نشر زيرزمينی پديده ای شناخته شده در جهان است. روزگارانی نه چندان دور، حتا در فرانسه نيز ناشرانی بوده اند که با انتشار آثار تحريمی يا تکفيری نويسندگانی همچون مارکی دوساد، يا گوستاو فلوبر، سود سرشاری نصيبشان می شد؛ گرچه گرفتار داغ و درفش ماموران سانسور نير می شدند. نشر زيرزمينی دارای دو وجه گوناگون، اما بهم پيوسته است. نخست، مبارزه با سانسور دولتی، و دوم، سود سرشار ناشی از اشتياق خريداران آثار غيرقانونی. چنانچه کتاب مقدس نيز بر تمايل شديد انسانها به چشيدن ميوه ممنوعه مُهر تاييد زده و در اين باره هشدار داده است.
نشر زيرزمينی زير سايه حکومتهايی پديد می آيد که به دلايل ايدئولوژيک يا سياسی، گاه به اتکای قانون، رسالت ارزش گذاری کتاب و تعيين سليقه مردم را در حوزه اختيارات «خيرخواهانه» خود بشمار می آورند تا مانع «بد نوشتن» نويسندگان شوند. نمونه بی بديل آن «ساميزدات» يا پديده نشر زيرزمينی در اتحادشوروی و بلوک شرق پيشين است.
اما نشر زيرزمينی يا «ساميزدات» که در ايران به «جلد سفيد» معروف است، امروزه کسب و کاری پررونق در بازار چاپ و نشر در تهران است. ناشران «جلدسفيد» تهرانی سروکاری با نويسنده يا مولف اثر ندارند. آنان توليدکنندگان کالايی هستند که سودسرشاری نصيبشان می کند. فروشندگان خرده پای «جلدسفيد»ها شايد تنها دست اندرکاران اين حرفه اند که با نام نويسندگان آثار در معرض فروش کمابيش آشنايی دارند.
چرخه توليد به اين شکل است که مسافران خارج کشور که سفارش خريد يک نسخه از کتابهای منتشر شده خارج کشور را از ناشران دارند با آن کتاب را فراهم کرده و در تهران به دست ناشر می سپارند. کتاب در چاپخانه ها در تيراژی گاه تا دهها هزار نسخه به سراسر شهرستانها ارسال می شود.
در حالی که ناشران تهرانی دارای مجوز از پخش کنندگان کتاب گله گزاری می کنند، که حاضر به توزيع حتا صد نسخه از کتابهايشان در شهرستانها نمی شوند، اين موضوع را مورد تاييد قرار می دهند که کتابهای «جلد سفيد» در رقمهای سرسام آور صد و هفتاد هزار نسخه ای در شهرستانها توزيع می شوند. بنا به يک ارزيابی تخمينی و روايت چندين توزيع کننده آثار «جلد سفيد» به شهرستانها، کتاب «کهن ديارا» خاطرات فرح پهلوی توانسته بود به اين رقم دست يابد.
همچنين گفته می شود نسخه بدون سانسور بوف کور اثر صادق هدايت تا يک صدوپنجاه هزار نسخه بصورت غيرقانونی فروش رفته است، اما چاپ کتاب تنها محدود به اين آثار نيست. مقالات يا پژوهش های سياسی و اجتماعی، بويژه کتابهای شجاع الدين شفا محبوب عامه مردم ناخشنود از حاکمانی ست که به نام اسلام و حکومت اسلامی تسمه بر گرده ملت کشيده اند. چنين پيداست که مردم با خواندن اين آثار در پی ناديده گرفتن قرائت دولتی از اسلام و مقابله با تلقينات ايدئولوژيک رسمی حکومتی هستند، همانطور که ساميزدات در شوروی پيشين چاپ کتابهای محبوب و عامه پسندانه برای مردمی بود که از تبليغات رسمی وايدئولوژيکی حکومت خسته شده بودند.
به هنگام روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد، مرکز پژوهش مجلس شورای اسلامی اعلام داشت ۸۶ درصد کتابهای دارای مجوز وزرات ارشاد اسلامی که در زمان خاتمی منتشر شده اند، ضاله و غيرقابل انتشار بوده اند. صفارهرندی، وزير ارشاد، نيز قول داد با ولنگاری فرهنگی مقابله کند. و اين خود، به رونق کسب و کار انتشارات غيرقانونی افزود.
در چنين هنگامه ای، نشر کتاب در شرايطی نابسامان بسر می برد. کسب و کاری رو به اضمحلال و سردرگم که چندان آينده ای برای آن پيش بينی نمی شود. تلاشهای ناشران قانونی نيز برای قانونمند کردن ضوابط چاپ و نشر فرای اين يا آن دولت وقت، تاکنون بجايی نرسيده و هر وزير تازه برآمده ای از ترس طلبه ای در قم يا تهديد بازجويی سلطه يافته بر روزنامه ای، حکم به سخت کردن شرايط نشر می دهند. چنانچه نامه اتحاديه ناشران و کتابفروشان تهران به وزير ارشاد اسلامی برای چاره جويی وضعيت نشر نيز بجايی نرسيد. حسن کياييان، رئيس اتحاديه و مدير نشر چشمه، و جلال فهيم هاشمی، عضو هيئت مديره اتحاديه و مدير نشر روزبهان، بی اثر بودن نامه به وزير را تاييد کردند. اگر شرايط بازگشت سرمايه برای ناشران قانونی خطرپذير می شود، اما اين امر رونق بيشتر نشر زيرزمينی را در پی داشته است. ناشران زيرزمينی، برای تضمين کسب و کار خود، نيازی به نامه نگاری و خواهش و تمنا از مقامات عاليه نظام ندارند. سختگيری بيشتر، درآمد بيشتر.
بنا به گزارش يک پژوهش که در آستانه برگزاری نمايشگاه کتاب تهران از سوی دانشجويان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران صورت گرفته، اگر کتابهای دينی، آموزش کنکور، ادبيات حوزه هنرهای اسلامی و دستگاههای وابسته به دولت را ناديده بگيريم، تعداد عناوين کتابهای منتشر شده از سوی ناشران زيرزمينی در زمينه ادبيات، هنر و علوم اجتماعی بيش از تعداد عناوين کتابهای قانونی منتشر شده در ايران بوده است.
رواج کتابهای غيرقانونی همراه با تکثير فيلمها و موسيقی غير رسمی و رواج تازه ترين نسخه فيلمها و موسيقی های جهان در ايران، نمادی از دوگانگی متضاد ميان فرهنگ دولتيان با فرهنگ مردمی ست که خسته از قرائتهای دولتی و رسمی حکومتيان هستند.