لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳ ایران ۱۷:۵۸

کلّه شيشه ای، کاوشی در زندگی تفنگداران دريائی


"Jarhead" از جمله واژه هائی است که مردم در آمريکا با شنيدن آن بلافاصله تفنگداران دريائی را بخاطر می آورند، و در فرهنگ لغات نيز دو تعريف به آن نسبت داده شده است که هردو نيز به اصطلاح با سر و کلّه و کلاه تفنگداران دريائی سرو کار دارد.

تعريف نخست از نحوه اصلاح موی سر تفنگداران دريائی مايه ميگيرد، که مستلزم قيچی کردن مو از ميانه سر، تا زدن تيغ در اطراف پشت گوش و رسيدن به سطح پوست صورت است ،و سر وکّله را به شکل جارهای بلوری مخصوص نگهداری شکلات و شيرينی در می آورد.

تعريف دوم نيز بر اين پايه استوار است که در دوران جنگ جهانی دوم شرکت سازنده اين جارهای شيشه ای، توليد آنها را متوقف ميکند تا بتواند با تغييراتی، بجای آنها ، برای تفنگداران دريائی کلاه خود های ايمنی بسازد.

بهمين جهت شايد انتخاب واژه " Jarhead " برای يک فيلم سينمائی که کاوش در زندگی در جبهه و پشت جبهه گروهی از تفنگداران مامور آزاد سازی کويت از اشغال نيروهای صدام حسين را مدّ نظر دارد، انتخابی حساب شده بوده است.

از سيامک دهقانپور:

جذابيت هاي سينماي جنگ اغلب دستمايه ي طرح دغدغه هاي سياسي و اجتماعي فيلمسازان بوده است. "Jarhead"آخرين اثر سم مندس، فيلمساز برنده ي جايزه ي اسکار براي فيلم «زيباي آمريکايي» است:

ائتلاف جهاني براي بيرون راندن ارتش اشغالگر صدام حسين از کويت شکل گرفته و نيروهاي آمريکا در پاسخ به درخواست کمک دولت کويت و به دستور جورج هربرت واکر بوش، رئيس جمهور وقت آمريکا، عازم جنگ دهه ي نود در خليج فارس مي شوند.

فيلم "Jarhead"در اين بستر با تصاويري سوررئال و طنزي تلخ زواياي تاريک و ناپيداي جنگ را مي کاود. روايت تجربه ي شخصي يک تفنگدار دريايي بيست ساله از طريق داستاني که نه قصد قهرمان پروري دارد و نه عظمت جنگ را به رخ مي کشد. "Jarhead"اقتباسي است از پرفروشترين کتاب سال دو هزار و سه ي آمريکا به همين نام از توني سوافورد، تک تيرانداز نيروي دريايي آمريکا. او در بخشي از فيلم مي گويد: « داخل چادرمان را به سيرک بدل کرديم چرا که درون سيرک مان احساس امنيت مي کنيم ...» سپس پس از مکثي کوتاه ادامه مي دهد: « ... بايد مجنون باشيم تا اين را باور کنيم.» "Jarhead" احساس کشنده ي انتظار در جنگ، تفنگداران خسته و تشنه در اطراف چاههاي به آتش کشيده شده نفت در کويت، و سرخوردگي هاي عاطفي ناشي از خيانت هاي زنان و دوست دخترهاي تفنگداران دور از خانه را مجسم ميکند.

سم مندس احتمالا آگاهانه هيچگاه تصويري روشن از دشمن را ارائه نمي دهد. جک گايلنهال در نقش توني سوافورد، راوي داستان، پيتر سارسگارد، در نقش تروي، دوست نزديک جک، که به او "گرا" مي دهد، جيمي فاکس در نقش گروهبان سايک، همه بازي هاي چشمگيري ارائه داده اند .

سخنرانی آتشين کريس کوپر، در نقش سرهنگ کزينسکي، عليه صدام حسين، و نشان دادن تصاوير قربانيان بمباران هاي شيميايي رژيم بعثی صدام در ايران براي نخستين گروه از تفنگداران دريائی پياده شده در کويت از فصول چشمگير فيلم است.

"Jarhead" با انتقاد های بعضی از منتقدان نيز روبرو شد که سم مندس علت آن را در انتظارات منتقدان از فيلم هاي جنگي جستجو ميکند . گروهي از منتقدان اين فيلم دو ساعته ي سم مندس را دور از شاهکارهاي سينماي جنگ چون «اينک آخرالزمان» ساخته ي فرانسيس فورد کاپولا، توصيف کرده اند، که اتفاقا بخش هايي از آن در فيلم ديده مي شود

. "Jarhead تصويري است بي نهايت از جزئيات. راوي داستان که پس از تحمل دوره هاي سنگين آموزش تک تيراندازي بدون شليک کردن حتي يک گلوله جنگ خليج فارس را ترک مي کند نمادي است از کاهش نقش نيروي زميني در جنگ هاي سريع دنياي نوين.

XS
SM
MD
LG