کاندیداهای ریاست جمهوری همه به نوعی از اقتصاد اسلامی پیروی میکنند که کارساز نبوده و نخواهد بود. وقتی به عنوان یک اقتصاددان اولین مناظره تلویزیونی ۸ کاندیدای ریاست جمهوری اسلامی در زمینه اقتصاد را مشاهده کردم، برداشتها و استراتژی آنها، برای مقابله با بحران اقتصادی موجود کشور را، به میزان شگفت آوری سطحی و نگران کننده دیدم. اکثر کاندیداها با دادن شعارهای توخالی ذکر مصیبت کردند، بدون آنکه نوش داروئی برای مقابله با بحرانهای فزاینده مالی، اقتصادی کشور ارائه دهند.
سید محمد غرضی بدون آنکه تفاوتی بین تورم متعادل بین دو تا ۴ درصدی، که خود نشانه ای از رشد اقتصادی است، و تورم حاد، یعنی تورم ۵۰ درصدی کنونی قائل باشد، میگوید اقتصاد ایران در صد سال گذشته تورم زا بوده است.
محمدرضا عارف مهمترین ریشه مشکلات اقتصادی کشور را به گردن سیاست حاکم اصولگرایان بر کشور و حضور برخی از نظامیان و شرکتهای نظامی در اقتصاد خواند.
محسن رضائی نیز برای مقابله با بحران اقتصادی کشور گفت: که اشتغال از ۲ جزء شاغل و شغل درست میشود، شغل را باید کارآفرین ایجاد کند و شاغلین نیز کسانی هستند که مهارت داشته باشند.
محمد باقر قالیباف مشکلات اقتصادی ایران را ناشی ازسیاست زدگی اقتصاد و بی تدبیری میداند و گفته است: «اقتصاد ما از کنترل خارج شده و انعطاف پذیر نیست. اقتصاد ما در بن بست سیاست زدگی، و عوام فریبی گیر کرده، که حاصل بی تدبیری است.» او اقتصاد سیاست زده را بهشت مفسدان و دزدان بیت المال میداند. او میگوید که هدفمندی یارانه ها و پراخت یارانه های نقدی را بهمین شکل ادامه خواهد داد و در اجرای فاز دوم این قانون، توجه بیشتربه دهک های پائین و اقشار ضعیف جامعه خواهد کرد. بعبارت دیگر او از سیاست اقتصادی احمدی نژاد، که رفسنجانی آنرا اقتصاد اعانه ای گداپرور خوانده، پیروی خواهد کرد.
غلامعلی حداد عادل نیز ذکر مصیبت میکند بدون آنکه راهی عملی برای مقابله با بحران مالی و اقتصادی کشور ارائه دهد. حداد عادل که خود را فرزند انقلاب میخواند، تنها راه مقابله با بحران اقتصادی کشور را پیروی از دین مبین اسلام و جکومت اسلامی و ربای بانکی میداند . مهتمرین برنامه اش از میان بردن ربا از سیستم بانکی کشور است. حدادعادل با تأکید بر ولایت فقیه، مهم ترین عامل گسترش مشکلات از جمله مشکلات اقتصادی در سطح کشور را ناشی از بی تقوایی و بی تدبیری، یا بعبارت ساده تر «ندانم کاری» مسؤلان میداند. علیرغم تأکیدش برولایت فقیه، عادل میگوید در حال حاضر بازار کار متولی ندارد.
حسن روحانی بحران اقتصادی کشور را ناشی از دیدگاه های افراطی اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی میداند، و حل مشکلات را نوعی ادغام و همبستگی قوای سه گانه و افراد برجسته کشور میداند. او میگوید که علی خامنه ای نظرات وی را تأیید کرده است. برای وی عدالت اقتصادی بدان معناست که هر چیزی در جایگاه خودش قرار بگیرد. روحانی آموزش نیروی متخصص یکی از راهکارهای برون رفت از بیکاری و حل مشکلات اقتصادی میداند.
