یادداشتی در نشنال اینترست از جیمز رابینز، پژوهشگر ارشد امور امنیت ملی در «شورای سیاست خارجی آمریکا»
بروز اعتراضات خیابانی اخیر در تهران این پرسش را مطرح کرده است که آیا این یک ناآرامی موقتی است یا نشانه ای از تغییرات چشمگیرتر پیش رو.
برخورد پلیس با معترضان در تهران در برابر ساختمان مجلس و زد و خوردها در دیگر شهرها، بزرگترین تظاهرات از سال ۱۳۸۸ و ۱۳۹۱ محسوب می شود و پیامد نآرامی های دی ماه و بهمن ماه سال گذشته است.
همانطور که مسیح علی نژاد، فعال حقوق زنان، در توییتی اشاره می کند، ناآرامی ها مولفه ای سیاسی با خود همراه دارد: «اگر این اعتراضات را صرفا به مسائل اقتصادی تقلیل بدهید، دچار سوء برداشت از ایران می شوید.» این امر در بعضی پیام ها از خیابان های آشکار بود. بعضی شعار می دادند: «دشمن ما همین جا است (ملاها)، دروغ می گن آمریکا است.» دیگران «مرگ بر دیکتاتور!» و «رضا شاه» را فریاد می زدند. البته برای تغییر رژیم به بیش از شعار نیاز است، اما لحن و زمینه سیاسی اعتراضات مهم است. اگر ناآرامی ها گسترش پیدا کند، آن چه با اعتراض به افزایش قیمت ها آغاز شد می تواند به انتقادی انقلابی و عمومی تر علیه رژیم اسلامی بدل شود.
تظاهرات دوره ای و گسترده ای در ایران از سال ۱۳۸۸ به بعد امیدها به تغییر را قوت بخشیده است، اما هر بار رژیم موفق به خاموش کردن صداهای معترض و بازگرداندن اوضاع به وضعیت معمول شده است.
این که این دور از اعتراض ها متفاوت است باید در انتظار ماند و دید اما در حالی که ملاها نفوذشان در مناقشات خارجی را بیشتر می کنند، تهران به لحاظ بین المللی منزوی تر می شود و اقتصاد ایران رو به زوال می رود، ایرانیان رنج کشیده خواهند پرسید این وضع برای آن ها چه نفعی دارد. آن گاه که پاسخ «هیچ چیز» باشد، از تغییر گریزی نیست.