روحانی: امیدها و چالشهای دشوار

خبرگزاری رویترز روز پنجشنبه در مقاله ای به قلم جوی همینگ از دوبی به برآورد معضلات پیچیده و فضای جامعه ای پرداخته، که قرار است حسن روحانی به مدت ۴ سال با ان ها رویارو شود. در این مقاله آمده است:

ماه گذشته پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ایران موجی از خوش بینی در این کشور به دنبال آورد. اما او، از روز یکشنبه که کار خود را به عنوان رئیس جمهور آغاز می کند، باید به وظایف کمرشکنی چون حل مناقشه هسته ای، سبک کردن بار تحریم های سنگین و سختگیرانه و بازسازی اقتصادی ویران بپردازد.

و تازه این همه مشکلات نیست. او باید در عین حال هم خواست های متحدان اصلاح طلب خود را بر آوَرَد و هم در برابر محافظه کاران یا اصول گرایانی بایستد که نه تنها مجلس را در دست دارند بلکه در سراسر حاکمیت ریشه هایی عمیق و گسترده دوانده اند.

موفقیت یا عدم موفقیت روحانی در حل این کوه مشکلات هرچه باشد، اما پایان یافتن دوره ۸ ساله ریاست محمود احمدی نژاد برای منتقدان او، چه در داخل کشور و چه در خارج، نویدی از آسودگی خیال به همراه دارد.
ادبیات تند وتیز احمدی نژاد و یکدندگی او راه را بر هرگونه حل و فصل مسئله هسته ای ایران با غرب بست و در حالی که تحریم ها روز به روز سخت تر و سنگین تر می شد، مدیریت ناکارآمد و یارانه های ناهدفمند او رقم تورم را به بالای ۴۰ درصد رساند و زندگی بسیاری از مردم عادی را به ورطه رنج ومشقت انداخت.

یکی از ایرانیان داخل کشور به رویترز می گوید:« پیش از انتخابات همه می گفتند هرکس که بیاید بهتر از احمدی نژاد است» و می افزاید:«و حالا چشم امید مردم به روحانی ست که وضع را ، اگر شده اندکی، تغییر دهد.»

ورود روحانی به دفتر ریاست جمهوری ایران با نظیر همین خوش بینی مورد استقبال کشورهای خارجی قرار گرفته است. روحانی وعده داده است که در مذاکره با شش کشور قدرتمند جهان بر سر برنامه هسته ای ایران، که به گمان غرب با هدف تولید سلاح هسته ای انجام می شود، روشی مصالحه جویانه داشته باشد. ایران همواره برنامه هسته ای خود را غیر تسلیحاتی اعلام کرده است.

اقتصاد آشفته
روحانی در عین حال در قبال سوریه موضعی نسبتاً دوستانه گرفته است. ایران با آموزش دادن به نیروهای نظامی سوریه و پرداخت اعتبارهای مالی به این کشور از بشار اسد در جنگ با شورشیانی که مورد حمایت کشورهای خلیج فارس و چند کشور غربی هستند، حمایت می کند. این جنگ بیش از ۲ سال است که ادامه دارد.

روحانی ضمن تحسین دولت سوریه به خاطر ایستادگی اش در برابر آنچه «توسعه طلبی های» اسرائیل خوانده، پیشنهاد کرده است که ایران «برای رسیدن به حکومتی کارآمد و مردم سالار» در سوریه، بین اسد و مخالفانش میانجیگری کند.

با این حال رئیس جمهور بر فعالیت های خارج کشور سپاه پاسداران چندان کنترلی ندارد. سپاه پاسداران از منابع مالی مستقل برخوردار است و خود را تنها در برابر رهبر پاسخگو می داند.

اگرچه در ساختار قدرت پیچیده ایران، مسائل مربوط به پرونده هسته ای و امنیت همه در ید قدرت رهبر است، اما در عوض رئیس جمهور در زمینه امور اقتصادی، که دغدغه اصلی مردم ایران است، دستی تقریبا باز دارد.

