یکبار دیگر و اینبار جمعیتی قابل توجه در پاریس گردهم آمدند تا از چیزی بگویند که تنها تاریخ توانسته نظایر آن را در دل خود متحمل شود .
برنامه بزرگداشت در جستجوی هیچ چیز نبود مگر، یاد و احترام به انسان هائی که گاه گمنام جان باختند وبه گفته ای هشدار به همه کسانی که در هر گوشه از جهان ارزشها را ندیده می گیرند .
سخنران اول باقر مومنی آغاز کلامش در ابتدا شعری بود که میگوید:
گرامی دارید آنانی را که با طوفان گلاویز شدند
در نبردی طا قت فرسا ، کوفته
در غرقاب دریا ، نابود شدند
و در دوردست ها ساحل را به شما نشان دادند
وی ادامه میدهد که این شعر وصف حال همه کشته شدگان ، در همه جا میتواند باشد، حتی اگر شاعر فرانسوی برانژر این شعر را در دویست سال پیش گفته باشد . کشتن مردم به دلیل داشتن افکار سیاسی سابقه ای بس کهنه داشته و متاسفانه می بینیم که ادامه دارد ولی در مورد کشتار 67 دو خصوصیت را مشاهده میکنیم که مایلم در اینجا به آنها اشاره کنم ، یکی اینکه شما درمجموع قربانیان، از هرتفکری را یافت میکنید ،از مسلمان گرفته تا کمونیست تا کرد و بلوچ ودریک کلام ،ایرانی از هر گوشه ایران در این جمع بود، و همین جمع بود که در این کشتار یگانه شد و حتی این یگانگی به خانواده و بازماندگانشان منتقل شد بطوریکه باقی ماندگان وخانواده ها هرسال بر مزار آنها دور یکدیگر جمع می آیند ، گل میگذارند بی آنکه قبر عزیز خود را مشخصا بشناسند، وخصوصیت دوم را من در این میبینم که این عده تصادفی جان نباختند بلکه تماما با گفتن نه به جمهوری اسلامی کشته شدند . میدانید که خیلی از آنان شکنجه شده و به زندان های طولانی و یا دراز مدت هم محکوم شده بودند.
هر بار که به آنها میاندیشیم بقول آن شاعر شیلیائی این کشته های ما، زنده های ما هستند .
در این میان زنده مانده های این حادثه هم هستند ، مثل کسانی که جبر زندگی وحوادث آنها را خسته کرده است. ایراد در این نیست اما با رفتارشان گاه حرمت واتفاق را کوچک کرده اند ، عده ای هم مثل من که کاری از دستشان برنمیاید احساس شرمساری میکنند، وعاقبت کسانی چه در داخل و چه در خارج در تلاشند با عبرت از گذشته افکار را این بار سازماندهی کنند ومردم ایران ومن آنها را نطفه صبحی می دانیم که در دل شب دارند جان میگیرند.
در دل خاموشی ها و تاریکی ها
سایه ای میلغزد ، گویا نطفه صبح است
که از وحشت شب می لرزد
پس خستگی را وداع گفته
با عزم متین ، دور از راه دراز
راه می پیماید
به ندای ابدی گوش دارد که گفته
رهروی ابدی
رو به دنیای حیات
نطفه صبح به پیش ، نطفه صبح به پیش...........................
سپس پرویز نویدی فعال سیاسی که در هر دو دوره پیش و پس از انقلاب سالها در زندان بوده میگوید چگونه از نظر او جمهوری اسلامی ایران به خشونت ابعاد تازه و بیشتری داده است.
حقیقتا دشوار است با آنچه که جمهوری اسلامی با ایرانیان رفتار کرد بشود معنای مشخصی را معین نمود، و حتی برای ما که این خشونت را زندگی کردیم ونزدیک ترین عزیزانمان را هم در این راه قربانی دادیم، مثل یک خواب تلخی میماند که نمیخواهیم باورش بکنیم. در آن زمان در سال های ۶٠ و61 وقتی روزنامه ها را باز میکردیم ، نوشته بودند ۱۲٠ و روزی دیگر ۱۳٠، انسان را اعدام کرده اند و جان انسان ها به چند خط خبر خلاصه میشد وبعد هم با این فاجعه ملی که بوجود آوردند در باور هیچکس نمیگنجید که میشود در این دوران تا انجام چنین جنایتی رفت واز پاسخ به آن نهراسید . اینها حتی به ما این فرصت را ندادند که برای عزیزانمان گریه بکنیم . یادش همیشه عزیز است وقتی غلامحسین ساعدی در پاریس در گذشت ، من بهنگام مراسم خیلی بی تاب بودم . پدر فضیلت گران که بزودی دهمین سال درگذشت او هم هست به من گفت مگر کم یار دور و نزدیک از دست داده ای که این بار بی تابی میکنی ومن گفتم پدر این فقط برای غلامحسین نیست شاید برای همانهائی است که شما سر من را به شانه خود گرفته اید . امروز صادقانه میگویم رژیم نگذاشته مردم ابعاد این فاجعه ملی را بشناسند و هنوز اشکی را که باید برای این قربانیان بریزیم نریخته ایم . البته ما خواهان اشک نیستیم ، آنهائی هم که رفتند زندگی زیبائی را میخواستند ، پس ما هم زندگی را زیبا بنا خواهیم کرد البته بر ویرانه حکومت جمهوری اسلامی.
در پایان مراسم بهروز فراهانی یکی از پایه گذاران انجمن دفاع از زندانیان سیاسی و عقیدتی در پاریس میگوید:
بعد از دو دهه که از کشتار ۶۷ گذشته، چه وظائفی برای بنیادهای مدافع حقوق بشر باید پیگیری شود؟ او عقیده دارد ومیگوید که ما بعد از دو دهه یک وظیفه ناتمام داریم و آن شناساندن ،این جنایت در کنار دیگر حرکات رژیم علیه بشریت است ، ما تبعیدی ها واپوزیسیون باید اعتراف کنیم که در این زمینه کم کاری کرده ایم ، این وظیفه ای است که پنج سال پیش به آن اعتراف کردیم و متاسفانه هنوز بر دوش ما مانده است . بله ما به این جانباختگان وامی پرداخت نشده داریم . اما امسال در تلاش های افزون تراز سوی همه بنیادها ، سازمان دفاع از حقوق بشراعلامیه ای داده و برای اولین بار این جنایت را به همگان معرفی کرده ، چون حقیقت اینست که اگر همه مردم از جنایات پینوشه ویا انچه که در آمریکای لاتین میگذرد خبر دارند در افکار عمومی کمتر کسی هست که از این جنایات خونین اطلاع کافی داشته باشد . ما اینبار در فرصت بدست آمده همه پرونده ها را به سازمانهای مورد لزوم خواهیم داد و از تجربه دیگران درس میگیریم، ودر همین جا میگویم که طرح تجدید کمسیون ها و تماس های نزدیک با مسئولان از کارهائی است که در حال شکل گیری سریعتر از گذشته ، ما را در انجام وظیفه ناتماممان یاری خواهد داد.
در پایان مراسم بخش هایی از چند فیلم در ارتباط با همین موضوع به نمایش درآمد که دیدنش تاب و توان دیگری را میطلبید