دیدگاه | سالگرد فاجعه یازده سپتامبر: ادامه عزم راسخ آمریکا برای مبارزه با تروریسم

آقای ترامپ در اولین مراسم سالگرد یازده سپتامبر در مقام رئیس جمهوری، در پنتاگون حاضر شد.

دکتر جلال پارسایان، تحلیلگر امور بین المللی

شانرده سال از آن روز سیاه می گذرد و تصاویر تکان دهنده دو برج عظیم که در شعله های آتش می سوزد و فرو می ریزد و حدود سه هزار نفر را به کام مرگ می کشد، هنوز از برابر چشمان مردمان آمریکا و جهان پاک نشده است. فاجعه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ جهان و بیشتر از آن، ملت امریکا را تکان داد. آمریکائیان درک کردند، و ملت های جهان دریافتند، که مبارزه با تروری که به نام اسلام رخ می دهد، نه تنها سرکوب نشده، بلکه صدها برابر افزایش یافته و سراسر دنیا را در برگرفته است.

۵۸۴۰ روز از آن واقعۀ سیاه می گذرد. در آن اقدام تروریستی که در تاریخ جهان بی سابقه بوده، ۲۹۹۶ تن انسان جان باختند. آن ها آمریکایی و ایرانی و عرب و یهودی و مسلمان و مسیحی بودند. از ده ها کشور جهان آمده بودند. انسان هایی بودند که بخش مهمی از تجارت جهانی را می چرخاندند.

طراحان و مجریان این جنایت عظیم، می خواستند به نشانه های برقدرت بودن امریکا تعرض کنند. قدرت ایالات متحده در اقتصاد نیرومند و در نیروهای دفاعی توانمند آن است. آنها برج های دوقلو را به عنوان نماد اقتصاد و پنتاگون را به عنوان نماد قدرت نظامی هدف قرار دادند.

آمریکائیان دریافتند که از آن زمان ساکت نمی توان نشست. چند سالی پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد شوروی، آشکار شد که دشمن جدیدی علیه آمریکائیان و علیه تمدن غرب ظاهر شده و آن اسلام افراطی است که با مسلمانان غیر افراطی می جنگد، غیرمسلمان را کافر می داند، تمدن غرب را منحط می خواند و خواستار انهدام آن است تا به نام اسلام، فرهنگ و باور دینی و برداشت افراطی خویش را بر دنیا مسلط کند.

فاجعه یازده سپتامبر از هر لحاظ نقطه عطفی در تاریخ مدرن کشورهای جهان بود. آمریکا دریافت که از این پس دیگر نمی تواند ساکت و بی اعتنا بنشیند. در «مدرسه»های دینی در پاکستان و عربستان و دیگر نقاط ، افرادی تربیت شده اند که کشتن «غیرمسلمان» را عار نمی دانند، بلکه آن را «واجب دینی» تلقی می کنند.

انهدام برج های دوقلو در یک خلاء ایدئولوژیک و دینی شکل نگرفت. خشونت به نام اسلام، از دهه ها پیش در خاورمیانه فعالیت داشت: اخوان المسلمین، الجماعة الاسلامیة، سلفی ها، وهابی ها و دیگر گروه های افراطگرا وجود و حضور داشتند.

حمله به برج های دوقلو نیز امر تازه ای نبود. در سال ۱۹۹۳ (هشت سال پیش از فاجعه یازده سپتامبر) در پارکینگ این برج به دستور یک شیخ کور مصری بمب گذاری شده بود. ولی مقامات آمریکایی آن را یک هشدار امنیتی حدی تلقی نکردند.

فاجعه یازده سپتامبر، شیر خفته آمریکا را بیدار کرد. رؤسای جمهوری بعدی آمریکا دریافتند که دیگر نمی توان نسبت به خطرات تروریستی اسلام افراطی بی اعتنا ماند.

به افغانستان لشکرکشی شد. آمریکا به عراق سرباز فرستاد و نظام ستمگر صدام حسین را که یک خطر بین المللی بود برانداخت.

امید آن بود که تعصب گرایی اسلامی رخ بربندد و رهبرانی آزادمنش و دموکرات جایگزین آنان شوند.

شاید این امید، که به واقعیت نپیوست، زمینه ساز آغاز «بهار عربی» شد و بپا خیزی مردم تونس و سپس مصر و لیبی را به دنبال آورد. ولی این «بهار» نیز به «پائیز» مبدل شده و برگ دموکراسی فرو ریخته و هنوز نتوانسته است دوباره زبانه کشد.

