بهزاد همراهی، از شرکتکنندگان در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» که در جریان اعتراضات ۲۴ آبان ۱۴۰۱ در منطقه آریاشهر تهران بر اثر شلیک گلوله چشم چپ خود را از دست داده، در گفتوگو با صدای آمریکا جزئیات این واقعه را شرح داد.
آقای همراهی در گفتوگو با منوچهر پردل از بخش فارسی صدای آمریکا در مورد شب حادثه گفت زمانی که او و گروهی از معترضان که تعداد آنها حدود ۲۰-۳۰ نفر بود داخل پارکینگ یک خانه پناه گرفته بودند، «نیروهای سرکوبگر» وارد پارکینگ شدند و با باتوم و گلولههای ساچمهای و پینتبال به خودروها میزدند.
او گفت: «من و یک دختر خانم پشت یک ماشین سنگر گرفتیم. بچههای دیگر هم پشت ماشینهای دیگر سنگر گرفته بودند. وقتی نیروهای سرکوبگر آمدند که دختر خانم را بازداشت کنند و ببرند با الفاظ خیلی رکیکی به او فحش میدادند و من با یکی از نیروهای سرکوبگر در گیر شدم و خوشبختانه دختر خانم توانست از دست نیروهای سرکوبگر فرار کند.»
آقای همراهی گفت در حین درگیری با نیروهای سرکوبگر، یکی از آنها از پشت دستان او را گرفت و دیگری «از فاصله خیلی نزدیک به چشمانم نگاه کرد و با تیر پینتبال به چشم من شلیک کرد.»
بهروز همراهی به صدای آمریکا گفت که پس از این شلیک مورد ضرب و شتم نیروهای سرکوبگر قرار گرفت،ولی توانست از دست آنها فرار کند. اما چندین بیمارستان در تهران و کرج از پذیرش او سر باز زدند و سرانجام در بیمارستان لبافینژاد چشم چپ او را تخلیه کردند.
مرورگر شما HTML5 را پشتیبانی نمی کند
او که از ایران گریخته است در بخشی از سخنانش به صدای آمریکا گفت که به رغم تبلیغات فراوان کلینیکها و سازمانهای خیریه در مورد حمایت از آسیبدیدگان در اعتراضات، به او و افرادی که او میشناسد هیچ کمک یا پاسخی داده نشده است.
پیام او به مردم ایران این است که امید خود را از دست ندهند و با هم متحد باشند.
او تاکید کرد: «فقط و فقط با اتحاد، اتحاد، اتحاد میتوانیم دشمن مشترک خودمان که جمهوری اسلامی است را سرنگون کنیم.»
او از مردم ایران خواست که نا امید نشوند و افزود: «به زودی زود ایران خودمان را پس میگیریم و شاهد ایران آزاد و آباد خواهیم بود.»
در جریان اعتراضات سراسری سال گذشته، صدها تن از معترضان بینایی یک چشم یا هر دو چشم خود را به دلیل اصابت گلولههای ساچمهای، پلاستیکی یا پینتبال از دست دادند.
نهادهای حقوق بشری از جمله سازمان حقوق بشر شلیک ماموران حکومتی ایران به سر و صورت معترضان را سیستماتیک میدانند.