ایران و سازمان ملل (۲)

<<<بخش نخست مقاله را از اينجا بخوانيد >>>
با سقوط حکومت پهلوی در سال ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، و در پی آن آغاز جنگ با عراق، مقامات حکومت نوپای اسلامی برای مدتی از حضور در جلسات سالانۀ مجمع عمومی سازمان ملل متحد باز ماندند.

با اولین حضور جدی یک مقام بلندپایۀ جمهوری اسلامی در جلسات سازمان ملل، مرحلۀ تازه ای از روابط ایران و سازمان ملل متحد رقم خورد، و آن هنگامی بود که در سال ۱۳۵۹ محمدعلی رجایی، نخست وزیر وقت ایران، برای شرکت در نشست شورای امنیت راهی نیویورک شد و برخلاف رسم معمول، به جای حضور در جایگاه سخنرانی، از محل استقرار هیأت نمایندگی ایران به ایراد سخنرانی پرداخت.

در سال ۱۳۶۶، اندکی پس از صدور قطعنامۀ ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل، مبنی بر لزوم برقراری آتش بس میان ایران و عراق، علی خامنه ای اولین رئیس جمهوری ایران بود که در چهل و دومین نشست سالانۀ مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کرد، تا آخرین مواضع سیاسی ایران، به ویژه در مورد جنگ با عراق را برای جهانیان تشریح کند. حدود یک سال پس از آن سفر، آیت الله خمینی رهبر انقلاب ایران، قطعنامۀ ۵۹۸ را پذیرفت، اما آن را به نوشیدن جام زهر تشبیه کرد.



اکبر هاشمی رفسنجانی، جانشین علی خامنه ای در مقام ریاست جمهوری، به نشانۀ اعتراض به عملکرد سازمان ملل متحد، هرگز در دوران ۸ سالۀ ریاست جمهوری اش در جلسات سالانۀ مجمع عمومی شرکت نکرد و این بار نیز همچون گذشته علی اکبر ولایتی وزیر امورخارجه وقت بود که در این جلسات حضور می یافت.

پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ و آغاز فصلی نو در صحنۀ سیاسی ایران، محمد خاتمی دومین رئیس جمهوری ایران بود که پس از گذشت بیش از یک دهه، در شهریور ۱۳۷۷ راهی نیویورک شد تا در پنجاه و سومین نشست سالانۀ مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کند. بسیاری این سفر را فرصتی طلایی برای ارتباط مقام های آمریکایی و ایرانی می دانستند، اما برخلاف انتظارها، خاتمی در جلسۀ سخنرانی بیل کلینتون، رئیس جمهوری وقت آمریکا، شرکت نکرد.

سازمان ملل متحد، با پیشنهاد رئیس جمهوری اصلاح طلب ایران، سال ۲۰۰۱ ميلادی را سال «گفتگوی تمدن ها» نامید، اما حملات تروریستی به بعضی از مراکز در آمریکا در یازدهم سپتامبر همان سال، عملأسال «گفتگوی تمدن ها» سرآغاز وقوع جنگ و درگیری، و تغییرات عمدۀ سیاسی در صحنۀ بین الملل شد.

در التهاب حوادث پس از حملات یازده سپتامبر و حملۀ ارتش آمریکا به افغانستان، و پس از آن حمله به عراق، جمهوری اسلامی ایران رئیس جمهوری متفاوتی را تجربه کرد و محمود احمدی نژاد از جناح اصولگرا در سال ۱۳۸۴ به جانشینی محمد خاتمی اصلاح طلب برگزیده شد که با سفرهای مستمر هرساله به نیویورک در ۸ سال دوران ریاست جمهوری اش، رکورددار حضور رؤسای جمهوری ایران در جلسات سالانۀ مجمع عمومی سازمان ملل متحد شد.

با وجود صدور قطعنامه های متعدد از جانب سازمان ملل در محکومیت فعالیت های هسته ای ایران، و نیز وضعیت حقوق بشر در ایران، دشوار می توان آن سفرها و سخنرانی های پرشور احمدی نژاد را مثبت ارزیابی کرد، بطوری که زیر بار تحریم های سنگین بین المللی، شاید آنچه که بیش از هرچیز دیگری در ذهن مردم ایران باقی مانده باشد، حاشیه های آن سفر هاست، از هالۀ نور بالای سر محمود احمدی نژاد در اولین سخنرانی اش، تا تعداد همراهان او در آخرین سفرش در شهریور ۱۳۹۱.

با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، بار دیگر امیدها برای آغاز فصلی نو در تعامل ایران و جامعۀ جهانی تقویت يافته است، تا آنجا که شصت و هشتمین نشست سالانۀ مجمع عمومی سازمان ملل متحد در شهریور ۱۳۹۲ در انتظار شنیدن سخنانی متفاوت از سوی رئیس جمهوری جديد ایران است.

این که آیا رئیس دولت «تدبیر و اعتدال» می تواند با تدبیر از فرصت های پیش رو و از ظرفیت های سازمان ملل متحد بهترین بهره را برای بهبود جایگاه ایران در صحنۀ جهانی ببرد، پرسشی است که تنها زمان به آن پاسخ خواهد داد.

بخش نخست مقاله