در طول سال هایی که از فاجعه یازده سپتامبر می گذرد، چندین جنگ و درگیری گسترده و خونین در منطقه و جهان رخ داده، سه رئیس جمهوری در امریکا جای خود را به دیگری سپرده، حدود هفت هزار سرباز آمریکایی در پیکار علیه ترور جان باخته اند و شمار آسیب دیدگان در میان سربازان آمریکایی به حدود یک میلیون نفر رسیده است.

در تمام این سال ها، هنوز ندای بلند هیچ روحانی ارشد مسلمان شنیده نشده که بگوید کشتن دیگران و دست یازیدن به عملیات تروریستی با موازین دینی انطباق ندارد

لزوم مبارزه با ترور و امید به برقراری دموکراسی، هزینه انسانی بسیار سنگینی طلبیده است. برآورد می شود که در جنگ علیه صدام حسین، ۱۸۰ هزار عراقی کشته شدند و از چهارده سال پیش تا کنون، جنگ و خونریزی همچنان در عراق ادامه دارد.

در شانزده سال اخیر، گفته می شود که حدود ۷۳ هزار سوءقصد کوچک و بزرگ تروریستی در نقاط مختلف جهان به وقوع پیوسته که ده ها هزار نفر را به کشتن داده است. شمارش دقیق قربانیان امکان پذیر نیست، ولی برخی آن را ۱۷۰ هزار نفر می دانند که رقمی تکان دهنده و باور نکردنی است.

در تمام این سال ها، هنوز ندای بلند هیچ روحانی ارشد مسلمان شنیده نشده که بگوید کشتن دیگران و دست یازیدن به عملیات تروریستی با موازین دینی انطباق ندارد. دین، برای برقراری دوستی و تفاهم و عدالت بین انسان ها اعطا شده و نه آنکه عاملی و بهانه ای برای توجیه جنایت باشد. این نوع اقدامات بی احترامی محض به دین است.

برخی رهبران دینی مسلمانان، و به ویژه آنهایی که عملا ترور را مباح می دانند و حتی آن را تشویق می کنند، در واکنش به این موج خروشان خشم جهانی علیه تروریسم، تئوری های هذیان گویانه ای را درباره هویت آمران و عاملان این جنایت بزرگ عنوان کردند. آن ها از جمله ادعا کردند که این کار خود آمریکا بوده تا به این بهانه به مصاف اسلام برود و از رشد جهانی آن جلوگیری کند.

حتی برخی ادعا کردند که این جنایت، توطئه یهودیان بوده که می خواسته اند ایالات متحده را به مصاف اسلام بفرستند و از قدرت گیری آن جلوگیری کنند.. آن ها حتی ادعا کردند که در میان حدود سه هزار قربانیان این جنایت حتی یک یهودی وجود نداشته زیرا از پیش به آن ها خبرداده شده بود که سر کار حاضر نشوند – و این در حالی است که ده ها نفر از قربانیان این فاجعه یهودی بودند.

آنها نه تنها نسبت به جنایاتی که به نام اسلام انجام شده ابراز برائت نکردند، بلکه با متهم ساختن دیگران، خواستند خشم جهانی را از خود دور ساخته و متوجه خود بیگناهان و قربانیان سازند.

حتی اگر ایران در طراحی و انجام این عملیات تروریستی نقش مستقیمی نداشته، ولی با اعلام جنگ شیعه علیه سنی، عملا موجب قدرت گرفتن تندروهای سلفی و وهابی و دیگران شده و آن ها را برای مبارزه مصمم تر ساخته است.

فاجعه یازده سپتامبر به آمریکائیان نشان داد که نمی توانند نسبت به خطر رشد اسلام افراطی بی اعتنا بمانند و بر این باور خوش باشند که قاره آمریکا از مراکز بحران و خونریزی به دور است و نباید نگران بود.

به موازات اقدامات نظامی آمریکایی در چند نقطه جهان پس از آن فاجعه، یک مقام ارشد نظامی آمریکا هنگام ادای شهادت در کمیته نیروهای مسلح گفت که از سال ۲۰۰۱ امریکا شمار نیروهای ویژه خود را تقریبا دو برابر کرده و آن را از ۴۳ هزار نفر به بیش از ۷۰ هزار نفر افزایش داده که هم اکنون در ۸۰ کشور جهان مستقر هستند.

شانزده سال پس از آن روز فاجعه بار، جمهوری اسلامی به حمایت از سازمان های ترور و در راس آن ها حزب الله لبنان و حماس افتخار می کند و به دخالت گسترده نظامی در جنگ سوریه و در عراق و یمن می بالد و سران آن همچنان داعیه به دست گرفتن رهبری جهان اسلام را دارند.

ایالات متحده، هشیارانه و از نزدیک، این واقعیت را دنبال می کند.

این نوشتار بیانگر برداشت های نویسنده آن است و الزاما دیدگاه های صدای آمریکا به شمار نمی آید.