تحلیل اکونومیست از «فروکش کردن تب انقلاب» در ایران

در حالی که تنها کمتر از یک ماه به پایان مهلت تعیین شده برای رسیدن به توافقی جامع برای مهار برنامه هسته‌ای ایران باقی مانده، ایران همچنان اصرار دارد که به دنبال انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز است و در جستجوی بمب نیست.

با این حال، هفته‌نامه اکونومیست در مقاله‌ای تحلیلی می‌گوید کسی براستی این حرف را باور ندارد، و اگر گفتگوهای جاری شکست بخورد، تسلیحات اتمی ممکن است در خاورمیانه گسترش یابد، یا آن که در تلاش برای مهار تهران، ایالات متحده یا اسرائیل ممکن است به ساختار هسته‌ای ایران حمله کنند.

اکونومیست هر دو پیامد را فاجعه بار می‌داند؛ به اختلافات زیادی که ایران و شش قدرت جهانی موسوم به گروه ۱+۵ را از هم دور نگاه می‌دارد، از جمله تعداد سانتریفیوژهایی که ایران به منظور غنی‌سازی اورانیوم باید در اختیار داشته باشد، اشاره می‌کند و می‌گوید پرکردن شکاف‌ها، اگر آمریکا و ایران به یکدیگر اعتماد داشته باشند، آسان‌تر خواهد بود.

این نشریه کهنه بودن نگرش‌های عمومی غرب نسبت به ایران را یک دلیل «مسموم بودن» مناسبات می‌داند و بر این باور است که یک شناخت بهتر از آن کشور، به منتهی شدن گفت و گوها به یک توافق فراگیر، یا دست کم پرهیز از شکست فاجعه بار، کمک خواهد کرد.

اکونومیست همچنین بسیاری از کارهای ایران را نادرست می‌داند؛ از کمک مالی از تروریست‌ها و گروه‌های شبه‌نظامی در لبنان و سرزمین‌های فلسطینی، حمایت از رژیم بشار اسد در سوریه و انکار حق موجودیت اسرائیل گرفته، تا رفتار بی‌رحمانه و ناعادلانه با مخالفان در داخل. با این حال، نکوهش‌های غرب تصویری تقریبا تیره، و دشمنی سرسخت را ارائه می‌دهند که بخشی از «محور شرارت» جرج بوش رئیس جمهوری پیشین آمریکا بود؛ یعنی یک دیکتاتوری که به صدور انقلاب خود کمر بسته و از اسلامی حمایت می‌کند که ممکن است از یک رستاخیز هسته‌ای استقبال کند.

اکونومیست در ادامه می‌نویسد ایران از ۳۵ سال پیش تا کنون دگرگون شده است. کشوری است که آتش انقلابی آن فرو نشسته است. مردم، در حالی که از روستاها به شهرها رفته‌اند، غنی‌تر شده‌‌ و به کالاهای مصرفی و فناوری غرب علاقه پیدا کرده‌اند. بیش از نیمی از ایرانی‌ها به دانشگاه می‌روند.

این مقاله، ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد را «فاجعه‌بار» خوانده و می‌گوید، شکست جنبش سبز و بهار عربی آشفته، هم‌اکنون سیاست‌های افراط‌گرایانه را بی‌اعتبار ساخته و میانه‌روها را تقویت کرده است.

اکونومیست به آنچه «کمرنگ شدن جامعه مذهبی سنتی که روحانیون رویای آن را داشتند، به خالی شدن مساجد و به کمتر شنیده شدن صدای مؤذن» اشاره می‌کند و در ادامه می‌نویسد در همان حال که یک خلافت اسلامی در عراق و سوریه پا می‌گیرد، یک حکومت اسلامی وجود دارد که در آن، مذهب عقب می‌نشیند.

در مورد گفتگوهای ایران و غرب برای رسیدن به یک توافق هسته‌ای، اکونومیست اظهار عقیده می‌کند که تهران عملگرایانه و بر اساس آنچه منافع خود می‌بیند، نه علاقه به پائین کشیدن نظم جهانی، رفتار خواهد کرد و می‌نویسد تب انقلاب ۱۳۵۷ هرچه بیشتر فرو بنشیند، ایران عادی‌تر خواهد شد و نگرانی‌های روزانه جای تعصب را خواهد گرفت؛ و البته برنامه هسته‌ای خود را ناگهان رها نخواهد کرد، زیرا مردم عادی ایران آن را «تحقیر» تلقی خواهند کرد.