وصال در خلیج فارس؛ صلح منطقه‌ای پس از توافق با ایران

مقاله‌ای از فردریک وهری و ریچارد سوکولسکی در وبسایت «بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی»

مدت‌ها پیش از خشک شدن امضای توافق هسته‌ای تاریخی بین پنج به علاوه یک و ایران، مخالفان سیاست دولت اوباما استراتژی محدود کردن ایران و خنثی کردن جاه‌طلبی‌هایش برای هژمونی بر منطقه را توصیه می‌کردند. اگر چه توافق شانس تبدیل ایران به یک قدرت هسته‌ای را طی دستکم یک دهه آینده یا بیشتر کاهش می‌دهد اما با پر شدن خزانه خالی شده از تحریم‌های ایران، صداهای مخالف بلندتر خواهد شد.

درست است که ایران نقشی فوق العاده خطرناک در سوریه ایفا می‌کند و حمایت حکومت آن از شبه نظامیان عراقی دردسر آفرین است، اما پر سر و صداترین حامیان عقب نشاندن ایران اغلب در مورد ابعاد واقعی کنترل ایران بر نیروهای وابسته اش بزرگنمایی می‌کنند و ریشه‌های محلی درگیری در سوریه و عراق را کم اهمیت جلوه می‌دهند. با این وجود، این افراد به درستی بر این ضرورت تاکید می‌گذارند که آمریکا و متحدانش باید با اقدامات ایران که منافع مهم آمریکا در منطقه را تهدید می‌کند مقابله کند.

آنچه که در نسخه این افراد برای محدود کردن ایران دیده نمی‌شود این است که تعامل سازنده و وارد کردن ایران به یک نظام امنیتی فراگیرتر در خلیج فارس می‌تواند به مهار رفتار خطرناک‌اش کمک کند. در واقع از دهه نود میلادی رفتار ایران در خلیج فارس به طور نسبی آرام‌تر از نزاع‌طلبی‌هایش در عراق و سوریه بوده است. دیپلمات‌های عرب خلیج فارس تلویحا تصدیق می‌کنند که رقابت‌های آنها با جمهوری اسلامی می‌تواند تفکیک شود. یک دیپلمات سعودی در این باره در سال دو هزار و هفت گفت: «تعامل در خلیج فارس، مهار در عراق، و عقب نشاندن در سوریه.»

شورای همکاری خلیج فارس شامل بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی، و امارات متحده عربی تنها فوروم امنیتی چند جانبه در منطقه است. این پیمان عراق و ایران را در بر نمی‌گیرد. در واقع این پیمان عملا یک همکاری دفاعی مشترک علیه ایران است. این پیمان قدرت‌های بیرونی چون چین، هند، ژاپن، اتحادیه اروپا، روسیه و آمریکا را که منافع بسیاری در امنیت منطقه و منابع گسترده انرژی‌اش دارند از اوضاع دور نگاه می‌دارد.

از این مهمتر این که نظام امنیتی کنونی شورای همکاری خلیج فارس هیچ مکانیزم چند جانبه‌ای برای مدیریت بحران و جلوگیری از درگیری، کاهش تنش، قاعده مند کردن رقابت میان کشورهای حوزه خلیج فارس، بهبود ثبات، و توسعه همکاری متقابل ندارد. بدتر این که به قدرت‌های بزرگ دارای منافع در منطقه امکان تبادل آزادانه دیدگاه‌ها درباره درک شان از تهدید و نگرانی‌های امنیتی نمی دهد. با امضای توافق هسته‌ای با ایران این وضع باید تغییر کند.

یک فوروم امنیت منطقه‌ای فراگیرتر در خلیج فارس می‌تواند در رفع کمبودهای موجود در شورای همکاری خلیج فارس و ارائه فرصت‌ها و اعتمادسازی با ایران مفید باشد. ایران از این نظم امنیتی جدید مزایای محسوس‌تری به دست خواهد آورد و اگر رفتارش این دستاوردها و ثبات منطقه را با خطر روبرو کند، چیزهای بسیاری را از دست خواهد داد.

کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و ایران با تشویق آمریکا باید به سوی یک دیالوگ در مورد مسائل کمتر جنجالی و بیشتر فنی حرکت کنند. این دیالوگ‌ها می‌تواند شامل مبارزه با قاچاق مواد مخدر و دیگر اشکال غیرقانونی قاچاق، نظارت بر زلزله، کمک در شرایط بلایای طبیعی، مشکلات محیط زیستی، مدیریت منابع طبیعی، همکاری در مشکلات پزشکی و درمانی، و همکاری‌های امنیتی دریایی باشد.

گردهمایی ماه دسامبر در نشست سالانه موسوم به «دیالوگ منامه» می‌تواند مکان خوبی برای آغاز این مباحث باشد. با گذشت زمان اگر دیالوگ‌ها به همکاری های جدی و اعتماد بیشتر میان طرفین انجامید، فوروم می تواند رسمی تر شده و دستور کارهای گسترده تری چون اقدامات امنیتی اعتماد ساز و چشمگیر و حتی توافقنامه های کاهش تسلیحات را در بر بگیرد.

حرکت در این جهت بر عهده کشورهای حوزه خلیج فارس است اما قدرت‌های بیرونی هم باید آنها را به سوی همکاری تشویق کرده و سوق دهند. آمریکا برای ایجاد تعادل و متقاعد کردن کشورهای بی میل در شورای همکاری خلیج فارس- بیش از همه عربستان سعودی- باید عضوی از این گفتگوها باشد. در هر صورت امنیت خلیج فارس نمی‌‌تواند «ساخت آمریکا» باشد و واشنگتن باید مراقب باشد جلوتر از عربستان و شرکایش در شورای همکاری حرکت کند.

با این وجود، نشست بعدی آمریکا با شورای همکاری خلیج فارس که احتمالا در سپتامبر در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد برگزار خواهد شد فرصت عالی برای آمریکا است تا بحث بر سر مسائل دشوار را با شرکایش در خلیج فارس آغاز کند. این کانال می تواند برای مباحث بی سر و صدا میان جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، و همتای سعودی‌اش در مورد این ابتکارها مورد استفاده قرار گیرد و بسته به کیفیت پیشرفت آن در قالب نشست‌های دیپلماتیک دوجانبه یا سه جانبه مستقیم یا غیرمستقیم میان ایران، عربستان سعودی، و آمریکا برگزار شود. پیش‌نویس یک بیانیه اصولی که بنای یک نظام امنیتی جدید را تعریف می‌کند می‌تواند در کانون این مباحثات قرار داشته باشد.

سیاستگذاران آمریکایی نباید درباره دشواری چیره شدن بر دهه‌ها بی‌اعتمادی دیرینه در خلیج فارس دچار سوء تفاهم شوند؛ تصور یک نظم امنیتی جدید یک مطلب است، اجرای آن مساله ای کاملا جداگانه است. بخش عمده ای از این مهم در گرو به توازن قوا میان تندروها و عملگراها در تهران و خصوصا محاسبات رهبر جمهوری اسلامی است. این امر همچنین به عزم سعودی‌ها در کاستن از ترویج فرقه گرایی در رسانه‌ها و ایران‌هراسی بستگی دارد که سطحی ناسالم از ناسیونالیسم سنی را در پی داشته است.

اما یک سیاست پسا توافق هسته ای که صرفا بر محدود کردن ایران تمرکز دارد نتیجه اش به جای کاستن از درگیری یا پایان دادن به آن ایجاد رو در رویی است. سیاستی شامل یک تلاش موازی برای ایجاد ساختاری فراگیرتر در خلیج فارس همزمان با ارسال پیامی محکم به شرارت ایرانی‌ها در سوریه و عراق شانس بهتری برای تحقق ثباتی دارد که مردم منطقه سزاوار آن هستند.