چالش های انتشار نشریه فارسی زبان در کانادا

انتشار یک نشریه، در داخل و یا خارج از کشور، فارغ از محتوی و تیراژ آن، یکی از دشوارترین حرفه هایی است که دست اندرکاران مطبوعات و افراد علاقه مند به حرفه های خبری و رسانه ای در آن قدم می گذارند... با وجود همه موانع و عوامل بازدارنده پیش روی مهاجران و تبعیدیان علاقه مند به انتشار نشریه، تعداد انگشت شماری از ایرانیان مقیم کانادا دل به دریا زده اند و با وجود کاستی ها و دشواری راه، این حرفه را به عنوان منبع اصلی درآمد و شغل تمام وقت خود برگزیده اند.

شهروند از نخستین هفته نامه های فارسی زبان کانادا و باداوم ترین آنهاست که برای اولین بار روز ٢٦جولای١٩٩١، تقریباً ٢١ سال پیش منتشر شد. حسن زرهی، سردبیر و نسرین الماسی، همسر آقای زرهی و مدیر تحریریه شهروند در تورنتو از جمله معدود زوج هایی هستند که طی دو دهه گذشته، دوام و بقای این نشریه را هدف اصلی فعالیت های حرفه ای و زندگی مشترک خود قرار داده اند. نشریه شهروند طی دو دهه گذشته، بدون وقفه ابتدا در تورنتو و بعدها در ونکوور و مدتی نیز در سیدنی استرالیا و فلوریدا منتشر شد. شهروند استرالیا و فلوریدا بیش از چند شماره دوام نیاورند و شهروند ونکوور هم مدتی است مستقل شده است. هم اکنون شهروند در تورنتو و دالاس امریکا منتشر می شود.

آقای زرهی و خانم الماسی در مورد پیشینه فعالیت های مطبوعاتی خود برای انتشار شهروند در کانادا و چالش ها و موانع پیش رو برای انتشار یک نشریه در خارج از کشور با مریم اقوامی از وبسایت فارسی صدای آمریکا به گفتگو نشستند.

لطفا در مورد پیشینه انتشار نشریه شهروند و چالش ها و راز تداوم فعالیت های طولانی آن بگویید.

حسن زرهی: اندیشه انتشار شهروند هنگامی در من ایجاد شد که هنوز سایبان نشریه فرهنگی که ما در دهه ی هشتاد میلادی منتشر می کردیم، تعطیل نشده بود. من از این که نشریات عمومی همیشه به دست کسانی که پیشینه کار ادبی نداشتند منتشر می شدند و نویسندگان اوقاتشان صرف انتشار نشریاتی می شد که غالباً توسط خودشان خوانده می شد، احساس خوبی نداشتم و گمان می کردم، باید راه میانه ای باشد که آمیزه ای از نشریات عمومی با طعم روشنفکری ادبی، بخت انتشار و از آن مهمتر دوام داشته باشند ... آن سال ها جهان الکترونیک اگر متولد هم شده بود، عمومی و در دسترس همگان نبود، در نتیجه انتشار نشریه ای که داعیه خبر و اطلاع رسانی از سرزمین مادری داشت، به آسانی میسر نبود. در نتیجه ما برای کارهایی که امروزه در چشم بهم زدنی شدنی است، آن سال ها مرارتها می کشیدیم...
مشکل دیگر، خود جامعه روشنفکری و نویسندگان بودند که به قول یکی شان، حاضر نبودند مطالبشان در جوار آگهی مثلاً زردچوبه چاپ شود، در نتیجه ایده من، که قرار بود نشریه ای منتشر کنیم که آمیزه ای باشد از نشریات عمومی رایج و رنگ و رخسار ادبی و رو شنفکری، که هم بشود درش شعر و قصه و نقد ادبی چاپ کرد، وهم خبر و جدول و نامه خوانندگان داشت، سرش به سنگ سخت عادت ها و منزه طلبی ها می خورد. من اما یقین داشتم که این ترکیب در مهاجرت کار خواهد کرد اگر بتواند دوام بیاورد. شهروند به سخت جانی خویش ادامه داد و به زحمت و در طول کار نظر بسیاری از منتقدان نخستین را به خود جلب کرد. اندک اندک بسیاری از دشنام دهندگان اولیه، به همکاران و دوستان شهروند تبدیل شدند. ایده نشریه ای مانند شهروند که ترکیبی است از نشریات عمومی و روشنفکری، نه تنها در بیرون از ایران که بعدها و پس از انتشار نشریاتی که به نشریات دوم خردادی شهرت یافتند، در درون ایران نیز دیده شد. برای نمونه نشریات روزانه هم از همین روش استفاده کردند و به جای ضمیمه ادبی جمعه ها در هر شماره صفحاتی را به ادبیات اختصاص دادند.»

