جنبش سبز ايران به هدف های خود رسيده است؟

جنبش سبز ايران به هدف های خود رسيده است؟

کريستين ساينس مانيتور زير عنوان "جنبش سبز ايران در واقع به هدف خود رسيده است" مقاله رامين جهانبگلو فيلسوف ناراضی و سرشناس ايرانی و استاد کنونی در دانشگاه تورنتوی کانادا را نقل می کند که نوشته است جنبش سبز ايران که در ژوئن سال ۲۰۰۹ به مدل اعتراض مسالمت آميز عليه استبداد مبدل شده بود، بخش عمده ای از قدرت و توانائی بسيج خود را در داخل ايران از دست داده است، در حاليکه جنبش موسوم به بهارعرب رژيم ها را در گوشه و کنار منطقه سرنگون ساخته است.

در مصر، حسنی مبارک توقيف شده است. اما در ايران اين ميرحسين موسوی نخست وزير پيشين و مهدی کروبی روحانی و رئيس پيشين مجلس، دو کانديدای شکست ديده انتخابات مورد اختلاف رياست جمهوری در ژوئن سال ۲۰۰۹ هستند که به رغم نقش مهم شان در ايجاد و شکل بخشيدن به جنبش سبز به حبس خانگی افتاده اند و از هرگونه تماسی با دنيای خارج محروم شده اند. برخلاف پيش بينی های اين دو و بسياری ديگر از ناراضيان ايرانی، و اعتراض ها، بنظر می رسد تندروها و بخصوص سپاه پاسداران انقلاب در موضعی به مراتب قوی تر قرار دارند.

بدون شک حقيقت گوئی در مقابل قدرت برای فعالان حقوق مدنی در ايران بمراتب گرانتر از آن بوده است که انتظار می رفت، و به توقيف های گسترده، محاکمات نمايشی استالينی وار، شکنجه، تجاوز و قتل منجر شده است. با اينحال جنبش سبز موفق شده است به هدف هايش از طريق آشکار ساختن چهره واقعی رژيم اسلامی و تضعیف بخش عمده ای از مشروعيت سياسی آن دست يابد.

جنبش سبز فعلا به گونه ای دمکراتيک به تشريح موضع خود مشغول است و ضمن افشای نقطه ضعف های فکری و خشونت های سياسی رژيم اسلامی بر آزادی زندانيان سياسی و حقوق اساسی بشر تاکيد می کند. خواست اساسی اش، نظير ديگر جنبش های دمکراتيک عاری از خشونت در خاورميانه، بر پايه شان و مقام انسانی متکی است وجنبه ايدئولوژيک ندارد. بهمين جهت نظير ديگر جنبش های منطقه، بيشتر بی رهبر است. اين هم معرف قدرت وهم گويای ضعف جنبش است. جنبش سبز اکنون پس از گذشت دو سال در وضعيت موسوم به "صبر و ببين" قرار گرفته است و آماده می شود که درفرصت بعدی حضور خود را محسوس کند.