متن تحليل ستاره درخشش، رئيس بخش فارسى صداى امريكا، در برنامه تلويزيونى ويژه مذاكرات ايران و پنج بعلاوه يک
۲۰ ژوئیه ۲۰۱۷، یعنی کمتر از هزار روز دیگر، پرزیدنت اوباما در مراسمی همراه با شخص دیگری که سوگند ریاست جمهوری را خواهد خورد، درهمین جا در برابر کنگره ظاهر خواهد شد و از آن پس، پرزیدنت اوباما به «رئیس جمهوری پیشین» تبدیل خواهد شد. ۸۵۰ روز دیگر، مردم امريكا رئیس جمهوری جدیدى انتخاب خواهند كرد.
اين پرسش مطرح مى شود كه مذاکرات با ایران، چه جایگاهی در کارنامه ریاست جمهوری آقای اوباما خواهد داشت؟ آیا از این مذاکرات در کتابهای تاریخ به عنوان بزرگترین دستاورد سیاسی او، یا بزرگترین شکست سیاسی او، یاد خواهد شد؟
درست است كه هنوز تا تغییرات در کاخ سفید، زمان زیادی مانده اما بنیاد باراک اوبامایی وجود دارد که وظیفه برنامهریزی برای کتابخانه آینده ریاست جمهوری اوباما را برعهده دارد. مهلت دادن پیشنهاد برای محل کتابخانه اکنون دیگر پایان یافته و بنیاد، فهرست نام چند شهر اصلى را در ماه سپتامبر منتشر خواهد کرد. شیکاگو میخواهد محل کتابخانه در آنجا باشد. هاوایی، ایالتی که اوباما در آن به دنیا آمده، نیز مکانی را در کنار اقیانوس در هونولولو، برای این کار در نظر گرفته است. دانشگاه کلمبیا هم، که پرزيدنت اوباما مدرک لیسانس خود را از آن جا گرفته، از هم اکنون مکانی را در غرب هارلم در شهر نیویورک پیشنهاد کرده است. کتابخانه و موزه ریاست جمهوری اوباما، جایی خواهد بود که همه اسناد و مدارک دوران ریاست جمهوری او به مردم ارائه مى شود. بازدیدکنندگان از کتابخانه چه خواهند ديد و داستان ریاست جمهوری باراک اوباما چگونه روایت خواهد شد؟
در هر یک از کتابخانههای رؤساى جمهوری آمریکا، یک بخش سیاست خارجی وجود دارد. در کتابخانه و موزه پرزیدنت رونالد ریگان بزرگترین دستاورد تاریخی او قطعه ای از دیوار برلین است که ریگان به فروریختن آن کمک کرد. هنگامى كه میخاییل گورباچف، رهبر جدید شوروی، به قدرت رسید، ریگان این بصیرت را داشت که دریابد گورباچف مردی ست که میتواند با او کار کند. رفته رفته به یاد میآوریم که نتایج آن تصمیم تاریخی پرزیدنت ریگان و بزرگترین دستاورد ریاست جمهوری او چه بود: مذاکرات صلح، خلع سلاح اتمی، و پایان جنگ سرد.
باراک اوباما گه گاه در صحبتهايش ریگان را ستوده است. او یک بار گفت: «رونالد ریگان مسیر حرکت آمریکا را تغییر داد». امروز، میتوان تلاشهای ریگان را برای پایان دادن به درگیری با اتحاد شوروی مسلح به سلاح اتمی و تلاشهای اوباما را برای پایان دادن به دههها درگیری با ایران، به موازات هم یافت.
پرزيدنت اوباما نیز مانند رونالد ریگان، شاید از این فرصت تاریخی استفاده می كند، از فرصت به روی کارآمدن رئیس جمهوری در ايران كه خود را میانهرو معرفى مى كند و مى گويد برای بهبود زندگی مردمش به مذاکره با غرب – و با آمریکا- تمایل دارد. مانند ریگان، اوباما نیز آبرو و کارنامه سیاست خارجی سراسر دوران ریاست جمهوری خود را بر سر این مذاکرات حیاتی نهاده به این امید که نتیجه موفقیت آمیز این توافق، به مخاصمه طولانی آمریکا با ایران پایان دهد، خطر ایرانی مسلح به سلاح اتمی را از میان بردارد و به این ترتیب آمریکا را جایی امنتر کند. همان گونه که رونالد ریگان چنین کرد.
در سال ۲۰۰۹ در پراگ، پرزیدنت اوباما یکی از مهمترین نطقهای دوران ریاست جمهوری خود را ایراد کرد. این بخشی از سخنان اوباما در پنج سال پیش است: «من به صراحت و با اعتقاد کامل اعلام می کنم که آمریکا متعهد به برقراری صلح و امنیت برای جهانی بدون سلاح اتمی است.» پرزيدنت اوباما در پراگ خواستار جهانى عارى از سلاح هسته اى شد. او تعهد کرد که درباره تدوین پیمان جدیدی برای کاهش سلاحهای استراتژیک با روسها مذاکره کند و در مدت یک سال این قول را به عمل درآورد. در سایه تلاشهای او بود که توافق هستهای با روسیه در سنای آمریکا به تصویب رسید.
