محمدعلی رجایی؛ زجر کشیده اما بد اقبال

محمدعلی رجایی، تنها ۱۹ روز رییس جمهوری ماند

محمد علی رجایی که سالها سابقه تحمل زندان در نظام سابق داشت، بعد از برکناری ابوالحسن بنی صدر از ریاست جمهوری، به این مقام برگزیده شد، اما دوران ریاست جمهوری او فقط ۱۹ روز به طول انجامید.

در افکار عمومی ایران مطرح می شود که او فقیر بود اما چنین نبود. واقعیت این است که او فردی ساده زیست بود و در خانواده ای متوسط، در سال ۱۳۱۲ در قزوین بدنیا آمد.

هر چند مدتی به آموزشگاه گروهبانی نیروی هوایی رفت اما بعدها جذب دانشسرای عالی شد و به معلمی پرداخت و تحصیلاتش را تا رشته کارشناسی ارشد آمار ادامه داد.

فعالیت سیاسی رجایی جوان، بارها او را با زندان مواجه کرد. او ابتدا با فداییان اسلام آشنا شد که گروهی تند رو بود. بعد ها با آیت الله محمود طالقانی آشنا شد و همین آشنایی زمینه نزدیکی او را به نهضت آزادی فراهم کرد. او همچنین با سازمان مجاهدین خلق نیز ارتباط داشت.

این ارتباطات او با احزاب مخالف رژیم شاه، باعث شد بارها زندانی شود و آخرین بار در سال ۵۳ زندانی شد که تا نزدیکی انقلاب در زندان ماند.

از معلمی تا وزارت
محمدعلی رجایی فردی ساده زیست بود و این رفتار او خیلی زود به چشم مقام های مدعی حکومت جدید ایران در سال ۵۷ آمد.

در دولت موقت مهدی بازرگان که اولین دولت جمهوری اسلامی پس از انقلاب بود، رجایی بجای «غلامحسین شکوهی»، وزیر آموزش و پرورش شد.

محمدعلی رجایی


رجایی عضو نهضت آزادی ایران به دبیر کلی مهندس مهدی بازرگان بود. با این حال رجایی و برخی دیگر از اعضای حزب از جمله عزت الله سحابی به دلیل تفاوت دیدگاه با بازرگان، از این حزب استعفا دادند.

بعد از گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا توسط دانشجویان موسوم به خط امام، دولت بازرگان در اعتراض به دخالت نزدیکان آیت الله خمینی در امور اداره کشور استعفا داد و پس از آن روند انتخابات ریاست جمهوری و مجلس تسریع پیدا کرد.

هرچند در انتخابات ریاست جمهوری بنی صدر پیروز شد اما چهره های نزدیک به آیت الله خمینی، اکثریت مجلس را بدست آوردند و همین چالشی برای حکومت شد چون مجلس با گزینه های پیشنهادی رییس جمهوری برای نخست وزیری موافقت نمی کرد.

بعد از هفته ها بحث، در نهایت مجلس و بنی صدر بر سر نخست وزیری محمدعلی رجایی توافق کردند. با حضور رجایی در صدر دولت، او چهره های جدیدی را به دولت آورد که بیش از تخصص، همراهی شان با انقلاب برای او مهم بود. در واقع رجایی نماد دورانی شد که تعهد افراد به نظام اسلامی بر تخصص ترجیح داده می شد.

انقلاب فرهنگی و گروگانگیری
رجایی مانند بنی صدر با انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها موافق بود و سعی کرد در اجرای آن نقش داشته باشد هرچند که تا انتهای اجرای این طرح زنده نماند.

یکی از موارد مهم فعالیت رجایی در زمان نخست وزیری نقش او در مذاکرات برای حل ماجرای گروگانگیری بود.

بعد از شکست عملیات نجات آمریکایی ها در طبس، عملا رایزنی ها برای حل مشکل گروگان های آمریکا در ایران مسکوت ماند اما کمی بعد مقام هایی از ایران و آمریکا باب مذاکرات غیر رسمی را گشودند.

بر همین اساس بود که قرار شد محمدعلی رجایی به عنوان نخست وزیر ایران به بهانه حضور در شورای امنیت به آمریکا سفر کند و با مقام های آمریکایی برای آزادی گروگان ها توافق کند.