البته همه اینها بستگی به قدرت روحانی در دست یافتن به فضای تنفس در زیرفشار تحریم های نفس گیر و هم آهنگ سازمان ملل، امریکا و اتحادیه اروپا دارد. تحریم هایی که موجب سقوط فروش نفت شده و ارزش ریال را در طی هجده ماه به نصف آن رسانده است.
آمریکا و اتحادیه اروپا مدام حلقه محاصره به گرد نفت و گاز ایران را تنگ تر می کنند. نفت و گاز شریان حیاتی اقتصاد ایران است و هیچ یک از رهبران ایران این اقتصاد را از حالت تک محصولی بیرون نیاورده اند.

راه حل احمدی نژاد برای مقابله با تحریم ها قطع یارانه های پرهزینه بود. برنامه ای که مورد استقبال صندوق بین المللی پول نیز قرار گرفت. اما اجرای نادرست این تصمیم سبب شد که دولت برای پرداخت ماهانه به خانواده ها به چاپ اسکناس روی آورد.
از سال ۲۰۰۵ که احمدی نژاد به ریاست جمهوری ایران رسید میزان پول در گردش در دست مردم ۷ برابر شده است. به گفته محمدعلی شعبانی، تحلیل گر مستقل مسائل ایران در بریتانیا، این رشد نجومی نقدینگی دلیل اصلی بالارفتن تورم بوده است. او گفته است: «این رشد شدید نقدینگی سبب می شود که نرخ بهره مدام از نرخ تورم بالاتر برود و به همین دلیل ارز به طرف طلا و ساختمان برود که نتیجه آن حباب های اقتصادی است.»

با آن که پولی که دولت به عنوان یارانه می پردازد اکنون بشدت بی ارزش شده، اما قطع آن، و یا دست زدن به اقدام های سنتی مبارزه با تورم، می تواند به نارضایی ها دامن بزند و همراه با آن، تنگی درآمد نفت وگاز، دولت روحانی را در تنگنا قرار دهد.
به این ترتیب تعداد ناراضیان و مخالفان در داخل کشور افزایش خواهد یافت که خود فشاری تازه بر روحانی اعتدال گرا خواهد بود که به اندازه کافی از سوی تندروهای محافظه کار و اصلاح طلبانی که حمایت شان در آخرین روزها به پیروزی نامنتظر او انجامید، در فشار قرار دارد.

فتنه
مثل همیشه کلید مشکل در دست رهبر و موضع گیری او قرار دارد. سابقه روحانی و خامنه ای به چهل سال پیش و به تلاش های هم جهت شان در مخالفت با رژیم شاه می رسد که سرانجام به سقوط شاه مورد حمایت امریکا در سال ۱۹۷۹ انجامید. اما وقتی روحانی در سال ۲۰۰۴، به عنوان مسئول مذاکرات هسته ای با تعلیق غنی سازی اورانیوم موافقت کرد، با مخالفت خامنه ای روبرو شد.

خامنه ای در روی گردانی از یاران پیشین خود سابقه دارد. او با سرکوب معترضان به نتیجه انتخابات در سال ۲۰۰۹ که ده ها کشته و قربانی داد، از احمدی نژاد در برابر جمعیت عظیم معترضان حمایت کرد اما وقتی احمدی نژاد در برابر اقتدار او ایستادگی کرد، مغضوب او شد.

تندروها نیز با آن که موقتا عقب نشسته اند اما به هیچ وجه میدان را خالی نکرده اند. اولین آزمون روحانی در داخل کشور موضع او در برابر درخواست های اصلاح طلبان برای آزادی میرحسین موسوی و مهدی کروبی است. روحانی در جمعی از دانشجویان در خرداد ماه گفته بود:«من برای آزادی آیت ا.. منتظری یک سال و چند ماه تلاش کردم و در آخر هم با تایید نامه ای که امضای من در پایین آن بود وی آزاد شد و برای آزادی کروبی و موسوی و کسانی که در انتخابات ۸۸ به زندان افتادند با استفاده از اجماع فکری تلاش می کنم.»
اما اکنون روزی نیست که تندروان مجلس علیه فتنه سال ۲۰۰۹ و نتایج شوم ناشی از آزاد شدن رهبران آن سخنان عتاب آمیز بر زبان نرانند.

شائول بخاش، استاد دانشگاه جورج میسون در ویرجینیای آمریکا، می گوید:«روحانی وارث چالش هایی هولناک است: اقتصادی مضمحل، دستگاه اداری آشفته و نالایق و تشکیلات سیاسی تندروان محافظه کار» که به گفته او:«باید برای دست و پنجه نرم کردن با آنها خود را آماده کند».