آمريکا ديروز و ديشب را فارغ از مشغوليات فکری هر روزه با سوپربال چهل و سوم گذراند.
جشنواره خيره کننده سوپربال هر چند در شهر تمپا بی فلوريدا در جريان بود، اما تلويزيون (که اينبار نوبت به شبکه NBC رسيده بود) آنرا بصورت جشنواره ای برای همه آمريکا در آورده و همه را در لحظات آن شريک ساخته بود. و در پايان روز نيز مسابقه فينال پر هيجان پيتسبورگ Steelers و آريزونا Cardinals که تنها 35 ثانيه مانده به پايان مسابقه، پيتسبورگ را پيروز ساخت، نقطه عطفی بود برای روزی که آمريکا در ميانه روزهائی مملو از خبرهای ناگوار اقتصادی به آن نياز داشت.
روزی که به آمريکائی دلگرمی ميداد که با خبرهای ريز و درشت رسانه های جمعی دست و پايشان را گم نکنند و در ميانه روزگار رکود، رونق را با سوپربال تجربه کنند.
مردم آمريکا وقتی سيل آگهی های تبليغاتی را در هر بخش و گوشه ساعتها پخش تلويزيونی NBC ميديدند، که هنوز پپسی کولا و کوکاکولا تبليغات چند ميليونی ميکنند، که هنوز تبليغ اين اتومبيل و آن اتومبيل و اين شرکت تلفن و آن شرکت حمل و نقل، سر جای خودشان، جای هر ساله هميشگی شان هستند، خيالشان راحت ميشد که آنچنان هم که گاهی رسانه های گروهی به آدم تلقين ميکنند، روز آخر و بی اميدی در پيش نيست.
تماشاگر آمريکائی که گاهی از ديدن آگهی های تلويزيونی بستوه ميآيد، اما ديروز اين آگهی ها را بعنوان نشانه ای از "نبض تپنده" اقتصاد آمريکا گرامی ميشمرد.
تماشاگر آمريکائی ديروز شنيده بود و خوانده بود که شبکه NBC برای يک تبليغ سی ثانيه ای، سه ميليون دلار قيمت گذاشته و به او دلگرمی ميداد که اين اقتصاد، هر چند دچار کسالت و رکود است، اما مردنی و از دست رفته نيز نيست.
و اين باور دقيقأ همان چيزيست که هر جامعه درگير رکود اقتصادی به آن نياز دارد، که ترسش بريزد و بداند "رونق" در يک اقتصاد آزاد سرمايه داری، از "فرد" آغاز ميشود و اين فرد با باور آنکه وضع خوب است يا بد، خرج کند يا نکند، بترسد يا نترسد، روحيه عمومی و وضعيت اقتصادی جامعه را تعيين ميکند.
اينک در صبح بعد از سوپربال و تجربه سوپربالی که هم رونق داشت و هم هيجان تا آخرين ثانيه، بايد ديد آيا آمريکا باور ديروز خود را برای امروز نيز حفظ کرده است؟
راستی، پيش بينی بنده در مورد پيروزی آريزونا درست از آب در نيآمد، اما شگفت آفرينی آريزونا را که تا سی و پنج ثانيه مانده به پايان، مسابقه را برده بود، کسی انکار نمی کند.