دانشگاه کلمبیا درآمریکا و اشارۀ وی به اینکه درایران همجنسگرا وجود ندارد، به آقای احمدی نژاد گفت که چند شهروند ایرانی همجنسگرا را می شناسد که ساکن آن کشورند. آقای احمدی نژاد، بگلری را به ایران دعوت کرد و وی نیز پیگیر این دعوت شد و خواهان اطمینان یافتن از مصونیت جانی درصورت مسافرت به ایران، اما از سوی مسئولان ایرانی به او گفته شد که از چنین سفری صرفنظر کند.
این خبرنگار پرکار،به گفتۀ خود همچنان «خبرنگاری» می کند؛ اما به شیوه ای دیگر و با قید و بند کمتر. او که در ابوظبی زندگی می کند، هم به خبرنگاران جوان کرد و ترک تعلیم می دهد، هم به دیپلماتهای جوان منطقه - اغلب افغان و عراقی- آموزش مصاحبه دادن، و هم کار هنری می کند؛ عکاسی و نقاشی و چیدمان هنری (آرت اینستالیشن).
اغلب کارهای هنری وی به فروش رفته اند. نمایشگاهی نیزاز کارهای وی برای بزرگداشت فریده لاشائی- نقاش شاخص ایرانی- در موزۀ معظمِ رامین صلصالی برپای شده که نازی بگلری با الهام از، و با اتکا به، اِلِمانهایی که لاشائی تحت تأثیر آنها بوده یا در کارهایش به آنها دلبستگی نشان داده، دست به ایجاد این آثار زده است. این مجموعه- که تمامی کارهای آن به دست نازی بگلری انجام شده- «زندگی کوتاه است» نام یافته.
گفتنی است که موزۀ صلصالی- به مدیریت رامین صلصالی- نخستین موزۀ خصوصی امارات متحدۀ عربی است و سال گذشته گشایش یافته است.
درشماری از آثار هنری خانم بگلری، که شماری از آنها عکسهایی هستند که در فتوشاپ روی آنها کار شده، حضور چند حاکم یک کشور را دریک عکس می بینیم، که نشان از دور باطل تداوم حکومت خودکامگان در بسیاری از کشورهای خاورمیانه است.
«رأی من کجاست» شعار جهانی معترضان به نتایج انتخابات ایران درسال ۲۰۰۹ شد. نازی بگلری در یکی از کارهای چیدمان خود، این جمله را به انگلیسی در کار گنجانده و با تاباندن دیود نورافشان - دیودی که نور آن سبز است- به این جمله، توجه مخاطب را به این شعار جلب کرده. همین شعاررا اما، در قفس پرنده ای جای داده که از سوق ( بازار) ایرانیان در ابوظبی خریده است.
تلفنی پای صحبت خانم بگلری نشستم و با او گفت و شنودی کردم که چکیدۀ آن را می خوانید:
زندگی در امارات چگونه است؟
بسیار خوب است، چون از این طریق می توانم با هنرمندان ایرانی ارتباط نزدیکتر و بیشتری داشته باشم. آنان که درآمریکا زندگی می کنند، عملاً ارتباط چندانی با هنرمندان داخل ایران ندارند و مزیت زندگی در اینجا این است که می توانم این کاررا انجام دهم. از آن گذشته، دوبی بازار داغ فعالیت هنرمندان ایرانی، ترک و عرب است.
درزمان ریاست جمهوری محمد خاتمی، موزۀ هنرهای معاصر تهران بسیار فعال بود و ارتباطی گسترده با نمایشگاهها و فستیوالهای جهان داشت و ارائه و عرضۀ آثار هنرمندان تجسمی ایران را در عرصه های جهانی تسهیل می کرد. تا آنجا که می دانید، اکنون شرایط هنرمندان ایرانی داخل ایران از این لحاظ چگونه است؟
اکنون هیچ کمکی به این هنرمندان نمی شود، و آنها علیرغم تمامی مشکلات و محدودیتهایی که دارند، در خارج از کشور فعالند. در این حال رقابتهای بیمارگونه و حسادتهایی که برخی اوقات در میان بعضی از آنها وجود دارد، شرایط را برای فعالتیشان دشوارتر می کند، اما به هرحال می کوشند فعال باشند و درعرصۀ جهانی هم حضور داشته باشند.
