لبنان نقطه آغاز جنگ نیابتی ایران و عربستان

عکس آرشیوی از سخنرانی حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان از طریق ویدئو کنفرانس - بهمن ۱۳۹۳

نشریه نیویورکر در مقاله‌ای، با اشاره به فعالیت‌های حزب الله لبنان، گروه شبه نظامی شیعه مورد حمایت ایران، می‌نویسد، بامداد بیستم اردیبهشت ۱۳۸۷، حزب الله صدها جنگجوی سراپا مسلح را به بیروت فرستاد و طی ۱۲ ساعت، موازنه سیاسی در لبنان به هم زده شد. حزب الله و متحدانش به سرعت شبه نظامیان سنی را تار و مار کردند، دفاتر سیاسی آنها را در اختیار گرفتند، و رسانه‌های متعلق به رهبران برجسته سنی را تعطیل کردند. ارتش لبنان تنها مشاهده گر وقایع بود و دولت لبنان فلج شد.

به عقیده محمد بزی نویسنده مقاله، در موج انقلاب‌ها و خشونت‌هایی که خاورمیانه در هفت سال گذشته تجربه کرد، اقدام آن روز حزب الله پانویس تحولات بوده است. با نگاهی به گذشته می توان اتفاقات آن روز را نقطه آغاز جنگ نیابتی بین ایران و عربستان سعودی محسوب کرد.

هرچند در آن روزها دو کشور در عراق درگیر جنگ نیابتی بودند، اما اشغال کوتاه مدت بیروت توسط حزب الله و اتفاقات پیش از آن، مخاصمه بین تهران و ریاض را وارد میدان جدیدی کرد تا روشن شود طی سال‌های بعد، منطقه شاهد چه خواهد بود: خونریزی‌های فرقه‌ای و گسترش جنگ نیابتی به سوریه، عراق، یمن، سراسر لبنان و بحرین.

پس از اشغال عراق توسط دولت جرج بوش و سرنگونی رژیم بعث در فروردین ۸۲، ایران و عربستان سعودی متوجه خلاء قدرت در عراق شدند و کشاکش بر سر پر کردن این خلاء شروع شد. رژیم های سنی همسایه از جنگجویان سنی و قبائل و ایران از شبه نظامیان شیعه و دولت مرکزی در بغداد حمایت می کردند. آل سعود که عراق را سال ها سنگری مقابل نفوذ ایران می دید مشغول بی ثبات کردن دولت عراق شد. فرای عراق، کشورهای عرب سنی نسبت به گسترش قدرت منطقه ای ایران، برنامه هسته ای اش، و حمایت هایش از حزب الله، حماس، و بشار اسد نگران بودند.

در لبنان، اتحاد میان واشنگتن و برخی رژیم های تمامیت‌خواه عرب سنی - عربستان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس به همراه مصر - از یک دولت سنی در مقابل حزب الله لبنان مورد حمایت ایران پشتیبانی می کرد. بحران از زمستان ۸۳ زمان ترور رفیق حریری، نخست وزیر پیشین لبنان، که مورد حمایت سعودی ها بود، آغاز شد. قتل حریری موجب تقسیم لبنان به جناح های طرفدار ایران و جناح های طرفدار عربستان شد.

عملکرد قوی حزب الله لبنان در مقابل ارتش اسراییل در جنگ تابستان ۸۵ دنیای عرب را به هیجان آورد. در آبان ماه، پس از شکست گفتگوهای میان حزب الله لبنان، آمریکا و فواد سینیورا، نخست وزیر لبنان، که مورد حمایت سعودی ها بود، شش وزیر حامی حزب الله و متحدانش کابینه را ترک کردند. حزب الله و حامیان مسیحی اش در یک کارزار خشونت پرهیز با برگزاری تظاهرات و برپایی چادرهایی در مقابل ادارات دولتی خواهان استعفای سینیورا شدند. سنی های لبنان و چند جناح مسیحی اطراف سینیورا متحد شدند و آمریکا و رژیم های عرب سنی هم به سرعت از او حمایت کردند.

در فروردین ۸۷، سیاستمداران لبنانی یک شبکه ارتباطی فیبرنوری مخفی متعلق به حزب الله را کشف کردند. بنا بر اطلاعات سفارت آمریکا، مروان حماده، وزیر وقت ارتباطات لبنان، در یک پیام دیپلماتیک به مقامات آمریکایی گفته بود: «مخابرات ایران دارد لبنان را در اختیار می گیرد». حماده به دیپلمات ها گفته بود وقتی سعد حریری، فرزند رفیق حریری، متحد اصلی سعودی ها، از ماجرا مطلع می شود هواپیمایی شخصی را از عربستان می فرستد تا نسخه ای از نقشه آن شبکه ارتباطی را در اختیار پادشاه سعودی و رییس اطلاعات عربستان قرار دهد.

