آنچه باید از تسلیحات هسته‌ای اسراییل بدانید

مقاله‌ای از دنیل دپتریس برای وبسایت نشنال اینترست

توافق هسته ای ایران طی دو ماه گذشته مساله اصلی سیاست خارجی در واشنگتن بوده است، و تایید یا رد آن، تا آخرین مهلت بررسی توافق در هفدهم سپتامبر در رأس دستور کار کنگره آمریکا قرار داشت. دو مجلس نمایندگان و سنا صحنه ساعت ها بحث و رای گیری های متعدد بودند و دموکرات های سنا با حفظ یکپارچگی مانع رای گیری بر سر طرح رد توافق هسته ای ایران شدند؛ طرحی که جلوی رفع تحریم های ایران توسط باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، را می گرفت.

نکته اصلی دفاع دولت باراک اوباما از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) این فرضیه است که فشار بر تهران برای محدود کردن برنامه هسته ای اش فوریت تهدید گسترش جنگ افزار هسته ای در خاورمیانه - آشفته ترین و خشونت بار ترین منطقه جهان حتی بدون تسلیحات هسته ای- را بسیار کاهش می دهد. با این وجود باید به یاد داشته باشیم که یک کشور در منطقه پیش از این دارای جنگ افزار هسته ای بوده است. آن کشور اتفاقا نزدیکترین متحد واشنگتن در خاورمیانه است: اسراییل.

رمز و راز فراوانی زرادخانه هسته ای اسراییل را فرا گرفته است. این امر تا حدودی به دلیل قاعده نانوشته امنیتی اسراییل مبنی بر سخن نگفتن از برنامه جنگ افزار هسته ای آن کشور در عیان برای حفظ اصل بازدارندگی است.اما بعضی عناصر برنامه هسته ای اسراییل توسط تحلیلگران امور دفاعی در آمریکا و در جهان مورد تصدیق قرار گرفته است.

تردید بر سر شمار آنها:

هر چند همه معتقدند اسراییل زرادخانه هسته ای قابل ملاحظه ای دارد، اما هیچ کس واقعا نمی داند این زرادخانه چقدر بزرگ است. جیمی کارتر، رییس جمهوری پیشین آمریکا، در سخنانی در سال ۲۰۰۸، گفت اسراییل احتمالا دستکم ۱۵۰ سلاح هسته ای دارد تا در صورت وخامت اوضاع آن ها را به کار بگیرد. شش سال بعد، جیمی کارتر برآورد خود را تغییر داد و از حدود ۳۰۰ جنگ افزار هسته ای در اسراییل صحبت کرد که بر مبنای محاسبه او یعنی زرادخانه آن کشور طی سال های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۴ دو برابر شده است. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، در اوج مذاکرات هسته ای با پنج به علاوه یک به خبرنگاران در سازمان ملل متحد گفت که اسراییل« دارای ۴۰۰ کلاهک هسته ای است». «دفتر دانشمندان اتمی» معتقد است با توجه به این که هدف از برنامه جنگ افزار هسته ای اسراییل بازدارندگی است آمار ظریف بسیار غیرواقعی و اغراق آمیز به نظر می رسد. به باور این گروه آن طور که در یک مطالعه موسسه رند نقل شده است آمار «شصت و پنج تا هشتاد و پنج کلاهک» دقیق تر است.

بی پرده صحبت کنیم، جهان هیچ درکی درباره شمار تسلیحات هسته ای اسراییل ندارد و همین هم مد نظر آن کشور است: بازی حدس و گمان در این باره باعث می شود دشمنان اسراییل در منطقه مراقب کارهای شان باشند.

اسراییل برای فعال کردن برنامه هسته ای اش آمریکا را فریب داد:

مچ حکومت ایران دوبار در میانه ساخت تاسیسات غنی سازی اورانیوم توسط نهادهای اطلاعاتی غرب گرفته شد. سال ۲۰۰۲، سازمان مجاهدین اطلاعاتی را در اختیار آمریکا قرار داد که به تاسیسات بسیار بزرگ نطنز اشاره داشت. سال ۲۰۰۹، سازمان های اطلاعاتی آمریکا و اروپا مرکز غنی سازی پنهان شده در اعماق کوه به نام فردو را شناسایی و فاش کردند. اما ایران تنها کشوری نیست که تعمدا آمریکا و جامعه بین المللی را برای به دست آوردن زمان در جهت تکمیل برنامه هسته ای اش فریب داده است. همان طور که اخیرا والتر پینکس در گزارشی برای واشنگتن پست نوشت اسراییلی ها «دهه ها پیش پیشگام این راه بودند».

