خبر اين بود که دادگاه سازمان ملل متحد که بعد از کشتار جمعی بيشتر از نيم ميليون نفر در رواندا، تشکيل شده و جنايتکاران جنگی را محاکمه ميکند، اينبار "تئونسته باگوسورا" نفر دوم وزارت دفاع رواندا در آن زمان را محکوم شناخت و به زندان ابد محکوم کرد.
"باگوسورا" کسيست که نقشی اساسی در بسيج شبه نظاميان خود را برتر خوانده "هوتو" برای کشتار همنوعان خود از قبائل "توتسی ها" ايفا کرد و تا دير زمانی دنيا بی تفاوت به او و همفکران و همراهان او نگاه کرد. آنقدر بی تفاوت و آنقدر بی مسئوليت که اين موجود و موجودات همراه و همفکر او بيشتر از پانصد هزار انسان را کشتند.نيم ميليون آدم را عرض ميکنم. با بمب اتمی هم نبود و با گلوله و ساطور و چماق بود.
تو حساب کن، برای اين کشتار نيم ميليونی چقدر وقت لازم بوده و برای دنيای کور و کر و لال آنزمان چقدر وقت لازم بوده تا فرياد کشتار نيم ميليون آدم را بشنود و احيانأ تکانی بخورد.
برای کشتار که تعداد آنرا تا يک ميليون هم تخمين می زنند، يکصد روز لازم بوده. روزی ده هزار نفر بطور متوسط. برای واکنش دنيا اما، زمانی که لازم بود آنهم بصورت نيم بند و نوشداروی بعد از مرگ سهراب، بسيار بيش از اين بود.
کاری که دنيا در آغاز کار کرد، بجای جلوگيری از کشتار جنون آميز فاشيستهای سالهای آخر قرن بيستم، خارج کردن شهروندان خود از رواندا و ميدان را يکسره برای شبه نظاميان افراطی "هوتو" خالی کردن بود که بی هيچ دغدغه از جانب دنيای خارج هر که را ديدند بکشند.
دنيا، دنيای من و تو، در آن روزها ظاهرأ بطور عملی پذيرفته بود که "چهار ديواری است و اختياری" و خودشان دانند.
جالب است بدانی که آدمکشان هوتو، پيش از کشتار توتسی ها، در آغاز و يکروز پس از سقوط به عمد هواپيمای رئيس جمهورشان، بدست خودشان، با استفاده از نام اين شهيدی که خلق کرده بودند، کشتار را از مردم خودی يعنی "هوتو"های معتدل و صلحجو آغز کردند.
امروز، چهارده سال بعد، دنيا تاکنون ۴۲ نفر را در دادگاه رسيدگی به کشتار جمعی در رواندا محکوم کرده است، که اين "باگوسورا" نفر آخری تا اين زمان است.
اما امروز، چهارده سال بعد، شايد بد نباشد من و تو از خود بپرسيم چرا؟ چرا چنين شدو چرا دنيا، دنيای من و تو، گاه، در واکنش هايش آنقدر "کند" ميشود؟ عيب از سلسله اعصاب دنيای من و توست يا از جای دگر؟