اما کار به این راحتی نیست. پرزيدنت اوباما در همان نطق پنج سال پیش در پراگ وعده کرد که: «بی درنگ و با حدت تمام، در پی تصویب پیمان جامع منع آزمایشهای تسلیحاتی» باشد. پنج سال گذشته و اوباما این پیمان را هرگز برای تصویب به سنا نداده است. زیرا میداند که از عهده گذراندن آن از سنا برنخواهد آمد.
دیدن نتیجه تلاشهای پرزيدنت اوباما برای بستن توافقی اتمی با ايران و این که آیا او در ۴ ماه آینده موفق خواهد شديانه بسیار جالب خواهد بود. اوباما در نوامبر گذشته، همه سرمایه سیاسی خود را برای تدوین توافق موقت با ایران به گرو گذاشت و کنگره را واداشت تا فرصتی برای موفقیت اين مذاکرات در اختیار او بگذارد. او براستی می خواست که این توافق تا ۲۰ ژوئیه به نتیجه نهایی برسد. پس از آن که کار مذاکرات به تمدید کشید، آشکارا نوعی دلسردی بر کاخ سفید حکم روا شد.
نگاهی به دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون بیندازیم. کلینتون در سال ۱۹۹۳، وقتی یاسر عرفات رهبر فلسطینی و اسحاق رابین، نخست وزیر اسرائیل، در چمن کاخ سفید دست یکدیگر را فشردند و قراردادهای صلح موقت را، که به هفت سال مذاکره و صلح نسبی انجامید، امضا کردند، تاریخ را ساخت.
کلینتون سخت تلاش کرد و هرچه در توان داشت برای به نتیجه رساندن یک توافق نهایی اسرائیلی- فلسطینی انجام داد. او کوشید در ماه های آخر ریاست جمهوری خود در سال ۲۰۰۰ این توافق نهایی را در کمپ دیوید بین عرفات و اهود باراک نخست وزیر اسرائیل قطعی کند؛ اما یاسر عرفات از میز مذاکره کناره گرفت و مذاکرات کمپ دیوید شکست خورد و بزرگترین دستاورد ریاست جمهوری کلینتون به تحقق در نیامد.
در کتابخانه و موزه بیل کلینتون در لیتل راک در ایالت آرکانزاس، بخش وسیعی کارنامه سیاست خارجی کلینتون را دربر دارد. در آنجا چنین می خوانید: «کلینتون و مادلین البرایت وزیرخارجه اعلام کردند که رسیدن به صلح بین اسرائیل و فلسطینیها مهمترین هدف سیاست خارجی ریاست جمهوری تا پایان کار این دولت بوده است. اگر کلینتون میتوانست معاهده صلحی نظیر معاهده کمپ دیوید کارتر، بین یاسر عرفات و اهود باراک پیش از پایان دوره ریاست جمهوری خود منعقد کند، تاریخ نگاران آن را در صدر کارنامه ریاست جمهوری او قرار می دادند».
اکنون پس از تمدید مذاکرات ۵+۱ در وین، هنوز برای پیشبینی سرنوشت آن خیلی زود است. من یقین دارم که پرزيدنت اوباما بر سر آن است که از هرچه در توان دارد برای رسیدن به این توافق اتمی با ایران استفاده کند. تا کمتر از دوماه دیگر آقای روحانی برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک خواهد آمد و پرزیدنت اوباما هم در همان زمان در آنجا خواهد بود. یک سال پیش، درست در زمان دیدار آقای روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل بود که گفت و گوی تلفنی تاریخی میان اوباما و روحانی چرخ مذاکرات را به گردش درآورد. آیا میتوانیم این احتمال را، که شاید این بار دیداری روبه رو در نیویورک روی دهد، رد کنیم؟ و این که اوباما بکوشد، مانند رونالد ریگان و بیل کلینتون- دو معمار بزرگ صلح پیش از خود - شخصا در این امر دخالت کند و از خود نام معمار صلح برجا گذارد؟
در آغاز این تفسیر از موزه و کتابخانه آینده دوران ریاست جمهوری اوباما یاد کردم. امسال دانشگاه شیکاگو پژوهشی انجام داده که بر اساس آن کتابخانه آینده اوباما سالانه ۸۰۰ هزار بازدید کننده خواهد داشت. تصورش را بکنید؛ حدود سالی یک میلیون نفر. جایگاه پرزیدنت اوباما در تاریخ، همواره به عنوان نخستین رئیس جمهوری سیاه پوست باقی خواهد ماند. اما تردید ندارم که او میل دارد آن میلیونها نفری که از کتابخانه ریاست جمهوری او بازدید میکنند، از او به عنوان معمار صلح یادآورند.
هنوز نمیدانیم که آیا از باراك اوباما، مانند رونالد ريگان یاد خواهد شد یا مانند بيل کلینتون. اما میتوان اطمینان داشت که از همین امروز پرزیدنت اوباما همه توان خود را برای اطمینان از موفقیت توافقی اتمی میان ایران و غرب به کار خواهد گرفت، زیرا این توافق اتمیست که صدرنشین سیاست خارجی او را در دوران ریاست جمهوریاش تعیین میکند.