سونیا گاندی و آنگ سان سوچی از سوی تحلیلگران سیاسی، بازیگران قدرتمند عرصۀ سیاسی آسیا محسوب می شوند و «انگلا مرکل» های آسیا لقب یافته اند.
در پی انتشار زندگی نامۀ آنگ سان سوچی به قلم روزنامه نگار و نویسنده ای به نام رانی سینگ و زندگی نامۀ سونیا گاندی به قلم پیتر پوپهام، جین مک کارتی- خبرنگار پیشین نیویورک تایمز و رویترز- طی نشستی در لندن، با این دو نویسنده در خصوص شیوۀ رسیدن سوچی و گاندی به قدرت، شیوۀ برخورد آنها با قدرت سیاسی، و پیشینۀ آنها، به گفتگو نشسته. برگردان چکیدۀ این گفتگوی مفصل را که درشمارۀ تازۀ نشریۀ سیاسی-هنری گرنیکا منشر شده، می خوانید.
قیاس ریشۀ قدرت سیاسی سوچی و گاندی
سوچی طی بیش از پانزده سال از زندگی اش ازآغاز دهۀ نود میلادی را صرف خیره شدن به دریاچه ای کرد که پیرامون آن را سربازان بی شماری احاطه کرده بودند. طی آن سالها، او زندگی عجیبی داشت؛ در انزوا و تنهایی مطلق. این هجده ماه گذشته اما، برای او و کشورش، دورانی غریب و خاص بوده است.
سونیا گاندی اما، نه به انگیزۀ جاه طلبی، که به سبب وظیفه ای که برای خود می شناخت، در پی مرگ برادر همسرش(که قرار بود سیاستمدار بعدی خانوادۀ گاندی باشد)، و پس از آن، مرگ همسرش راجیو گاندی، با اصرار نزدیکانش به عرصۀ سیاست پای نهاد.
به رغم تمامی تفاوتهای سونیا گاندی با آنگ سان سوچی، مهمترین وجه مشترک این دو، آن است که پیشینۀ یکسانی داشته اند؛ هر دو پیش از پای نهادن به عرصۀ سیاسی، خانه دار بوده اند.
سونیا گاندی دوازده سال است که برمسند ریاست حزب کنگره هند نشسته است. شخصیت این زن سیاستمدار ایتالیایی تبار، طی دو دهۀ اخیر بسیار تغییر کرده است. او بسیار تنهاست و به سختی به دیگران اعتماد می کند. نزدیکترین افراد به او که معتمد اویند، فرزندانش هستند. با این وصف، خانم گاندی مهارتی خاص در دوست یابی و کوشش برای کسب محبوبیت بیشتر با هدف به دست آوردن رأی بیشتر دارد.
خانم گاندی سالها به سبب آنچه سرسختی و لجبازی و بی گذشت بودن خوانده شده، مورد انتقاد تند قرار گرفته است. این دست انتقادات، یا از سر سوء تفاهم مطرح می شده، یا به قصد تخریب شخصیت و کاستن از محبوبیت او.
از دیگر شباهتهای گاندی و سوچی آن است که هر دو به گونه ای «خارجی» تلقی می شوند. سونیا گاندی از آن روی که ایتالیایی است و هنگام سخن گفتن لهجه ای ایتالیایی دارد، آنگ سان سوچی از آن روی که در اوان جوانی و ابتدای دهۀ شصت میلادی رانگون را ترک کرده و نزدیک به سه دهه بعد، با دو فرزند، بازگشته . این وجه زندگی او، مورد انتقاد بسیاری از سیاستمداران برمه ای است.
تا مرد سخن نگفته باشد...
تحلیلگران سیاسی می گویند قضاوت در باب زنانی که در آسیا به قدرت می رسند(درمیان آنها آنگ سان سوچی و سونیا گاندی)، و گاه «انگلا مرکل» های آسیا خوانده می شوند، تا اندازه ای با شیوۀ قضاوت پیرامون زنان قدرتمند عرصۀ سیاسی در غرب تفاوتهای بنیادین دارد.
سلاح قدرتمند سونیا گاندی، سکوت اوست. تبار بیگانۀ وی، هشت سال پیش در هند، مشکلی عمده شد. به رغم رویارویی با چنین مشکلی، او طی سالها آموخته که هنگام سکوت و هنگام سخن گفتن را هوشمندانه برگزیند.
چنین است که دربسیاری موارد، از آنجا که خانم گاندی سکوت را به سخن گفته ترجیح داده، موضعش در قبال مسائل روشن نبوده و بنابراین سرزنش نشده یا حتی مورد انتقاد قرار نگرفته است. در این حال، وفاداری برای سونیا گاندی مهمترین عنصر دوستی تلقی می شود؛ وفاداری به باورهای سیاسی و بنیادهای حزبی.