به جز مشکلات مادی چه چالش های عمده دیگری بر سر راهتان بوده است؟

حسن زرهی: مشکل مادی گفتی و کردی کبابم! مشکل نشریات مهاجرت، بویژه مشکل مادی که مادر مشکلات دیگر است، برمی گردد به کم توجهی هموطنان ما به امر فرهنگ به طور کلی و کم مطالعه بودن اکثریت ایرانیان حتی تحصیل کرده ها، که نتیجه اش هزینه نکردن در امر فرهنگ است. اما علاوه بر مشکلات مادی، نشریات در خارج از ایران هم با ممیزی های همگانی دست در گریبان هستند و از آنجا که ممر حیاتشان از تبلیغات همین هموطنان است، ناگزیر به برخی از این تحمیل ها تن می دهند. برای نمونه در جوامع ایرانی خارج از کشور موضوع هایی مانند مسئله زنان، همجنسگرایان، ملیت ها، و بهائی ها از تابو ها هستند و پیشترها پرداختن به آن ها تا مرز ناممکن ها می رسید، اما بر اثر پافشاری نشریاتی مانند شهروند در این زمینه ها امروز دیگر به آن سختی نیست اما همچنان با مقاومت عمومی زیرکانه روبروست. چند دستگی های سیاسی ایرانیان نیز از کارزارهای دیگری است که نشریات نا خواسته درگیر آن می شوند.
صدها تن از مطبوعاتی های ایرانی در خارج از کشور اقامت دارند، آیا تا به حال برای همکاری از آن ها دعوت کرده اید؟
نسرین الماسی: بارها دوستان روزنامه نگار تماس گرفته اند و اعلام آمادگی کرده اند که با شهروند همکاری کنند و ما هم همیشه با آغوش باز پذیرایشان بوده ایم اما متاسفانه و در کمال شرمندگی در همان ابتدا مجبور بوده ایم به آنها اعلام کنیم که این همکاری به دلیل نبود امکانات مالی رایگان خواهد بود و خوب طبیعی ست که این همکاری ها شکل مستمر، دائم، منطقی و تعریف شده به خودش نگیرد... البته به یمن کوشندگان فرهنگی، شهروند هرگز از نبود مطلب در مضیقه نبوده... اما این بسیار فرق دارد با این که همکاران روزنامه نگار و مطبوعاتی را در کنار خود داشتن و دنبال کردن پروژه های تعریف شده و برنامه ریزی شده فرهنگی اجتماعی سیاسی.»

طی سال های گذشته مخاطبان وفادار خود را چگونه پیدا کردید؟

حسن زرهی: در رسانه های رایگان سخن از مخاطب... آسان نیست، زیرا خواننده هنگامی که برای خواندن پول نمی دهد، به زحمت می شود از دلیل وفاداری او به رسانه ای حرف زد، با این وجود نشریات در طول زمان انتشارشان می توانند با طیف گسترده و متنوعی از خوانندگان سر و کار پیدا کنند. و شهروند هم در دو دهه و بیشتر توانسته است جمع بزرگی از ایرانیان را خواننده خود کند. حمایت های بیدریغ برخی از آنان، هم از منظر مادی و هم معنوی، به ما این دلگرمی را همیشه داده است که مردم اگر هم زیاد حرف و حدیث خوب و بد را به میان نمی کشند، اما در این که از قدرت تشخیص شگفتی بهره دارند تردید نیست. این امر با این که بسیار دل گرم کننده و ستودنی است اما تا زمانی که به یک عادت همگانی تبدیل نشود گره از کار رسانه ها نخواهد گشود....

