لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
شنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ ایران ۱۳:۲۰

سوژه های سياسی واجتماعی درآثارمستند سازان


آکادمي علوم و هنرهاي سينمای آمريکا، با اعطاي جايزه سالانه اسکار به بهترين فيلم مستند، رونقي خاص به سينماي مستند بخشيده است.

سينماي مستند چند سالي است که براي رويکردهاي سياسي اجتماعي اش در آمريکا و ديگر کشورهاي جهان مورد توجه قرار گرفته است.

«کابوس داروين»،

«انران: باهوشترين ها در اتاق»،

«رژه ي پنگوئن ها»،

«مِردِر بال»،

و «نبرد خياباني» پنج فيلم مستندی است که امسال به اسکار راه يافتند. رژه ی پنگوئن ها جايزه اسکار بهترين فيلم مستند سال ۲۰۰۵ را به خود اختصاص داد.

ازسيامک دهقانپور:

«رژه ي پنگوئن ها» داستان لطيف عشق است. روايت زندگي طاقت فرساي پنگوئن هاي امپراطور، نوع نادري از پنگوئن ها، که هرساله هزاران کيلومتر را در يخ و بوران قطب جنوب، سانتيمتر به سانتيمتر مي روند و بازمي گردند تا نسل خود را از خطر انقراض محفوظ نگهدارند.

فيلم هشتاد و پنج دقيقه اي لوک ژاکوئت، مستندساز فرانسوي، با موسيقي زيباي آلکس ورمن، و روايت دلنشين مورگن فريمن براستي اثري شاعرانه است. اما، در پس اين تصاوير زيبا و حيرت آور، فيلم بر بحران گرم شدن تدريجي زمين و اثر مستقيم آن بر موجودات قطب دست مي گذارد.

در پنجاه سال گذشته بيش از سه هزار جفت از گونه ي پنگوئن هاي امپراطور تلف شده اند.

پنگوئن هاي امپراطور نخستين قربانيان تغييرات اقليمي در کره ي زمين اند.

«نبرد خياباني» مستندي است پر شور و انرژي که به انعکاس رقابت هاي انتخابات شهرداري نيوآرک نيوجرسي در سال دوهزار و دو مي پردازد.

نبردي طبقاتي ميان شهرداري که شانزده سال است اداره ي شهر را در دست دارد و چالشگر سي و دو ساله اش که از حمايت دانشجويان، سياهان و مهاجرين آمريکاي لاتين برخوردار است.

رقابت دو سياه پوست از دو نسل متفاوت اما، از يک حزب مشترک؛ حزب دموکرات.

آنچه که در فيلم مارشال کري جلب نظر مي کند نقش رسانه ها در شکل دهي به افکار عمومي نيست بلکه نمايش نبرد کوچه به کوچه و خيابان به خيابان دو رقيب در عقب زدن ديگري براي پيروزي است.

«کابوس داروين» به بررسي ابعاد تاريک گلوباليزاسيون، يا جهاني شدن، مي پردازد. مستند غم انگيز هوبر ساپر نگاهي موازي دارد به گرسنگان نزديک درياچه ي ويکتوريا در تانزانيا و دولتي که ماهي کافي براي سيرکردن ميليون ها نفر مردمان خود را به اروپا صادر مي کند تا اسلحه بخرد. فيلمساز با نگاهي جامعه شناختي، خود را از چنبره ي يک فيلم صرفا انتقادي رها مي کند و دوربين اش واقعياتي تلخ از رواج فحشاء و گسترش ايدز را تصوير کشيده است.

«انران: باهوشترين ها در اتاق» مستندي است پيچيده که لحظات ظهور و سقوط هفتمين شرکت بزرگ در آمريکا را بر مبناي کتابي از خبرنگاران مجله ي فورچون به تصوير مي کشد. مديران ارشد انران در حالي با ميليون ها دلار شرکت را ترک کردند که سهامداران و حدود بيست هزار کارمند شرکت تمام دار و ندارشان را از دست دادند. آلکس گيبني گرچه در فصولي از فيلمش به نقش کنت لي، جف اسکيلينگ، و اندي فستو، مديران انران، در حمايت مالي از خانواده ي بوش، ستاد انتخاباتي پرزيدنت بوش، و آرنولد شوارتزنگر، فرماندار کاليفرنيا، و ارتباط آنها با ديک چيني، معاون رياست جمهوري، مي پردازد و بسياري از فصول فيلم هم در جلسات رسيدگي کنگره آمريکا مي گذرد اما، رويکردي سياسي به مساله ندارد و به اين بزرگترين ورشکستگي در تاريخ آمريکا از منظر جرم شناسي مي نگرد.

«مِردِر بال»، فيلم بديع هنري الکس روبين و دنا ادم شپيرو، بي شک يکي از بهترين مستندهاي چند سال گذشته است. «مردربال» عنواني است براي ورزش راگبي معلولين و ترکيبي است چون فوتبال، بسکتبال، و ...

فيلم با فصلي نفس گير از مسابقات جهاني سوئد آغاز مي شود. تيم آمريکا که بيش از يک دهه است اين ورزش را تحت سيطره ي خود در آورده است در چند دقيقه ي نخست فيلم در فينال مسابقات از کانادا شکست مي خورد.

از آن پس شاهد تلاش تيم آمريکا براي بازگشت به صدر در مسابقات المپيک دوهزار و چهار آتن هستيم. برخلاف تصور «مِردِر بال» فيلمي درباره ي ورزش نيست بلکه به کالبدشکافي زندگي جواناني مي پردازد که در سوانح، يا به دليل بيماري، دچار نقص جسمي و ناکارآيي شده اند.

مارک زوپن، و جو سورس، دو چهره ي محوري فيلم هر دو شخصيت هايي قوي اند که با هم سر ناسازگاري دارند. جو که پا به سن گذاشته، خشم دروني اش براي کنار گذاشته شدن از تيم آمريکا را، با پذيرفتن مربي گري تيم کانادا و شکست تيم کشورش فرو مي نشاند. اما، مارک که پيش از فلج پا شخصيتي ناآرام بوده پس از مدتي اين نزديک ترين دوستش را، که عامل آسيب ديدگي او در يک سانحه ي رانندگي است، مي بخشد.

مارک در فصلي از فيلم مي گويد اگر زمان هم به عقب برگردد دوست ندارم به شرايط زندگي طبيعي ام بازگردم؛ اتفاقات فوق العاده اي در زندگي ام افتاده که مطمئن ام در سلامت هرگز برايم نمي افتاد. فيلم پاياني زيبا دارد. بيمارستان والتر ريد، محل درمان معلولين جنگ عراق، صحنه ي ديدار بازيکنان تيم راگبي روي ويلچر آمريکا با سربازان معلولي است که در راه قبول زندگي جديدشان با واقعيت ها دست و پنجه نرم مي کنند.

XS
SM
MD
LG