وقتی شادروان نادر نادرپور بدنبال انقلاب به پاريس آمد، خانه ای را در طبقه بالای يک رستوران افغانی اجاره کرد. او از همان روزهای نخست با يک روزنامه نگار افغانی که از چنگ ارتش سرخ گريخته بود، دوستی عميق و طولانی اش را پی ريخت. روزنامه نگار که لحجه شيرين فارسی اش افزون بر دانش و شناسايی اش در ادبيات ايران می شد اغلب به طنز می گفت ايراد شعر نو در اينست که همه فکر می کنند شاعرند و جالب است که اين جمله را هر بار که متوجه ميشد فردی خارج از تخصص اش حرفی می زند و يا عملی انجام می دهد، تکرار می کرد. از سرنوشت اين روزنامه نگار افغانی چند سالی است کسی خبر ندارد ولی قطعاً هر جا که هست با آنچه که اين روزها می بيند و يا می شنود، بطور دائم تکرار می کند همه فکر می کنند شاعرند .......
- سفر برای اعتراض
- بازرسی در خاک عراق و بيانيه مجاهدين
- بازرسان حقوق بشر و اعدام يک بشر
- انتخابات شوراها
- کليد، قفل و رمز اين دو
- ليبراليسم يک بحران است.
- پايان دنيا به روايت نيوتون