نکته آخر در مورد اينترنت است.
بسيار جای خوشوقتی است که از بين تعداد زيادی صفحات اينترنت و بخصوص "وِب لاگ" های فارسی، شماری نيز به ادبيات، فرهنگ و معرفی کتاب اختصاص دارد.
در نويسندگان اين صفحات - که به هرحال نوعی ژورناليسم به حساب می آيد- يک نوع نثری شکل گرفته که هرچند خالی از فوائد عملی و کاربردی نيست، اما ممکن است در دراز مدت به ضرر نويسندگانش و حتی زبان فارسی دربيايد.
چون خودم هم برای اينترنت می نويسم، می توانم بفهمم که برخی ضرورت های رسانه الکترونيک، مانند سرعت، روزمدار بودن و مصرفی بودن باعث می شود که دچار انواع بی دقتی ها در نوشته هايمان شويم: از غلط های املايی، تايپی، انشايی تا فقدان عمق، نداشتن سبک، روزنامه ای ماندن، فقر لغوی و...
نمی توان به صرف ديکته کردن "الزامات عملی" و شرايط کاری، بی دقتی و سهل انگاری را توجيه کرد. باری، اين نکته آخر در مورد خودم هم صدق می کند.
بايد حواس را جمع کرد و از بازخوانی و ويرايش مطلب به بهانه کمبود وقت، ندزديد.
حتی اگر نوشته ها در فضای مجازی "سايبر اسپيس" از نوع غبار افلاکی نيمه واقعی- نيمه تئوريک –نيمه خيالی (فقط ادبيات چنان جانوری است که سه نيمه دارد!) ذرات بنيادی باشد که يک پايش در عالم وجود است و پای ديگر به علت نيمه عمر بسيار کوتاهش، در عالم عدم.