درمیان تصویر آثار بسیاری که دارید- که نشان از پرکاری شماست- کاری را دیدم که نقاشی روی بوم است، روی پرتره ای از شیرین نشاط؛ هنرمند مطرح ایرانی ساکن نیویورک. روی گوشواره هایش تلألو خاصی به چشم می خورد. در مورد این کار و دلیل انجام آن برایمان می گویید؟
من این کاررا با استفاده ازعکس شیرین انجام دادم و روی بوم نقاشی کردم. گوشواره هایش را هم با رنگ طلا کشیده ام. این کاررا انجام دادم چون به شیرین و کارهایش علاقۀ فراوان دارم و به عنوان یک هنرمند ایرانی که درجای سختی مثل نیویورک توانست موفق شود و بدرخشد، برای او احترام زیادی قائلم.
«نه آغازی، نه پایانی، تنها شور زندگی» عبارتی است از فدریکو فلینی- فیلمساز نامدار ایتالیایی- که مورد علاقه فریده لاشایی است و شما به همین سبب آن را عنوان مجموعه کارهایتان در بزرگداشت وی قرار داده اید. عناصر دستمایۀ کارهای ویژۀ بزرگداشت فریده لاشائی را چگونه برگزیدید؟
براساس آنچه ایشان به آن علاقمند است یا درنقاشیهایش به آنها پرداخته است. از جملۀ آنها محمد مصدق بوده، نیز فدریکو فلینی ، برشت و چارلی چاپلین.
پیش از فعالیتهای اخیرتان- که هم شامل عکاسی است و هم نقاشی و هم چیدمان- تا چه اندازه در این زمینه ها فعال بودید؟
البته باید بگویم که در برابر آثار درخشان برخی نقاشان توانمند ایرانی، خود را نقاش نمی دانم، اما مشغول کار بیشتر روی نقاشی هستم. هنرمندانی چون عباس کیارستمی، نیکزاد نجومی و رامین و رکنی حائری زاده هم دراین راه مرا بسیار ترغیب کرده اند.
به نظر می رسد که بسیاری از کارهایتان دستمایۀ سیاسی دارد و به رویدادهای بهار عرب ارتباط دارد. آثارتان تا چه حد ملهم از تحولات خاورمیانه بوده است؟
خیلی. اساساً فکر این کارها از همان جا شروع شد و از سفری که به قاهره کردم و عکسهایی که به خصوص در میدان تحریر گرفتم . بعد به نظرم آمد که حیف است این عکسها به گونه ای هنری ارائه نشوند. می دانید، در مصر و برخی از کشورهای عربی دیگر، هنرمندان بیکار ننشسته اند و انقلابی را که درجهان عرب شده، در کارهایشان منعکس کرده اند و مجموعه داران و گالری داران بسیاری را هم جذب این آثار کرده اند.
نازی بگلری شماری از آثار خود را در نمایشگاه بزرگ هنری ابوظبی که چند ماه دیگر برگزار خواهد شد، به نمایش خواهد گذارد. او این روزها مشغول کار روی مجموعه ای است که با محور خبر تولید می شود و بیانگر برداشت وی از جریان خبررسانی در رسانه های امروز است و اینکه خبر بی طرف، به زعم بگلری، وجود ندارد و شیوۀ ارائۀ اخبار روز، دربرخی شبکه ها - به تعبیروی- ملودراماتیک است. این مجموعه نیز با بهره از فیلم، عکس و صدا، و با فرم چیدمان، ارائه خواهد شد.