کارگردان: پرسی ادلان Percy Adlon
بازيگران: جک پالانس
آلمان، ۱۹۸۸، رنگی، ۹۱ دقيقه
اين کمدی غير متعارف درباره شهر بغداد نيست، بلکه داستان کافه ای است که نام بغداد را بر خود دارد. کافه بغداد ساختمان فکسنی است، واقع در بيابان خارج يکی از شهرهای جنوب غربی آمريکا، که حال نزاری دارد. اما وقتی که يک زن آلمانی بنام «جازمن» (ياسمن) پايش به کافه باز می شود، حال و هوای کافه زير و رو می شود. جازمن، که شوهرش را برای هميشه ترک کرده، دنبال زندگی جديدی است که او را به اين کافه کشانده است. کارمن معجزه را با خودش به کافه می آورد و آن را از حالت متروک بودن در آورده و روح تازه ای به آن می بخشد. از همان ابتدا پيشبندی به خود بسته و جارو بدست می گيرد و کف رستوران را می روبد و دستی به سرو گوش ديوارها و صندلی ها می کشد تا رفته رفته کار کافه بغداد رونق می گيرد.
کارگردان آلمانی فيلم در واقع خواسته با اين اثر افسانه آمريکايی مبنی بر «سرزمين روياها» را وارونه کند و نشان بدهد که حتی اين سرزمين روياها نيز برای اينکه جلوه ای داشته باشد نيازمند توجهات يک موجود سرزنده از اروپای پير و کهنه است. با وجود اينکه من با زير بنای فلسفی فيلم اختلاف دارم، اما از کاراکتر ها و لحن شوخ فيلم بدم نيامد و از آن لذت بردم.