مقاله ای از جفری گلدبرگ برای نشریه آتلانتیک
سال گذشته، باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا پیش از سفر دوره ای بنیامین نتانیاهو به آمریکا و حضور در کاخ سفید، در مصاحبه ای با من درباره مناقشه اسراییل و فلسطینیها موضع ثابت خود را بیان کرد: زمان برای راه حل تشکیل دو کشور – تنها راه حل قابل دوام و عملی برای این بحران – از دست می رود. اوباما گفت معتقد است اسراییل به عنوان قدرت قوی تر و کنترل کننده سرزمینی که کشور فلسطین باید در آن تشکیل شود، باید با ایجاد شرایط شکل گیری این کشور جدید پیش قدم شود.
باراک اوباما به من گفت پرسشی که با نخست وزیر اسرائیل در میان می گذارد، ساده و صریح خواهد بود: "اگر الان نه، چه موقع؟ اگر آقای نخست وزیر، شما نه، پس چه کسی؟ این مناقشه چطوری حل و فصل خواهد شد؟"
افراد آشنا به تاریخ یهودیت می دانند که رییس جمهوری آمریکا جملات حکیمانه هیلل مربوط به بیش از ۲۰۰۰ هزار سال پیش را برای نتانیاهو نقل به مضمون کرد، که گفته بود: "اگر من به فکر خودم نیستم، پس چه کسی به فکر من خواهد بود؟ و اگر من فقط به فکر خودم هستم، پس من چه هستم؟ و اگر الان نه، چه موقع؟"
اوباما سال ها این را درک کرده بود که نتانیاهو مرد ناگزیر صلح خاورمیانه است: "بیبی می تواند به شکلی از فرصت استفاده کند که هیچ کس دیگری نمی تواند، زیرا او از پیشینه سنتی سیاسی می آید و در میان جناح راست از اعتباری برخوردار است، و بهره گیری از این فرصت بزرگترین هدیه ای است که او می تواند به نسل های بعدی اسراییلی ها بدهد."
من پیشتر این را مطرح کرده ام که نتانیاهو کاندیدای محتملی برای سومین کرسی معبد صهیون بوده است: تئودور هرتسل که بازگشت فیزیکی یهودیان به صهیون را تجسم کرد، کرسی نخست را در اختیار دارد؛ دیوید بن گوریون که این رجعت را به یک واقعیت سیاسی محکم بدل کرد، کرسی دوم را تصاحب کرده است. کرسی سوم همچنان خالی است. این کرسی متعلق به کسی است که برای اسراییل جایگاهی دائمی زیر نور خورشید، با مرزهای به رسمیت شناخته شده و در حدود مشروعیت جهانی به ارمغان بیاورد. اسحاق رابین برای آن کرسی سوم خلق شده بود، اما یک آدمکش به این رویا پایان داد؛ آریل شارون کاندیدایی معتبر برای آن کرسی بود، اما سکته امانش نداد. نتانیاهو محتمل ترین کاندیدای زنده برای این کرسی است.
اما نتانیاهو، طی ۱۸ ماه گذشته، از زمانی که اوباما این چالش را پیش پای او گذاشت، علاقه اندکی برای تغییر جدی واقعیت ها در صحنه عمل نشان داد؛ واقعیت هایی چون رشد آهسته اما بی وقفه، ساخت یهودی نشین ها در کرانه باختری – شهرک هایی که آشکارا در بسیاری موارد باید زادگاه کشور فلسطین باشند. نتانیاهو به دفعات نشان داده است که گوش شنوایی برای نگرانی های حامیان لیبرال – یهودی یا غیریهودی – اسراییل در غرب ندارد؛ شنیدن سخن آنهایی که نگران جهتی هستند که اسراییل طی می کند. نتانیاهو همچنین گوش خود را بر روی نگرانی های عملگرایانه مطرح شده از سوی اوباما و دیگران نسبت به "راه غیرقابل حل" یک کشور بسته است (می گویم راه غیرقابل حل زیرا ایده یک کشور تنها، حتی کشوری نیمه کارآمد حاوی دو طایفه متخاصم در خاورمیانه مضحک است).
اوباما سال گذشته درباره توهم حفظ بی پایان وضعیت موجود گفت: "ارزیابی من، که شماری از ناظران اسراییلی هم با آن موافق هستند، این است که زمانی می رسد که دیگر این وضع را نمی توان مدیریت کرد و بعد باید تصمیم های بسیار دشواری گرفت."
برخلاف اوباما، شماری از رؤسای جمهوری پیشین آمریکا، و بسیاری از دیپلمات های صاحب تخصص در خاورمیانه، من دیگر اعتقادی به این ندارم که معکوس کردن پروژه ساخت یهودی نشین ها لزوما روند پایان بخشیدن به مناقشه را تقویت خواهد کرد. مناقشه صد ساله میان اعراب و یهودیان با اشغال کرانه باختری طی ۴۸ سال گذشته شروع نشد. همانطور که حملات تروریستی اخیر فلسطینیها نشان می دهد، مناقشه چیزی فراتر از ساخت یهودی نشین ها است. اسراییل از منظر بسیاری از فلسطینیان و رهبران فلسطینی کشوری غیرقانونی است و یهودیان یک ملت نیستند. تا زمانی که فلسطینها درک خود از تاریخ یهودیت را با واقعیت منطبق نکنند، هیچ پایان دائمی برای مناقشه وجود نخواهد داشت.
اما یقینا اگر ساخت شهرکهای یهودی نشین با همین سرعت ادامه داشته باشد و پیشرفتی به سوی راه حل تشکیل دو کشور حاصل نشود، شانسی هم برای نرم شدن لحن فلسطینیها وجود نخواهد داشت. اگر کرانه باختری جذب بخشی از اسراییل شود، هیچ امیدی به وجود یک اسراییل دموکراتیک نخواهد بود. جدایی دو طایفه متخاصم هدف واقعی مذاکرات "صلح" است؛ معکوس کردن پروژه ساخت شهرکهای یهودی نشین گامی ضروری در این روند جدایی است.
طی چند هفته گذشته از دولت اوباما شنیدیم که در حال حاضر از پیگیری راه حل فراگیر برای مناقشه اسراییلی فلسطینی ناامید شده اند. اما امیدوارم اوباما در دیدار تازه اش با نتانیاهو در کاخ سفید این پرسش را دوباره مطرح کرده باشد که "اگر الان نه، چه موقع، و اگر شما نه، پس چه کسی؟" نتانیاهو باید پروژه ساخت یهودی نشین ها را به خاطر فلسطینیها و بیشتر برای رویای تئودور هرتسل معکوس کند.
* برگردان فارسی این مقاله تنها برای آگاهی رسانی منتشر شده و نظرات بیان شده در آن الزاماً بازتاب دیدگاه صدای آمریکا نیست.