در سال های دهه ۱۹۵۰ و آغاز دهه ۶۰ میلادی، دولت اسراییل بارها جلوی درخواست های آمریکا برای دریافت اطلاعات از ساخت احتمالی جنگ افزار هسته ای سنگ اندازی کرد و در دوره ای با امید به دادن فرصت تنفس به برنامه هسته ای اش عمدا به متحدان خود در آمریکا دروغ گفت. در ۱۹۶۰، اسراییل رآکتور دیمونا را برای وزارت امور خارجه آمریکا به عنوان «کارخانه منسوجات» و «تاسیسات پژوهش فلزات» معرفی کرد. شیمون پرز، وزیر امور خارجه وقت اسراییل، به جان کندی، رییس جمهوری وقت آمریکا، در ملاقاتی در کاخ سفید در ۱۹۶۳، اطمینان داد که اسراییل «جنگ افزار هسته ای را وارد منطقه نخواهد کرد».

جان کندی چنان نگران برنامه احتمالی جنگ افزار هسته ای اسراییل بود که از آن ها خواست با ورود بازرسان آمریکایی به دیمونا موافقت کنند. اسراییلی ها پس از اطمینان یافتن از این که بازرسی ها به متخلف معرفی شدن آن ها منجر نمی شود با آن درخواست ها موافقت کردند: بر مبنای گزارش مفصل تحقیقی روزنامه گاردین، بازرسان آمریکایی اجازه نداشتند تجهیزات خود را همراه بیاورند و از محل نمونه برداری کنند.

چرا اسراییل از ابتدا به دنبال بمب هسته ای بود:

دیوید بن گوریون، بنیانگذار کشور اسراییل و اولین نخست وزیر آن کشور، ماموریت خود را اطمینان از این امر تعریف کرده بود که سرزمین مردم یهود از تهدید ناشی از حمله اعراب محفوظ بماند. ایجاد بازدارندگی فوق العاده دستور کار عمده بن گوریون بود؛ او در نامه ای در آوریل ۱۹۴۸ به یکی از مامورانش در اروپا می نویسد که اسراییلی ها باید به تحقیقات شان بر سر ساخت زرادخانه هسته ای سرعت ببخشند تا امنیت کشور یهود تامین شود.

در آغاز دهه ۱۹۵۰، اسراییل چون امروز قدرتی بلامنازع در خاورمیانه نبود. اسراییل سال ۱۹۴۸ در محاصره کشورهای متخاصم عرب تاسیس و تا میانه دهه ۷۰ میلادی در چند مورد با اعراب درگیر جنگ شد؛ بن گوریون نگران بود که مردمش در نهایت در جنگ با دشمنان عرب اش با تسلیحات متعارف شکست بخورند. استدلال او این بود که اسراییل برای نجات خود در منطقه ای پر از دشمن نیاز به یک بیمه قوی دارد.

بن گوریون چند روز پس از استعفایش در سخنانی تلویحا اشاره کرد که چرا اعتقاد داشت یک برنامه هسته ای برای امنیت عالی اسراییل و بقای آن حیاتی بود. همه چیز مربوط به نیات مصر، سوریه، اردن، و عراق بود: «من هیچ کشور دیگری را نمی شناسم که همسایگانش اعلام کرده باشند که خواهان نابودی اش هستند، و نه تنها اعلام کنند بلکه با تمام ابزار در دسترش شان آماده انجام آن باشند. ما نباید دچار این توهم شویم که آن چه هر روز در قاهره، دمشق، و بغداد اعلام می شود تنها حرف است. این تفکری است که راهنمای عمل رهبران عرب است».

جهان سال ها به دنبال پیوستن اسراییل به ان.پی.تی بود:

از سال ۱۹۹۵، زمانی که امضاء کنندگان پیمان منع گسترش و تکثیر جنگ افزار هسته ای (ان پی تی) رسما خواهان «ایجاد خاورمیانه ای عاری از جنگ افزار هسته ای و دیگر تسلیحات کشتار جمعی شدند»، سازمان ملل متحد تلاش کرده است تا اسراییل را به امضای ان پی تی مجاب کند و بهترین راه تحقق این هدف موافقت با ورود بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به تاسیسات هسته ای اسراییل است. اسراییل از دادن چنین اجازه ای سرباز زده است و مدت هاست استدلال می کند که برنامه جنگ افزار هسته ای اسراییل (که کماکان بود و نبودش را رد یا تایید نمی کند) بزرگترین تهدید امنیت خاورمیانه نیست.

