لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ ایران ۰۸:۰۰

آنسوی اقیانوسها


تابستان سال ۱۳۷۷ ، اولین پست وبلاگم را منتشر کردم.

دلیلش ساده بود. تازه به آمریکا آمده بودم ، زبان انگلیسی ام خوب نبود و تنها بودم.

تنها پل ارتباطی ام با ایران ، وبلاگ بود و البته شبکه اجتماعی اورکات که چند ماه پیش کلا بسته شد و به تاریخ پیوست.

نام وبلاگم آنسوی اقیانوسها بود. از توصیف فضای دانشگاهی در آمریکا تا خاطره های ساده ای مثل پیدا کردن یک دوست ایرانی و کشف فروشگاهی که هم کتاب دارد و هم قهوه، در این وبلاگ می نوشتم.

وبلاگ، جایی بود که به من اجازه می داد در مورد مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایران بنویسم . اما مهمتر از نوشتن، دیده شدن بود و تبادل نظر با دیگرانی که با من هم زبان بودند و هم داستان.

حتی سالها بعد با اینکه به عنوان مجری و گزارشگر رسانه ای فارسی زبان، این ارتباط و تبادل نظر به اوج خود رسید، آنسوی اقیانوسها را همچنان حفظ کردم.

این بار، آنسوی اقیانوسها، جایی بود برای نوشتن در مورد چیزهایی که نمی توانستم در موردشان بنویسم. دل مشغولی ها، دغدغه ها، دلتنگی ها و البته خیال پردازی ها.

اما زیاد طول نکشید که کاربران کنجکاو فارسی زبان، نویسنده آنسوی اقیانوسها را شناسایی کردند و پس از آن، تبادل نظر رنگ باخت و جای خود را به کامنتهای غیرسازنده داد. از تعریف و تمجید گرفته تا انتقاد و تهمت.

آنسوی اقیانوسها، به آخر خط رسید.

دیروز وقتی در جلسه با سردبیر، صحبت از وبلاگ نویسی شد تمام این خاطره ها پیش چشمم رژه رفت و فقط یک سوال در ذهنم جا ماند: آیا این بار می توان راحت نوشت و احساس مفید بودن کرد؟

XS
SM
MD
LG