«پاره پاره های عراق» یا Iraq in Fragments عنوان آخرین فیلم جیمز لانگلی، مستند ساز آمریکایی، است که در جشنواره بین المللی فیلم واشنگتن مورد استقبال بسیاری قرار گرفت. این فیلم نود و چهار دقیقه ای جوایز بین المللی متعددی از جمله جایزه بهترین کارگردانی، فیلمبرداری، و تدوین جشنواره فیلم ساندنس را کسب کرده است.
سیامک دهقانپور:
«پاره پاره های عراق» عنوانی تمثیلی است. چرا که از یک سو به روایت سه داستان از زندگی سه عراقی در منطقه سنی نشین بغداد، شیعه نشین نجف، و کردنشین اربیل می پردازد و از سویی دیگر به ساختار سه اپیزودی خود فیلم اشاره دارد.
فیلم با روایت نوجوانی عراقی بر روی تصاویر رنگی بغداد پیش از حمله آمریکا آغاز می شود و بسرعت همان مکان ها را در تصاویری رنگ پریده پس از حمله مشاهده می کنیم. فیلم از زبان مردم کوچه و بازار شرایط پس از سقوط صدام حسین را منعکس می کند.
«پاره پاره های عراق» اثری درباره خود جنگ نیست بلکه رویکردی جامعه شناختی به جنگ دارد. در هیچ یک از فصول فیلم نمایی از بمبگذاری یا انفجار دیده نمی شود و ساختمانهای در حال سوختن در آتش و مخروبه ها در پس زمینه و دور دست در قاب تصویر جای می گیرند. در واقع ما در سه اپیزود مجزا نه با جنگ که با اثرات آن روبرو می شویم.
محمد حیثم، پسر یازده ساله ساکن محله شیخ عمر در قلب بغداد، پس از مفقود شدن پدر نظامی اش با کار در یک مکانیکی می کوشد خانواده اش را اداره کند. او پس از سالها مردود شدن در مدرسه هنوز قادر به نوشتن نام پدرش نیست؛ شاید هم نمی خواهد یاد بگیرد.
دوربین کنجکاو لانگلی با نماهای بسیار درشت از چهره محمد در حقیقت از منظر چشم او تنش میان اهل سنت و شیعیان را منعکس می کند. محمد نماد عراقیانی است که دهه ها خشونت، جنگ بی منطق و تحریم های اقتصادی شالوده های زندگی شان را فروریخته است. جیمز لانگلی می گوید ماهها محمد را لحظه به لحظه دنبال کرده است تا مخاطب را نه به محیط زندگی او بلکه به اعماق درونش ببرد.
اپیزود دوم سفر مکاشفه وار کارگردان میان ناصریه و نجف برای نمایش چگونگی ظهور جنبش مذهبی سیاسی مقتدی صدر از نگاه یک شیعه تندرو و جوان است. گذشته از تلاش موفق لانگلی در بازتاب باورهای شیعیان تحت کنترل مقتدی صدر؛ دوربین او در فصلی کم نظیر حمله سپاه مهدی به بازار ناصریه را قدم به قدم تعقیب می کند تا تصاویر دستگیری مظنونین به قاچاق مشروبات الکلی را حتی پس از حبس با چشمان بسته به نمایش بگذارد.
کارگردان سی و چهار ساله آمریکایی می گوید آنها اگر نسبت به رفتارشان با مردم احساس شرم می کردند هرگز به من اجازه فیلمبرداری نمی دادند. هر چند ملاهای پیرو مقتدی صدر در سخنرانی تحریک آمیزشان وجود مشروبات الکلی را از مضرات گسترش دموکراسی آمریکایی معرفی می کنند اما، در فصلی زن شیعه ای را می بینیم که با کودک خردسال و گرسنه اش ملتمسانه آزادی شوهر بزعم او بی گناهش را طلب می کند.
اگر محرومیت اجتماعی در کانون اپیزود نخست در بغداد؛ و کشمکش های سیاسی در جنوب شیعه نشین محور اصلی بخش میانی باشد؛ اپیزود سوم نگاهی است شاعرانه به زندگی مردم کردستان عراق. مردمی که سرکوب سالیان متمادی احساسات ضدعربی شان را قوت بخشیده است و در راه تولد کشوری که سالها انتظارشان را کشیده اند حتی آماده جنگ با دولت مرکزی در بغداد هستند. پیرمرد روستایی فیلسوف مسلک با محکوم کردن خشونت ها در عراق می گوید ممکن است عده ای کردها را برای همکاری با آمریکا، در سقوط صدام حسین، به خیانت متهم کنند اما، این تنها فرصت کردها برای دستیابی به آرزوی دیرینشان، خودمختاری، است.
اپیزود سوم در مقایسه ای تطبیقی به بررسی تفاوت خواست های دو نسل در کردستان می پردازد. پسری که ضمن چوپانی و کار در کوره آجرپزی پدرش در آرزوی پزشک شدن در مدرسه انگلیسی می آموزد؛ و پدری که آرزو می کند این آخرین فرزندش خرقه روحانیت به تن کرده و راه خدمت به خدا را پیشه کند.
جیمز لانگلی برای ساخت «پاره پاره های عراق» دو سال در فاصله سالهای دو هزار و سه تا دو هزار و پنج در میان ترس و نگرانی از ربوده شدن به این سو و آنسوی عراق سفر و سیصد ساعت فیلمبرداری کرد. فیلم لانگلی بی شک در محو پیشدواری عمومی در باره مرزبندی مذهبی قومی میان شیعیان، سنی ها و کردها و کشاندن گستره این مرزبندی به اعماق وجود مخاطب کم نظیر عمل کرده است. فیلم قبلی او «نوار غزه» نیز با استقبال چشمگیری روبرو شد.
جیمز لانگلی قصد دارد در صورت امکان مستند بعدی خود را در ایران بسازد.