حماده در گفتگو با دیپلمات های آمریکایی گفته بود، شبکه فیبر نوری در زیر رادار، با کمک مقامات محلی و بودجه صندوق بازسازی لبنان متعلق به ایران ساخته شده بود. این صندوق مشغول بازسازی راهها و پل های نابود شده طی جنگ ۸۵ با اسراییل بود. بر مبنای تلگراف سفارت آمریکا: «حماده سیستم را یک پیروزی استراتژیک برای ایران می داند زیرا با دور زدن سوریه پایگاهی مهم در لبنان ایجاد کرده بود. به باور او ارزش آن برای ایرانی ها بیش از آنکه فنی یا اقتصادی باشد استراتژیک است. حزب الله اینک از ارتش و سلاح، ایستگاه تلویزیونی، نظام آموزشی، بیمارستان، نظام مالی، و یک سیستم مخابراتی برخوردار است».

هفدهم اردیبهشت ۸۷، سینیورا و کابینه او با صدور حکمی شبکه مخابراتی را ممنوع اعلام کرده و رییس امنیت فرودگاه بیروت را که متحد حزب الله بود برکنار کردند. حزب الله آمریکا و اسراییل را به توطئه در این دو تصمیم متهم و لغو این دستورات را درخواست می کند. یک روز بعد، میان متحدان حزب الله و طرفداران حریری درگیری رخ می دهد. بیستم اردیبهشت حزب الله صدها جنگجوی مسلح را در مناطق سنی نشین غرب بیروت مستقر می کند و طی چند ساعت پارتیزان های حریری را شکست داده و روزنامه و تلویزیون اش را به تعطیلی می کشانند. بیست و ششم اردیبهشت، دولت سینیورا دستورات صادره اش را لغو و پس از آن حزب الله نیروهایش را از خیابان ها جمع می کند. دو جناح برای مذاکره زیر حمایت اتحادیه عرب راهی قطر می شوند.

آن موقع من در بیروت و در محله ای ساکن بودم که دفتر جنبش مستقبل، دفتر حزب سیاسی حریری، آن جا بود و شاهد عملیات سریع و موفقیت آمیز حزب الله بودم.

توفیق سریع حزب الله عربستان سعودی را که میلیون ها دلار در اختیار حریری و متحدانش در نیروهای امنیتی لبنان می گذاشت به خود آورد. تیتر درشت الشرق الاوسط روز پس از اشغال بیروت توسط حزب الله این بود: «بیروت زیر اشغال دوم» که اشاره ای به حمله اسراییل و اشغال بیروت در سال ۶۱ بود.

بر مبنای یک تلگراف محرمانه دیپلماتیک آمریکا که توسط ویلیکس فاش شد، عربستان چنان نگران حزب الله و پیروزی ایران در لبنان بود که رهبران سعودی پیشنهاد تشکیل یک نیروی نظامی عرب مورد حمایت واشنگتن و ناتو را دادند تا در بیروت مداخله کند. شاهزاده سعود الفیصل، وزیر امور خارجه وقت عربستان، در اسفند ماه این ایده را با دیوید سدرفیلد، مشاور ویژه آمریکا در عراق، که از ریاض دیدن می کرد در میان می گذارد. بنا بر این تلگراف «سعود الفصیل گفت عملیات حزب الله نخستین قدم برای سرنگونی دولت سینیورا و اشغال کامل لبنان توسط ایران است. چنین پیروزی در کنار اقدامات ایران در عراق و در جبهه فلسطینیان فاجعه ای برای آمریکا و منطقه خواهد بود.».

سعود الفیصل در این ملاقات طرح یک نیروی عرب متشکل از کشورهای پیرامونی غیر از عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس را ارائه می کند که زیر پوشش سازمان ملل متحد در بیروت مستقر شده و از سوی آمریکا و ناتو از تجهیزات و پشتیبانی لجستیک، دریایی و هوایی برخوردار شوند. سعود الفیصل گفته بود پیروزی در این درگیری ساده تر از تلاش برای کاهش نفوذ ایران در عراق و مناطق فلسطینی است.

سدرفیلد و دیگر مقامات آمریکایی با تردید به طرح پیشنهادی سعودی نگاه کردند و این ایده به جایی نرسید. اما، طرح آن نشانگر نقطه ای بود که ایران و عربستان به رقابت با یکدیگر به عنوان رقابت برنده و بازنده نگاه می کردند.

اینک عربستان سعودی پادشاه جدیدی در راس قدرت دارد، که اخیرا و پس از مرگ برادرش بر تخت تکیه زد. او میراث دار سیاست سعودی ها برای مهار ایران و مقابله با احساسات انقلابی در منطقه است. ملک سلمان تمایل بیشتری به مداخله مستقیم در نبردهای نیابتی با ایران دارد و این را در جنگ یمن نشان داد.

کشورهای عرب در نشستی در ماه مارس بر سر تشکیل یک نیروی نظامی مشترک که عمدتا هدفش مقابله با ایران خواهد بود موافقت کردند. این طرح بسیار شبیه پیشنهاد هفت سال پیش سعود الفیصل است. اما، آنچه که فرق کرده است این است که سعودی ها در رویکرد تخاصمی شان دیگر به آمریکا و نیروی هوایی ناتو اتکا نخواهند کرد و برای مداخله در کشورهای عربی که با تهدید شورش ها یا نفوذ ایران روبرو هستند در پی پوششی سیاسی از سوی سازمان ملل متحد نخواهد بود. این وضعیت جدید منطقه است: ایران و عربستان سعودی مواضع خود را به سوی یک درگیری بی پایان سخت تر کرده اند و مردم عراق، سوریه، و یمن بهای آن را می پردازند.