آیا ایران یک عامل تازه ثبات منطقه خواهد بود؟

نشریه آمریکایی Foreign Affairs (امور خارجی) در مقاله ای با عنوان«آیا ایران عامل تازه ثبات منطقه خواهد بود؟» می نویسد وحشیگری دولت اسلامی عراق وسوریه -داعش- در غرب عراق نوعی خودکشی است. این حرکت پیش درآمد یک دوره طولانی چیرگی این گروه مانند ورود مائو به پکن یا کاسترو به هاوانا، نخواهد بود.

برای ماهها این گروه در سوریه و مناطق سنی نشین عراق خوب عمل میکردند. اما با عملیات وحشیانه اخیر در موصل خود را آسیب پذیرتر کردند.

تسخیر موصل شاید بی شباهت به لحظه حملات تروریستی یازدهم سپتامبر به آمریکا نباشد: اقدامی بدور از احتیاط، گستاخانه و مغرورانه که هزینه سنگینی را بدنبال خواهد داشت.

برای دولت اسلامی عراق و سوریه تصرف مناطق سنی نشین از نظر استراتژیک اهمیتی ندارد، اما از جنبه تاکتیکی مهم و مهیج است.

آمریکا یک دهه با جدیت به تشکیل ارتشی در عراق پرداخت که به نظر می آید ظرف چند ساعت تسلیم یک گروه جهادگر شد و مواضع خود را ترک کرد. این بدان معناست که اتفاقی در حال وقوع است.

نیروهای امنیتی تحت تسلط شیعیان بیشتر شهرهای بزرگ را ترک کردند و به مناطقی عقب نشینی کردند که در آن احساس امنیت بیشتری می کنند و به آنان انگیزه برای دفاع میدهد.

اما، یک انشعاب عملی در مناطق کرد نشین، سنی نشین و شیعه نشین تحت کنترل دولت اسلامی عراق و سوریه به «طالبانی شدن» عراق منجر می شود، و هشدارها برای ترک مأموریت هزاران تن از ارتش عراق ناپخته بنظر می رسد.

جنگی که دولت اسلامی عراق و شام راه انداخته، یک نبرد ایدئولوژیک نیست، بلکه یک مناقشه واقعی است که به پول، مهمات و مواد غذائی نیاز دارد.

این که شبه نظامیان محلی بتوانند از عهده مخارج بر آیند امری شدنی است اما، گسترش دامنه جنگ و عملیات به سطحی که داعش مدعی است در حال حاضر انجام میدهد به منابع هنگفت مالی نیاز دارد.

پرسش این است که چه کسی از این افراطیون حمایت می کند؟ متحدان طبیعی یک گروه بنیادگرای سنی در حال جنگ با رژیمهای شیعی سوریه و عراق را باید در منطقه خلیج فارس جست و جو کرد.

هر چند دولتهای عرب حوزه خلیج فارس هنوز تلخی سیاستهای آمریکا در قبال ایران و سوریه را احساس می کنند، اما منافع مشترک زیادی با آمریکا دارند که مانع همسفری شان با دولت اسلامی عراق و سوریه می شود. ریاض، مخصوصأ، در ماههای اخیر شدیدأ علیه اسلامگرایان و جهاد گران گام برداشته است.

اگر منابع مالی دولت اسلامی عراق و شام از بخش عربی خلیج فارس تأمین شود مطمئنأ نفعی برای کشورهای اعانه دهنده نخواهد داشت، همانطور که در سوریه شاهدیم. کمک این کشورهای منطقه خلیج فارس به مخالفان دولت اسد در سوریه به انشعاب بین خود و تضعیف شان منجر شد که رژیم اسد توانست از آن بهره برداری کند.

یک احتمال دیگر نوعی توافق مصلحتی بین تهران و گروه سنی داعش است که غیرطبیعی به نظر می رسد و در واقع تکرار قرائت تئوریهای توطئه در منطقه است.

اینجاست که نیروهای قدس که رژیم اسد را نجات دادند، در پی نجات دولت مالکی نیز هستند. تهران حالا در شرایطی است که میتواند پیشنهادی برای مذاکره به آمریکا دهد. در مقایسه با احتمال روی کار آمدن یک رژیم نوع القاعده در سواحل دجله، ناگهان بنظر می رسد که رژیم اسد در سوریه، علیرغم حمله شیمیایی علیه شهروندان غیر نظامی، آن قدر هم مضر نباشد.

در حالیکه تیرانداز مظنون وابسته به جهادگران در بروکسل دست به حمله به یک موزه یهودیان می زند، رژیم اسد به فعالیتهای انتخاباتی ادامه میدهد. کسب ۸۹ در صد آرای انتخاباتی میتواند گزینه ای برابر آمریکا قرار دهد تا اسد را بحال خود بگذارد تا جائی در آینده سیاسی سوریه برایش محفوظ بماند.

جرئت کم آمریکائیها و سلطه ایرانیها در ژئوپلتیک منطقه به اسد اجازه داد که در برابر طوفان بهار عرب دوام آورد.

دکترین اوباما در خاورمیانه پژواک دکترین پرزیدنت نیکسون است یعنی اتکا به سرمایه های منطقه، بویژه ایران، برای حفظ صلح در منطقه. این سیر و سیاحتی طولانی است به عقب.