این رویکرد باعث توقف تلاش های کشورهای عضو ان پی تی و مجمع عمومی سازمان ملل متحد نشد. مجمع عمومی در سال ۲۰۰۹ قطعنامه ای را به تصویب رساند که از کشورهای غیر عضو ان پی تی می خواست به اصول آن معاهده اعلام پایبندی کرده و از ایجاد منطقه عاری از تسلیحات کشتار جمعی حمایت کنند. قطعنامه همچنین از کشورهای غیرعضو خواستار پذیرفتن بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی شده بود. سال ۲۰۱۰، یکصد و هشتاد و نه کشور خواستار برپایی کنفرانسی در سال ۲۰۱۲ با هدف برداشتن گام هایی برای ایجاد خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای شدند. اسراییلی ها این درخواست را «مخدوش و ریاکارانه» توصیف کردند و کنفرانس با توجه به مشکلات دستور کارش آن طور که برنامه ریزی شده بود پیش نرفت.

بهار امسال جامعه کشورهای عضو ان پی تی تلاش کردند کنفرانس دیگری را با موضوع خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای تشکیل بدهند اما آمریکا، کانادا و بریتانیا با نگرانی از اینکه مساله پیوستن یا نپیوستن اسراییل به ان پی تی تبدیل به مساله ای شود جلوی تصویب قطعنامه را گرفتند. هفته گذشته، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، کانادا و شصت عضو دیگر آژانس بین المللی انرژی اتمی پیش نویس قطعنامه مورد حمایت کشورهای عرب را که خواهان تحت نظارت در آوردن برنامه هسته ای اسراییل بود رد کردند.

دست آخر حق با اسراییل است:

باراک اوباما در دوره اول ریاست جمهوری اش پاکسازی جهان از جنگ افزار هسته ای و تامین امنیت مواد هسته ای بدون کنترل را به اولویت امنیت ملی دولت خود بدل کرد. تقریبا تمام کشورهایی که در دهه چهل و پنجاه میلادی نخستین تولید کنندگان تسلیحات هسته ای بودند امروز سیاره ای عاری از هر گونه کلاهک هسته ای را ترجیح می دهند. ما برای درک این که چطور کوچکترین سوء محاسبه می تواند به یک مناقشه هسته ای تمام عیار بدل شود تنها کافی است به دوران جنگ سرد بازگردیم.

اسراییل به عنوان کشوری دارای جنگ افزار هسته ای که حاضر به اذعان به برخورداری از آن نیست امکان دستیابی به پارادیم یک جهان «بدون جنگ افزار هسته ای» را دشوارتر می کند. البته اسراییل در نهایت حق دارد: مشکلاتی که کشته شدن سالانه ده ها هزار تن در خاورمیانه و آواره شدن میلیون نفر از خانه شان را در پی داشته است هیچ ربطی به زرداخانه هسته ای اسراییل یا جنگ افزارهای هسته ای به طور کلی ندارد. ریشه این مشکلات در ناکارآمدی فوق العاده جهان عرب است: درگیری های فرقه ای، حکمرانی دیکتاتوری های بی رحم و بی کفایت (نمونه رژیم اسد)، و تروریسم که هر یک از دیگری تغذیه کرده و دور باطلی از خشونت را پدید آورده است تا ایده دولت-ملت عرب به خطر بیافتد. اگر ایالات متحده، اروپا، و خود کشورهای عرب خواهان حل مشکلات یا دستکم کاستن از تاثیرات منفی آن ها هستند، برنامه هسته ای اسراییل نقطه ای نیست که باید انرژی را بر آن متمرکز کرد. هیچ کس تا کنون با تسلیحات هسته ای اسراییل کشته نشده است؛ میلیون ها تن با بمب های بشکه ای، بمب های دست ساز، تسلیحات شیمیایی، کلاشنیکف، تانک های ام یک ابرامز، اف پانزده اس، اف شانزده اس، و قمه های بلند و تیز متعلق به داعش کشته شده اند.

خاورمیانه با مشکلاتی پیچیده و مجموعه ای از بحران ها دست به گریبان است که میلیون ها تن را از تجربه مشابه زندگی مردم در غرب محروم کرده است. اما زرادخانه هسته ای اسراییل بخشی از این مشکلات نیست.