درباره نشریات دیگر یا احیاناً رقیب چه فکر می کنید؟
حسن زرهی: من اصولاً آدم خوش بینی هستم برای همین بیشتر از این که به نشریات دیگر به عنوان رقیب که کلمه ای است با بار منفی نگاه کنم، به عنوان دوست و همکار نگاه می کنم. استدلالم هم این است که لابد ما که از آغازکنندگان این حرفه در این کشور بودیم، دانسته یا نادانسته سر وقت حرفه ای رفته بودیم که بعدها خواستاران بسیار پیدا کرد و به جامعه نشان داد که وجود نشریات گوناگون یکی از خواسته های جامعه است و اگر جامعه آنها را نیاز نداشته باشد لابد از بخت انتشار و دوام محروم می شوند، این از مسئولیت و وظیفه انسانی و اجتماعی گردانندگان نشریات کم نمی کند، بلکه بر آن می افزاید و هرکس از آن غفلت کند ممکن است تاوان بزرگی بپردازد.

برای مدتی شهروند به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر می شد، آیا برنامه ای برای از سرگیری انتشار یک نشریه دو زبانه دارید؟

نسرین الماسی: داشتن یک نشریه انگلیسی زبان شهروندی یکی از بزرگترین آرزوهای من است. من فکر می کنم اگر بچه های نسل دوم و سوم مسائل جامعه ایرانی و نیز مسائل ایران را با نگاه شهروندی ببینند و بخوانند، برایشان خیلی جذاب خواهد بود، اما متاسفانه تاکنون نتوانسته ایم این امر را جامه عمل بپوشانیم و تنها تجربه های کوتاه مدت و نه چندان موفقی داشته ایم. راستش نسل جوان خیلی از ماها باهوش ترند و به درستی حاضر نیستند در شرایط غیر حرفه ای کار حرفه ای تولید کنند. البته این را اضافه کنم که ما مصر هستیم شهروند انگلیسی داشته باشیم و نه هر نشریه انگلیسی زبانی. پس شناخت از شهروند فارسی و دلمشغولی ها و زیر و بم هایش از اساس و اصول کارست.»

حسن زرهی: پیش از شهروند دو زبانه در اوایل دهه نود میلادی ما تصمیم گرفتیم نشریه ای به زبان انگلیسی برای بچه ها منتشر کنیم... از آنجا که نمی خواستیم سلیقه خودمان را به آنها تحمیل کنیم تیمی از خودشان تشکیل دادیم و ایده های خودمان را هم با آنها در میان نهادیم و نشریه منتشر شد. کار بچه ها کم نظیر بود... نشریه را همراه شهروند در مراکز ایرانی پخش کردیم و پایان ماه که رفتیم نتیجه کار را ببینیم با انبوهی از نشریات مانده روبروشدیم. گمان کردیم شماره اول است و اطلاع رسانی ما کافی نبوده این دو نقیصه با شماره دوم و خبر رسانی بهتر جبران خواهد شد .نشد. آنچه ما به آن توجه نکرده بودیم این بودکه بچه ها به فروشگاه های ایرانی نمی روند و اگر هم گاه گداری بروند برای برداشتن نشریه نمی روند. «استپ» بعد از دو شماره تعطیل شد.اما علاقه ی مفرط ما به پیدا کردن راهی هم به جامعه میزبان وهم نسل دومی ها فروکش که نکرد هیچ بیشتر هم شد....
خانم الماسی، همکاری تمام وقت با همسر در انتشار نشریه چه مزایایی و چه چالش هایی پیش روی شما گذاشته است؟

نسرین الماسی: بی گمان یکی از سخت ترین کارهای روی زمین، همکار بودن یک زوج است بخصوص اگر کار آنها رسانه باشد که خود به خود کاری ست پر تپش و پر دغدغه. کار رسانه ای کاری نیست که شما در یک وقت اداری آن را تمام شده فرض کنید، همیشه باشماست و چون سایه در کنارتان. و تصور کنید که این سایه و این دغدغه به توان دو شود، می بینید که نفس گیر است .... ما هر دو در یک مسئله صد درصد توافق داریم و آن زندگی و ماندگاری شهروند است... شهروند خرد جمعی نویسندگان، شاعران، پژوهشگران، کوشندگان اجتماعی و سیاسی خارج از کشور و به راستی یک دستاورد جمعی است...