موزه هنری ولکام در لندن با کندوکاو تاریخی درعلم پزشکی، سیر تدوین نظری و پیشبرد تکنیک های نوین تسکین درد وهوشبری را از طب سنتی مشرق زمین به نمایش گذارده است. به گفته برخی بازدید کنندگان آنها تنها پس از دیدار از این موزه است که به خاطر میسپارند، در صحنه هر جراحی اعجاب انگیز علاوه بر جراح و دستیاران او پزشک دیگری از لحظه های بیداری تا قعر از دست رفتن هوشیاری و بازگشت دوباره به فعالیت های عادی ذهن بیمار را همراهی می کند. هدف برپایی این موزه نیز تاکید دوباره ای بر جایگاه پراهمیت علوم و متخصصین بیهوشی بود.
پزشکان ایرانی و اطبا عرب و مصری و خاور دور از دوران شکوفایی طب و حکمت قدیم در شرق باستان در تلاش برای شناخت بهتر نحوه کارکرد اندام ها و ارگان های بدن انسان بودند تا بتوانند با قطع راههای ارتباطی اعصاب محیطی و مرکزی موقتا ادراک حسی بیمار را بلوکه کرده و موجب شوند که وی نه تنها درد را که وحشت از چاقو و تیغ را نیزحس نکند. در اواخر قرن ۱۹ هنری ولکام که تحت تاثیر این تلاش ها قرار داشت با بنیان گذاردن یک موسسه تحقیقات علمی و دارویی و موزه ای در کنار آن کمک شایانی به رمزگشایی خرد سنتی پزشکان باستان و پیشرفت های امروزی این علم کرد.
تقریبا منشا تمامی مسکن های تخدیری و هو شبرهای امروزی فرآورده های افیونی است که ریشه گیاهی دارند. شیره تریاک حاصل از گیاه خشخاش که منبع اصلی کشت و فرآوری آن افغانستان است و عصاره برگ گیاه جادویی کوکا که پس از آشنایی غربیان با مراسم آیینی آمازون به خارج از دنیای پر راز و رمز بومیان راه یافت، پایه اصلی فرمولاسیون هوشبری است. گاز استنشاقی ازت یا همان گاز خنده که در سیرک های سیار منجر به جست وخیز بازیگران و خنده های افراطی تماشاگران می شد در ۱۸۴۰ در بوستون توسط دکتر ویلیام تی جی مورتون در جراحی ریشه دندان یک بیمار استفاده شد وبدون استفاده از اتر و کلروفرم جراحی های بغرنج و پیچیده ی اجزای چهره ی انسانی درجنگ جهانی اول وجود نداشت. عرضه سم کورار به عنوان داروی کمک بیهوشی قدم بزرگی در این پیشرفت بود. کورار با فلج عضلانی منتشر امکان مانور بهتر جراح را در نزدیکی اندام های حیاتی فراهم می کند، گرچه نفس کشیدن را هم ازیاد بیمار می برد و باید در طول عمل به ماشین تنفس مصنوعی وصل و پس از عمل مسمومیت زدایی شود.
هنوز بسیاری معتقدند ایده جسورانه از دست رفتن هوشیاری هرچند به صورت موقت با بصیرت ذاتی انسان در تضاد است. اما تنها در این حالت مسمومیت عمدی که علائم حیاتی فرد سرگشته بین مرگ و زندگی است می توان به جستجوی امعا و احشا پرداخت یا یک تومور مغزی را جراحی کرد و رگهای مسدود قلب را جایگزین کرد.