آنگ سان سوچی سالهاست که تمامیت خواهی رژیم حاکم بربرمه و سانسور حاکم بر مطبوعات آن کشور را مورد انتقاد قرار داده . از سوی دیگر اما، از آنجا که سیاستمداری زن – آن هم آسیایی- است، انتظار می رود انعطاف بیشتری از خود نشان دهد تا کوششهایش برای دموکراسی خواهی به ثمر بنشیند. شاید به همین سبب است که از وی انتظار می رود صراحت لهجۀ کمتری در بیان عقاید سیاسی خود به خرج دهد.
قیاس ریشۀ قدرت سیاسی سوچی و گاندی
سوچی طی بیش از پانزده سال از زندگی اش ازآغاز دهۀ نود میلادی را صرف خیره شدن به دریاچه ای کرد که پیرامون آن را سربازان بی شماری احاطه کرده بودند. طی آن سالها، او زندگی عجیبی داشت؛ در انزوا و تنهایی مطلق. این هجده ماه گذشته اما، برای او و کشورش، دورانی غریب و خاص بوده است.
سونیا گاندی اما، نه به انگیزۀ جاه طلبی، که به سبب وظیفه ای که برای خود می شناخت، در پی مرگ برادر همسرش(که قرار بود سیاستمدار بعدی خانوادۀ گاندی باشد)، و پس از آن، مرگ همسرش راجیو گاندی، با اصرار نزدیکانش به عرصۀ سیاست پای نهاد.
به رغم تمامی تفاوتهای سونیا گاندی با آنگ سان سوچی، مهمترین وجه مشترک این دو، آن است که پیشینۀ یکسانی داشته اند؛ هر دو پیش از پای نهادن به عرصۀ سیاسی، خانه دار بوده اند.
سونیا گاندی دوازده سال است که برمسند ریاست حزب کنگره هند نشسته است. شخصیت این زن سیاستمدار ایتالیایی تبار، طی دو دهۀ اخیر بسیار تغییر کرده است. او بسیار تنهاست و به سختی به دیگران اعتماد می کند. نزدیکترین افراد به او که معتمد اویند، فرزندانش هستند. با این وصف، خانم گاندی مهارتی خاص در دوست یابی و کوشش برای کسب محبوبیت بیشتر با هدف به دست آوردن رأی بیشتر دارد.
خانم گاندی سالها به سبب آنچه سرسختی و لجبازی و بی گذشت بودن خوانده شده، مورد انتقاد تند قرار گرفته است. این دست انتقادات، یا از سر سوء تفاهم مطرح می شده، یا به قصد تخریب شخصیت و کاستن از محبوبیت او.
از دیگر شباهتهای گاندی و سوچی آن است که هر دو به گونه ای «خارجی» تلقی می شوند. سونیا گاندی از آن روی که ایتالیایی است و هنگام سخن گفتن لهجه ای ایتالیایی دارد، آنگ سان سوچی از آن روی که در اوان جوانی و ابتدای دهۀ شصت میلادی رانگون را ترک کرده و نزدیک به سه دهه بعد، با دو فرزند، بازگشته . این وجه زندگی او، مورد انتقاد بسیاری از سیاستمداران برمه ای است.
تا مرد سخن نگفته باشد...
تحلیلگران سیاسی می گویند قضاوت در باب زنانی که در آسیا به قدرت می رسند(درمیان آنها آنگ سان سوچی و سونیا گاندی)، و گاه «انگلا مرکل» های آسیا خوانده می شوند، تا اندازه ای با شیوۀ قضاوت پیرامون زنان قدرتمند عرصۀ سیاسی در غرب تفاوتهای بنیادین دارد.
سلاح قدرتمند سونیا گاندی، سکوت اوست. تبار بیگانۀ وی، هشت سال پیش در هند، مشکلی عمده شد. به رغم رویارویی با چنین مشکلی، او طی سالها آموخته که هنگام سکوت و هنگام سخن گفتن را هوشمندانه برگزیند.
چنین است که دربسیاری موارد، از آنجا که خانم گاندی سکوت را به سخن گفته ترجیح داده، موضعش در قبال مسائل روشن نبوده و بنابراین سرزنش نشده یا حتی مورد انتقاد قرار نگرفته است. در این حال، وفاداری برای سونیا گاندی مهمترین عنصر دوستی تلقی می شود؛ وفاداری به باورهای سیاسی و بنیادهای حزبی.
آنگ سان سوچی سالهاست که تمامیت خواهی رژیم حاکم بربرمه و سانسور حاکم بر مطبوعات آن کشور را مورد انتقاد قرار داده . از سوی دیگر اما، از آنجا که سیاستمداری زن – آن هم آسیایی- است، انتظار می رود انعطاف بیشتری از خود نشان دهد تا کوششهایش برای دموکراسی خواهی به ثمر بنشیند. شاید به همین سبب است که از وی انتظار می رود صراحت لهجۀ کمتری در بیان عقاید سیاسی خود به خرج دهد.