کانون نویسندگان ایران در آستانه روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان در ۴ آذر، در بیانیهای از «زنستیزی نظاممند» و «تحمیل حجاب اجباری» به وسیله حاکمیت اسلامی در ایران انتقاد کرد.
این کانون در بیانیهای که روز جمعه ۳ آذر در صفحه ایکس (توئیتر سابق) منتشر کرده، «سلب آزادی پوشش با تحمیل حجاب اجباری» نخستین گام «حاکمیت اسلامی» برای سرکوب زنان و مجوزی «برای تشدید انواع ستمها بر زنان» برشمرده شده است.
کانون نویسندگان ایران در این بیانیه با اشاره به سرکوب اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ تاکید کرده که «زنستیزی» حکومت ایران «در مقابله با جنبشی که با شعار زن، زندگی، آزادی سر برآورد درندهخویی خود را به غایت نشان داد.»
اعتراضات سراسری سال ۱۴۰۱ در پی کشتهشدن مهسا (ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد آغاز شد و شماری از زنان در اعتراض به حجاب اجباری، روسریها خود را آتش زده و گیسوانشان را بریدند.
در بخشی از بیانیه کانون نویسندگان ایران، «اعتراض به حجاب اجباری» در هفدهم اسفند ۵۷، نخستین گام علنی «جنبش مقاومت و آزادیخواهی زنان» پس از «استقرار حاکمیت اسلامی» ذکر شده است.
کانون نویسندگان ایران، «قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی» را سبب «شعلهور» شدن «جنبش مقاومت و آزادیخواهی زنان» و تبدیل آن به «جنبشی عمومی» خوانده است.
در این بیانیه، اقدامات جمهوری اسلامی برای مقابله با این جنبش عمومی و «کنترل خشم و اعتراض زنان و مطیعسازی آنان»، «سرکوب پیوسته معترضان در سراسر کشور»، «بازداشتهای گسترده»، «صدور احکام سنگین زندان»، «بهرهگیری از حربهی دیرینه تجاوز»، «مسمومسازی در مدارس و خوابگاههای دخترانه» و «دیوانهانگاریها و خودکشیسازیها» ناموفق ارزیابی شده است.
بر پایه این بیانیه، اقدامات حکومت ایران «روزبهروز به این جنبش عمق و گسترهی بیشتری دادهاند.»
کانون نویسندگان ایران در بخشی از این بیانیه، با تاکید بر «حق آزادی بیان و حق اعتراض همگانی» خواستار همراهی «آزاداندیشان» با «زنان و مردان آزاده و دلاوری» شده که در ایران و جهان در این راه گام برمیدارند.
کانون نویسندگان ایران همواره با دفاع از حق آزادی بیان به انتقاد از سیاستهای حکومت ایران در سرکوب معترضان پرداخته است.
زنان روستایی قربانیان نامرئی تبعیض و خشونت هستند
اعظم بهرامی، پژوهشگر روستایی ساکن ایتالیا، در گفتگو با صدای آمریکا در مورد روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان اشاره کرد: «در بررسی انواع خشونت و تبعیض علیه زنان، همیشه گروه هایی قرار دارند که نامرئی و در سایه می مانند» و افزود: «حتی اشکال خشونت و تبعیض، فضای کوچکی از رسانه، قوانین، کنشگری و حتی دغدغه فعالین حوزه زنان را به خود اختصاص می دهند.»
او با اشاره به فعالیت و کار مولد زنان روستایی گفت: «طبق گزارش فائو، زنان روستایی تقریباً نیمی از غذای مصرفی مستقیم را تولید می کنند و همچنین یک سری فعالیت های مرتبط با مواد غذایی مانند تحقیق، برداشت و پردازش مواد غذایی را انجام می دهند که برای اطمینان از غذای سالم و مغذی ضروری است.»
خانم بهرامی اشاره کرد که بحران امروز جهان، با گرمایش و تغییر اقلیم، به شکل مستقیم انها را تحت تاثیر قرار داده است و زنان را «قربانی و قهرمان این جدال جهانی» نامید.
این پژوهشگر اعتقاد دارد که «اگر مناسبات نابرابر قدرت و تسلط بر منابع و همینطور تحمیل فقر سیستماتیک و عدم دسترسی به امکانات و رفاه برابر بنا بر دموکراسی و توسعه انسانی را پایه خشونت و ابزار سیستم غارت بدانیم، زنان روستایی در صف نخست این خشونت قرار می گیرند.»
وی اضافه کرد: «اغلب آنها به علت دسترسی نداشتن به منابع پایدار اب و انرژی هرگز فرصت زیست سالم را نمی یابند و نخستین افرادی هستند که در مهاجرت های اقلیمی و حوادث طبیعی، از کار و تحصیل و دسترسی به امکانات اولیه زندگی باز می مانند.»
اعظم بهرامی اشاره کرد که «سهم توسعه وعمران روستایی برای ۲۶ درصد جمعیت روستائیان ایران در سال ۱۴۰۲، معادل ۰،۹۷ درصد از بودجه ملی بود که در مقایسه با قانون بودجه سال ۱۴۰۱، کاهش ۱۷.۵ درصدی داشت، بودجه ای کمتر از ۱%.»
او با طرح این پرسش که «از این بودجه سهم زنان روستایی ( که خود یک سوم جمعیت زنان ایران هستند) چقدر خواهد بود» افزود: «این تبعیض در دسترسی به زیرسازها، از جمله سهم آنها در خدمات عمومی سلامت و تحصیل، حتی دسترسی به خدمات بانکی و اینترنت، می تواند آنها را دردفاع از حقوق شان و تاب آوری شرایط تحمیلی اقتصادی و اقلیمی و استقلال اقتصادی چنان ضعیف کند که به راحتی مورد سوء استفاده و خشونت فیزیکی و جنسی قرار گیرند، بی آنکه قانون از انها حمایت کند و یا خود ابزار و توان دفاع از خود را داشته باشند.»
خانم بهرامی در بخشی از این گفتگو عقیده دارد که بخش مهمی از این رنج و خشونت به علت تامین نشدن اولیه ترین نیازهای جامعه روستایی در ایران به زنان روستایی تحمیل می شود و افزود: «چند زن عشایر و روستایی به علت دوری از نزدیک ترین مرکز سلامت با نیش مار و یا درد زایمان و دردهای بعضا قابل درمان جان باخته اند و چند دختر بچه روستایی به علت فقر و حتی عدم دسترسی به مدرسه یا اجبار در صرف زمان برای آب آوری و تولید قالی و گلیم مجبور به ترک تحصیل شده اند؟»
این پژوهشگر همچنین گفت: «زنان روستایی به راحتی قربانی خشونت خانگی، سنتی و عشیره ای می شوند بی آنکه بتوانند از مشاوره یا حمایت اجتماعی برخوردار باشند.»
به گفته وی، «آمار بالای سوء تغذیه در زنان روستایی که در برخی استان های ایران حتی منجر به تغییر قد و وزن در دختران جوان شده است.»
اعظم بهرامی گفت: «آنها در کودک همسری و کودک مادری، قربانیان خاموش و بی صدایی هستند که توسط نزدیک ترین افراد خانواده شان مورد خشونت قرار می گیرند. زنان روستایی حتی در مناسبات تلاش علیه خشونت و تبعیض گروه های برابری خواه زنان, هم به سختی دیده می شوند و به شمار می آیند. انها در واقع، قربانیان نامرئی تبعیض و خشونت هستند.»