سالها بعد «علی شمس​اردکانی»، نماینده ویژه ایران در سازمان ملل و سفیر وقت ایران در کویت، به سایت «خبرآنلاین» گفت که هرچند رجایی برای توافق با دولت کارتر آمده بود اما تحت تاثیر برخی جوانان انقلابی و مشاوران آیت الله خمینی مانند بهزاد نبوی، قید توافق را زد چرا که به گفته این دیپلمات، مقام های جمهوری اسلامی در آن زمان باور داشتند که «اگر ریگان به جای کارتر رئیس​جمهور آمریکا شود، بیشتر به نفع ایران است.»

با همین توجیه، رجایی عملا مذاکره ای با مقام های آمریکایی نداشت و دست خالی به تهران بازگشت.

ریاست جمهوری ۱۹ روزه

محمدعلی رجایی - روح الله خمینی


با افزایش اختلافات بین بنی صدر و روحانیون قدرتخواه پیرامون آیت الله خمینی، رجایی کم کم طرف روحانیت را گرفت. مشخص ترین موضع گیری او بعد از اتفاقات ۱۴ اسفند ۵۹ بود.

بنی صدر در این روز به مناسبت سالمرگ محمد مصدق در دانشگاه تهران سخنرانی کرد. بین حامیان او و محمد بهشتی نماد روحانیون نزدیک به خمینی، درگیری رخ داد. رجایی همسو با روحانیت وقایع ۱۴ اسفند را محکوم کرد.

سه ماه بعد، زمانی که بنی صدر از سوی مجلس و با تایید خمینی عزل شد رجایی اصلی ترین نامزد ریاست جمهوری شد.

او برای پیروزی راه دشواری نداشت به خصوص که بعد از تشکیل نهاد شورای نگهبان، این نهاد برای اولین بار به بررسی صلاحیت نامزد ها پرداخت و از میان ۷۱ نامزد، تنها صلاحیت محمدعلی رجایی، سیداکبر پرورش، عباس شیبانی، و حبیب الله عسگراولادی مسلمان را تایید کرد.

رجایی در این انتخابات پیروز شد و در مدت کوتاهی کار خود را آغاز کرد. او محمد جواد باهنر، از روحانیون را به عنوان نخست وزیر برگزید تا بعد از قوه قضایی و مجلس، روحانیون در عالی ترین سطوح دولت نیز حضور داشته باشند. پیش از آن آیت الله خمینی با نامزدی محمد بهشتی برای سمت ریاست جمهوری مخالفت کرده بود و تنها روحانیون به نمایندگی مجلس و ریاست شورای عالی قضایی رسیده بودند.

انفجار نخست وزیری

رجایی - عکس تاریخ ایرانی


محمد علی رجایی نزدیک بیست روز در سمت دومین رییس جمهوری ایران ماند چون انفجاری در دفتر نخست وزیری در ۸ شهریور ۱۳۶۰ موجب مرگ او و نخست وزیر دولت اش شد.

در فاصله عزل بنی صدر تا مرگ رجایی، نبردی تمام عیار بین سازمان مجاهدین خلق و حامیان روحانیون در تهران و برخی شهرهای ایران شکل گرفت. مجاهدین با ترور سعی در حذف رقیب کردند و در مقابل روحانیان هم با استفاده از بازوهای سرکوب در سپاه و بسیج، مخالفان را از سر راه بر می داشتند.

بنی صدر که به سازمان مجاهدین خلق نزدیک شده بود امیدوار بود که باز به قدرت برسد اما انتخابات و ریاست جمهوری رجایی او را متقاعد کرد به زندگی مخفی پایان بدهد و راهی فرانسه شود.

ترور رجایی و باهنر، یکی از مهمترین وقایع در ابتدای انقلاب بود که بعد از ترور بهشتی و نزدیکانش در هفتم تیر ۶۰ روی داد. هرچند آن زمان مقام های حکومت ایران آن را به گروه های ناراضی چون مجاهدین خلق نسبت دادند اما گروه های اسلامی چپ و راست، هنوز هم یکدیگر را به دست داشتن در این ترور ها متهم می کنند.

محمد حسین صفار هرندی از چهره های نزدیک به آیت الله خامنه ای، از برخی چهره های سیاسی که بعد ها اصلاح طلب شدند به عنوان اعضای مرتبط در این ترور نام برده است. او به طور مشخص از سعید حجاریان و بهزاد نبوی نام برده است. در مقابل فعالان چپ سیاسی، این محافظه کاران را به دروغگویی متهم می کنند.

عامل این ترور هر که بود، در یک حقیقت تغییری ایجاد نمی کند. با مرگ محمدعلی رجایی، آیت الله خمینی به ریاست جمهوری علی خامنه ای رضایت داد تا بعدها نقش روحانی ها در حکومت ایران بیشتر شود.