علی اکبر ولایتی نیز گناه بحران مالی و اقتصادی جمهوری اسلامی را به گردن «توزیع- محور بودن» سیستم اقتصادی کشور میاندازد، و بدون ارائه طریقی، خواستار «تولید- محور شدن» سیستم اقتصادی کشور میشود.
و سرانجام سعید جلیلی با شعار «دین همه دین» ایمان و تقوا را مقدمه ای برای رشد و عدالت اقتصای میداند.
در کل، مناظره تلویزیونی نشان داد که کاندیداهای ریاست جمهوری برداشت درستی از مشکلات اقتصادی کشور ندارند، و در نظر دارند که برای مقابله با آنها از اقتصادی اسلامی، که با کمی تفاوت به نامهای مختلفی از جمله صلواتی، توحیدی، مقاومتی، اعانه ای، «رابین هودی»، عدالتی، و شعاری عنوان شده، پیروی کنند، ِِِیعنی همان روش و سیاستهائیکه اقتصاد کشور را بدین روز سیاه نشانده است.
نظام جمهوری اسلامی، از جمله روسای جمهوری ایران با پیروی از منویات خمینی در واقع در تله بنیانگذار این جمهوری گرفتار شده اند. هدف انقلاب و اقتصادی اسلامی از ابتدا رونق اقتصادی و یا به گفته خمینی ارزان شدن قیمت خربوزه نبوده، بلکه همواره بر توسعه اسلام متمرکز بوده است. جلیلی در این رابطه میگوید اگر مردم ایمان و تقوا داشته باشند رشد اقتصادی و برکات الهی بر سرآنان گشوده خواهد شد. جلیلی میافزاید بدون درک انقلاب اسلامی، یعنی بدون درک توسعه اسلام، درک اقتصاد اسلامی یا صلواتی ممکن نیست.
با یک نگاه کوتاه به ارزش برابری ریال در برابر ارزهای معتبر خارجی، ازجمله دلار هفت تومانی در مقایسه با نرخ چهارهزار تومانی دلار، خالی بودن خزانه، نرخ بالای تورم و بیکاری، ۶۰۰ برابر شدن حجم نقدینگی در دوره احمدی نژاد، مشاهده میشود که بطور کلی اقتصاد ایران در دوران حکومت جمهوری اسلامی سیر نزولی داشته است. اما کاندیداهای ریاست جمهوری هنوز فکر میکنند پیروی از اقتصاد اسلامی جوابگوی بحران اقتصادی نه تنها در ایران بلکه در جهان است.
بخش نخست
بخش دوم
بخش سوم
سید محمد غرضی بدون آنکه تفاوتی بین تورم متعادل بین دو تا ۴ درصدی، که خود نشانه ای از رشد اقتصادی است، و تورم حاد، یعنی تورم ۵۰ درصدی کنونی قائل باشد، میگوید اقتصاد ایران در صد سال گذشته تورم زا بوده است.
محمدرضا عارف مهمترین ریشه مشکلات اقتصادی کشور را به گردن سیاست حاکم اصولگرایان بر کشور و حضور برخی از نظامیان و شرکتهای نظامی در اقتصاد خواند.
محسن رضائی نیز برای مقابله با بحران اقتصادی کشور گفت: که اشتغال از ۲ جزء شاغل و شغل درست میشود، شغل را باید کارآفرین ایجاد کند و شاغلین نیز کسانی هستند که مهارت داشته باشند.
محمد باقر قالیباف مشکلات اقتصادی ایران را ناشی ازسیاست زدگی اقتصاد و بی تدبیری میداند و گفته است: «اقتصاد ما از کنترل خارج شده و انعطاف پذیر نیست. اقتصاد ما در بن بست سیاست زدگی، و عوام فریبی گیر کرده، که حاصل بی تدبیری است.» او اقتصاد سیاست زده را بهشت مفسدان و دزدان بیت المال میداند. او میگوید که هدفمندی یارانه ها و پراخت یارانه های نقدی را بهمین شکل ادامه خواهد داد و در اجرای فاز دوم این قانون، توجه بیشتربه دهک های پائین و اقشار ضعیف جامعه خواهد کرد. بعبارت دیگر او از سیاست اقتصادی احمدی نژاد، که رفسنجانی آنرا اقتصاد اعانه ای گداپرور خوانده، پیروی خواهد کرد.
