لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ ایران ۰۵:۰۸

اتفاق هدف در غیاب اتفاق نظر – روز شصت و یکم


بیشتر از یازده دقیقه طول کشید تا پرزیدنت اوباما بعد از پایان سخنرانی خود در برابر نمایندگان کنگره آمریکا، بالاخره توانست در میانه ابراز احساسات حاضران و امضا دادن به خیل بی شماری از آنان که او را محاصره کرده بودند، از تالار کنگره خارج شود. صحنه ای که آدم را بیشتر بیاد هجوم مردم بسوی ستاره های سینما و راک استارها و ستاره های ورزشی میانداخت تا مواجهه نمایندگان کنگره با رییس جمهوری مملکت.

این جمعیت مشتاق نه جوانها و نوجوانهای کنسرت رو بلکه اکثرا آدمهای میان سال ببالا و نمایندگان مجلس و سناتورهای این سرزمین بودند که هرکس بدنبال یادگار و امضائی و فشردن دستی با اوباما بودند و بسیاری از آنها هم شاید از حزب مخالف و شاید همان کسانی بودند که احیانا به طرح اصلی و پایه ای پرزیدنت اوباما برای احیای اقتصادی رای منفی دادند.

میدانید که بسته محرک اقتصادی نزدیک به هشتصد میلیارد دلاری اوباما تنها سه رای موافق جمهوریخواهان را در مجلس سنا داشت و در مجلس نمایندگان حتی یک تن از جمهوریخواهان باین طرح رای مثبت نداد.

اما منش و کردار «اوباما» او را بصورت پدیده ای در آورده که حداقل در این نیم قرن اخیر کسی نظیرش را بیاد ندارد و این پدیده جاذب حتی نمایندگان حزب مخالف را هم جذب میکند، حتی اگر رایشان را بنا به مصالح حزبی خلاف خواسته او بدهند.

بهرحال مراد آنست که اینجا هر کس حد و حدودی برای خود قایل است که این حد و حدود را مسئولیت اجتماعی او برایش تعیین کرده و معمولا از آن عبور نمی کند.

معنای دقیق تر و واضح تر حرف بنده اینست که اینجا مخالفت عقیده تو با من «خیانت» تلقی نمی شود و نه من تو را «خائن» مینامم و نه تو مرا. کلمه ای که در سرزمین های بسیاری که باز اسم نمی برم که به تریز قبای کسی بر نخورد، مثل نقل و نبات نثار یکدیگر میشود. کافیست عقیده سیاسی یک نفر با آن یکی در تضاد باشد که همین برای اثبات «خیانت» طرف کافیست و هیچ نوع مدرک و دلیل و محکمه ای هم لازم نیست، یک «خائن» میگویی و راحت.

آیا فی الواقع فاصله میان «مخالف» تا «خائن» این چنین کم است؟ یا اصلا وجود ندارد؟ این خصوصیت البته منحصر به مردم و فعال سیاسی نیست که همیشه در این اجتماعات که معمولا نیز حاکمانی زورگو دارند، از بالا و از راس هرم شروع میشود و به همگان سرایت میکند و معمولا در منش ها و روش های سیاسی الهام از بالا میگیرند که هر مخالفت حتی با اشاره، خیانت اعلام میشود و تعداد خائنان نیز طبیعتا خارج از شماره.

پرزیدنت اوباما دیشب در آخر سخن خود اشاره کرد که روابط با حزب مخالف آنچنان که باید آسان و بی دردسر نبوده، اما با یک جمله در حقیقت همه را خلع سلاح کرد که همه شما که در این مکان نشسته اید، در یک امر با هم سهیم و یکصدائید و آن عشق و تعلق به این سرزمین و عشق به پیشرفت این سرزمین است.

و با چنین زمینه ای، یعنی اعتقاد و اطمینان که همه (حالا هر کس به راه و سلیقه خود) نه خائن که عاشق سرزمین خود هستند او میگوید:
"سنگینی این بحران (اقتصادی) سرنوشت این ملت را معین نمی کند و پاسخ مشکلات ما دور از دست رس ما نیست. پاسخ ما در لابراتوارها، در دانشگاهها، در مزارع، در کارخانه ها، در قوه تصور کار آفرینان و در غرور سخت کوش ترین مردم روی زمین است".

و دوست گرامی من در این لابراتوارها، دانشگاهها، مزارع، و ... همگان اتفاق نظر ندارند، اما در «اتفاق هدف» یکدیگر شک نمی کنند.

XS
SM
MD
LG