برای کسانی که از سخنان اخير آقای کالين پاول، وزير امور خارجه ايالات متحده در مورد جمهوری اسلامی جا خورده اند، يادآوری چند نکته شايد خالی از لطف و فايده نباشد.
پاول گفت که ايالات متحده نبايد در امور ايران دخالت کند و پرزيدنت خاتمی در يک انتخابات آزاد به قدرت رسيده است. وزير امور خارجه آمريکا همچنين، از آنچه در ايران می گذرد به عنوان "دعوای خانوادگی" بين حاميان اصلاح طلبان و آخوند های محافظه کار ياد کرد.
معنای اين حرف ها که با استقبال جمهوری اسلامی روبرو شد، در واقع اين است که در ايران جنبش اعتراضی مستقل از اين به اصطلاح اصلاح طلبان وجود ندارد، و اگر هم چيزی در هفته های گذشته وجود داشت و به خيابان ها ريخت و هنوز شماری در زندان و شکنجه گاه از او باقی مانده، الان ديگر وجود ندارد و باز هم بخت آمريکا در کنار آمدن با اصلاح طلبان است.
اين چنين گفتاری که اساس سياست های مغشوش و گاه مخرب وزارت خارجه آمريکا در برابر حکام ايران در سال های مديد بوده است، به هيچ وجه باعث تعجب نيست و نبايد بشود. بدبخت مردمی و جنبشی که چشم اميد به بوروکرات ها برای تحولات بنيادی بدوزند.
هر چند مردم آمريکا و شايد اکثريت نمايندگان مجلس و بسياری از سياستمداران و سران آمريکا، مانند پرزيدنت بوش از صميم قلب خواهان پيروزی ايرانيان بر فاشيسم مذهبی حاکم بر ايران هستند، اما نيرو های سياسی ايرانی می دانند که بايد ضمن استفاده از هرگونه حمايت، هرگز نبايد دچار خوش خيالی نه در مورد آمريکا و نه بخصوص در مورد بسياری از نهاد های بورکراتيک آن که توسط مديرانی جاهل از دنيا اداره می شود بشوند.
سران جمهوری اسلامی آزاد هستند که پس از مدت ها تب و لرز، اينک از شنيدن حرف های آقای پاول نفس راحتی بکشند و به لهجه غليظ بفرمايند "الحمدالله خطری بود و گذشت!". اما آنها همانقدر غلطند که خوش خيالانی که فکر می کنند آمريکا می آيد مسائل را برايشان حل می کند.
بايد به آقای کمال خرازی که گفت:"اظهارات آقای پاول نشانه هايی از قبول واقعيت توسط آمريکاست" يادآوری کرد که معاونين وزارت امور خارجه آمريکا در سال 1996 نيز نسبت به حکومت طالبان بسيار خوش بين بودند. اما تلاش آنها در حفظ حکومت طالبان، جلوی سقوط رژيم قرون وسطايی را نگرفت. (برای ديدن جزئيات عملکرد وزارت خارجه آمريکا در مورد طالبان، به مقاله Joel Mowbray در NRO به تاريخ 9مه 2003 به نام «دوست بعثی ها» رجوع کنيد).
نکته تکان دهنده در مورد سياست های وزارت خارجه آمريکا اين نيست که در راستای منافع بلند مدت مردم ايران نيست. هر دولتی در وهله اول، مسئول حفظ منافع مردم خويش است.
نگرانی اصلی آمريکا در مورد ايران، مجهز شدن آن کشور به سلاح های کشتار جمعی است. آن چيزی که در مورد تماميت جناح های جمهوری اسلامی و حتی عناصر "ملی" و چپ ورشکسته ايرانی صدق می کند، وحدت نظر کامل در باره "حق" ايران به داشتن سلاح های اتمی و لزوم آن برای دفاع از خود است.
از اين زاويه، سخنان آقای پاول حتی در راستای منافع آمريکا هم نيست.
مهرداد رهسپار