برنامه صفحه آخر روز جمعه ۲ مرداد به موضوع دخالت روحانیان در سیاست و حکومت اختصاص داشت. در این برنامه محمد نوری زاد، فعال سیاسی از تهران، و محمد امینی، کارشناس تاریخ معاصر ایران در لس آنجلس آمریکا، شرکت داشتند.
محمد نوری زاد با اشاره به حساس بودن این برنامه که به گفته او «لبه تیزش را به سوی آخوندها» گرفته، می گوید در بین روحانیون نیز مانند همه اقشار افراد شایسته وجود دارد «اما بسیار کم.» او می گوید در هر قشر و طبقه و هر دین و مرام و مسلک از زرتشتی و یهودی و مسلمان و حتی مارکسیسم روحانی وجود دارد. او روحانی را به عنوان کسی تعریف می کند که از راه دین و سخن گفتن از مرام و عقیده نان می خورد. به نظر او «جمع بسیاری از آنان با خرافات نگاه مردم را به سمت خود شکل می دهند و در نگاه مردم خود را نماینده خدا بر زمین با بهشت و جهنم خود می نمایانند.»
به گفته او مهم آنست که روحانیون «در حاشیه باشند یا بر مسند(درقدرت). اگر در حاشیه باشند با هر پدیده نو مخالفت می کنند زیرا این نهاد براساس «کهنگی تاریخی» شکل گرفته است. و اگر بر مسند باشند به نام خدا آدم می کشند، شلاق می زنند، حبس می کنند، اموال مردم را می گیرند، و مردم را از خانه و سرزمین خود آواره می کنند.»
نوری زاد می گوید به نظر او «روحانیان در طول تاریخ «بشدت مروج جهالت و بی سوادی و ناآگاهی مردم بوده اند» و حتی حضور یک فرد باسواد در یک روستا را تحمل نمی کردند.
به گفته او «در انقلاب ۵۷ آخوندهای حاکم با خیل باسوادان مواجه شدند. راز فراری دادن نخبگان و باسوادان و خانه نشین کردن روشنفکران جامعه در انقلاب اسلامی و یا مخالفت آخوندهای پوسیده در گذشته با مظاهر تجدد مانند مدرسه و حمام و چراغ برق و بلندگو و دوچرخه و رای دادن زنان و وجهه پیداکردن رای درمیان مردم از همین جاست.»
نوری زاد دلیل دخالت روحانیان در همه امور را «به بی تربیتی تاریخی» آنان نسبت می دهد. یعنی «چون در گذشته همواره با مردم جاهل و ناآگاه درگیر بودند و خود در همه چیز نظر میدادند، می خواهند این را به امروز هم منطبق کنند.» او میپرسد: «آیت الله ۸۰-۹۰ ساله ای که مطابق اصول فقهی خود را مالک همه چیز حتی جان و مال و ناموس مردم می داند چرا در همه چیز و حتی در فیزیک و شیمی و غیره نیز دخالت نکند؟ زیرا همه چیز مال اوست.»
مرورگر شما HTML5 را پشتیبانی نمی کند
محمدامینی تاریخ شناس دوران معاصر ایران با تاکید بر وجود پدیده به گفته او «ارزشمند» دیوانسالاری به گونه سنتی سه هزار ساله در ایران می گوید «همین پدیده بود که حکومت اعراب مسلمان چیره بر ایران را ایرانی کرد و همین وضع درمورد حکومت های اقوام ترک و ترکمان و تاتار غزنوی و سلجوقی و مغول و حتی صفویان صادق بود.» به گفته او «روحانیون رقیب دیوان سالاری بودند و با آن دشمنی داشتند.»
او در مورد ترکمان چای می گوید: «فرهیختگان و دیوانسالاران ایران و بویژه عباس میرزا نایب السلطنه، که خود پیشتر نخستین جنگ با روسیه را باخته و به قرارداد گلستان تن داده بود، مخالف جنگ با روسیه تزاری بودند. زیرا به قدرت روسیه آگاه بودند وروسیه نیز به دلیل درگیری با انگلیس و غرب حاضر بود با ایران صلح کند و حتی بخش هایی از معاهده گلستان را لغو کند. اما دو روحانی برجسته به نام های ملا احمد نراقی از کاشان و سید محمد اصفهانی طباطبایی ملقب به مجاهد فتوای جنگ را صادر کردند.» براثر این جنگ و شکست ناشی از آن «سرزمین سرسبز قفقاز که بخش مهمی از ایران بود و با جمعیت سنی نشین آن تعادل جمعیت سنی و شیعه ایران را حفظ می کرد، برای همیشه از ایران جداشد.» به گفته آقای امینی قرارداد ترکمان چای چنان بود که «روسیه تزاری حتی قدرت دخالت در تعیین ولیعهد را نیز به دست آورد.»
به گفته آقای امینی در گذشته «در ایران نیروی برجسته ای به نام روحانیان شیعه وجود نداشت و پس از آن که شاه اسماعیل صفوی به ضرب شمشیر قزلباش مذهب شیعه را بر کشور مستولی کرد، چون هیچ مجتهد شیعه در ایران وجود نداشت، چند تن از روحانیان برجسته جبل عامل در لبنان را به ایران آوردند. که از جمله آنان علامه کرکی از روستای کرک لبنان بود و از اینجا روحانیت شیعه در ایران آغاز شد. نخستین حوزه علمیه نیز در کاشان در زمان شاه تهماسب صفوی، جانشین شاه اسماعیل ایجاد شد.»
به گفته این تاریخ پژوه ایران معاصر، انقلاب ۵۷ کوششی بود که آیت الله خمینی برای فداکردن حقوق ملت در پای قدرت روحانیان و بازگرداندن ملت به امت، به عنوان کسانی که هیچ نقشی درجامعه ندارند، به آن همت کرد. به گفته محمد امینی مدرنیته روحانیان را از نهادهای قدرتشان کنار زد.
نوری زاد اما غیر از این عوامل تاریخی، نکته دیگری را نیز در پاگرفتن قدرت روحانیان شیعه مهم می داند «علت کشتارهای سیاسی مانند سال ۸۸ در استعدادی ست که در ذات مذهب شیعه برای کشتن وجود دارد.» او می گوید، آقای خامنه ای یا فلاحیان این اقدامات را به دلیل همین استعداد انجام میدهند.
علت دیگر، به نظر نوری زاد، نقش شرکت های اسلحه سازی و سیاستهای خارجی است.