غلامعلی حداد عادل نیز ذکر مصیبت میکند بدون آنکه راهی عملی برای مقابله با بحران مالی و اقتصادی کشور ارائه دهد. حداد عادل که خود را فرزند انقلاب میخواند، تنها راه مقابله با بحران اقتصادی کشور را پیروی از دین مبین اسلام و جکومت اسلامی و ربای بانکی میداند . مهتمرین برنامه اش از میان بردن ربا از سیستم بانکی کشور است. حدادعادل با تأکید بر ولایت فقیه، مهم ترین عامل گسترش مشکلات از جمله مشکلات اقتصادی در سطح کشور را ناشی از بی تقوایی و بی تدبیری، یا بعبارت ساده تر «ندانم کاری» مسؤلان میداند. علیرغم تأکیدش برولایت فقیه، عادل میگوید در حال حاضر بازار کار متولی ندارد.
حسن روحانی بحران اقتصادی کشور را ناشی از دیدگاه های افراطی اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی میداند، و حل مشکلات را نوعی ادغام و همبستگی قوای سه گانه و افراد برجسته کشور میداند. او میگوید که علی خامنه ای نظرات وی را تأیید کرده است. برای وی عدالت اقتصادی بدان معناست که هر چیزی در جایگاه خودش قرار بگیرد. روحانی آموزش نیروی متخصص یکی از راهکارهای برون رفت از بیکاری و حل مشکلات اقتصادی میداند.
علی اکبر ولایتی نیز گناه بحران مالی و اقتصادی جمهوری اسلامی را به گردن «توزیع- محور بودن» سیستم اقتصادی کشور میاندازد، و بدون ارائه طریقی، خواستار «تولید- محور شدن» سیستم اقتصادی کشور میشود.
و سرانجام سعید جلیلی با شعار «دین همه دین» ایمان و تقوا را مقدمه ای برای رشد و عدالت اقتصای میداند.
در کل، مناظره تلویزیونی نشان داد که کاندیداهای ریاست جمهوری برداشت درستی از مشکلات اقتصادی کشور ندارند، و در نظر دارند که برای مقابله با آنها از اقتصادی اسلامی، که با کمی تفاوت به نامهای مختلفی از جمله صلواتی، توحیدی، مقاومتی، اعانه ای، «رابین هودی»، عدالتی، و شعاری عنوان شده، پیروی کنند، ِِِیعنی همان روش و سیاستهائیکه اقتصاد کشور را بدین روز سیاه نشانده است.
نظام جمهوری اسلامی، از جمله روسای جمهوری ایران با پیروی از منویات خمینی در واقع در تله بنیانگذار این جمهوری گرفتار شده اند. هدف انقلاب و اقتصادی اسلامی از ابتدا رونق اقتصادی و یا به گفته خمینی ارزان شدن قیمت خربوزه نبوده، بلکه همواره بر توسعه اسلام متمرکز بوده است. جلیلی در این رابطه میگوید اگر مردم ایمان و تقوا داشته باشند رشد اقتصادی و برکات الهی بر سرآنان گشوده خواهد شد. جلیلی میافزاید بدون درک انقلاب اسلامی، یعنی بدون درک توسعه اسلام، درک اقتصاد اسلامی یا صلواتی ممکن نیست.
با یک نگاه کوتاه به ارزش برابری ریال در برابر ارزهای معتبر خارجی، ازجمله دلار هفت تومانی در مقایسه با نرخ چهارهزار تومانی دلار، خالی بودن خزانه، نرخ بالای تورم و بیکاری، ۶۰۰ برابر شدن حجم نقدینگی در دوره احمدی نژاد، مشاهده میشود که بطور کلی اقتصاد ایران در دوران حکومت جمهوری اسلامی سیر نزولی داشته است. اما کاندیداهای ریاست جمهوری هنوز فکر میکنند پیروی از اقتصاد اسلامی جوابگوی بحران اقتصادی نه تنها در ایران بلکه در جهان است.
بخش نخست
بخش دوم
بخش سوم