«دیک چینی» معاون «جورج واکر بوش» رئیس جمهور پیشین ایالات متحده آمریکا در کتاب خاطرات تازه چاپ شده اش که یک نسخه آن چند روز پیش از توزیع عمومی به دفتر نشریه «نیویورک تایمز» ارسال شده است می نویسد او در سال ٢٠٠٧ مصرا از پرزیدنت بوش خواسته بود تا مقر رآکتورهای اتمی و محل تاسیسات هسته ای مظنون «سوریه» را بمباران کند اما جورج بوش در آن زمان بیشتر به دنبال راه حل های دیپلماتیک با این کشور بوده است.
یکی از دلایل این مسئله بنا بر نوشته «دیک چینی» این بود که «بوش» هنوز دردهای ناشی از زخم زبان ها در رابطه با «دریافت خبرهای ناموثق درباره سلاح های اتمی کشتار دستجمعی پنهان در عراق» را فراموش نکرده بود و نمی خواست بیش از این مورد سرزنش وانتقادهای شدید قرار بگیرد.
«چینی» درکتاب خاطرات خود می نویسد:«من یک بار دیگر این پرونده مهم (مسئله رآکتورهای اتمی سوریه) را در یکی ازجلسات وزرات دفاع مطرح کردم. اما تک صدایی بیش نبودم. وقتی توضیحاتم به پایان رسید، پرزیدنت بوش از حاضران پرسید:«آیا کسی در اینجا با آقای معاون موافق است؟» اما حتی یک دست هم بالا نرفت و درتمام تالار بزرگ کسی از خود کوچکترین عکس العملی نشان نداد.»
در کتاب «در زمان من: خاطرات خصوصی و سیاسی» که توسط انتشارات «سایمون و شوستر» منتشر شده و هفته آینده رسما به بازار می آید، دیک چینی می نویسد:«آقای بوش در آن زمان می خواست راه های دیپلماتیک را آزمایش کند اما در سپتامبر همان سال اسرائیل به تاسیسات هسته ای سوریه حمله کرد.»
خاطراتی ستیزه جویانه
نشریه نیویورک تایمز، کتاب خاطرات «دیک چینی» را «روایتی با تمی اغلب ستیزه جویانه» خوانده است که در آن «چینی» «هیچگونه ابراز تاسف و یا پشیمانی درمورد بعضی از جنجال برانگیز ترین تصمیمات خود در دوران ریاست جمهوری بوش نمی کند». چهره ای که در کتاب خاطرات «دیک چینی» از او به نمایش درآمده، معاون اسبق رئیس جمهور را فردی به غایت وفادار به جورج بوش، اما خارج از دایره مشاوران عالی او نشان می دهد. در این کتاب، «چینی» سیاستمداری است که برخلاف میل خود، به صورتی روزافزون و با سرعت در راه های گمراه کننده ای که این «مشاوران عالی» در رابطه با امنیت ملی کشور به او نشان می داده اند قدم برمی داشته. اوشخصی است که مهم ترین مشغله اش در دوران معاونت ریاست جمهوری ظاهرا نگهداری اسرار وقایع و درگیری های داخلی کابینه «بوش» در طول دوران زمامداری هشت ساله این رئیس جمهور بوده است.
دیک چینی از پیش درباره کتاب خود به خبرنگاران گفته است: «این خاطرات برای بسیاری از اشخاص در واشنگتن منفجر کننده خواهد بود!» او می نویسد: «جورج تنت» رئیس «سیا» در سال ٢٠٠٤ ، زمانی که مشکلات غیرقابل حل فراوانی بر سر راهش قرار گرفته بود از شغل خود استعفا داد. او این تصمیم «تنت» را «حرکتی نامناسب و اهانت آمیزنسبت به پرزیدنت بوش» خوانده است. «چینی» می نویسد به باور او «کالین پاول» وزیر امور خارجه وقت ، هنگامی که به صورتی شخصی تردید و ناخشنودی های خود از جنگ عراق را به نمایش گذاشت، در واقع از دستورات رئیس جمهور سرپیچی کرد. «چینی» در ضمن درکتاب خود بر روی این مسئله تاکید کرده است که این کوشش های او بوده است که «پاول» را در انتخابات سال ٢٠٠٤ از کابینه جورج بوش خارج کرد:«پاول خیال می کرد که این راه درستی است که انتقادها و نارضایتی های خود را با اشخاصی خارج از مقامات دولتی درمیان بگذارد. به نظر من استعفای او به نفع همه بود.»
«چینی» معتقد است عدم به دست آوردن عهدنامه ای با کره شمالی در رابطه با سلاح های اتمی این کشورگناهی است که تقصیر آن را باید برگردن «کاندولیزا رایس» و سادگی و خام دستی بیش از حد او گذاشت. او هم چنین نوشته است که بارها با مشاوران کاخ سفید درباره «نرم» سازی سخنرانی های جورج بوش در رابطه با جنگ عراق بحث و درگیری داشته اما بر این مسئله تکیه می کند که «بوش» و کابینه او پیش از آغاز جنگ، چالش های موجود در عراق را نادیده گرفته اند هرچند به عقیده چینی «مشکل واقعی و دلیل اصلی خشونت های مرگبار در این کشور وجود تروریست ها بوده است».
«دیک چینی» در کتاب خود از تصمیم کابینه «بوش» در رابطه با استفاده از «تکنیک های خشونت آمیز بازجویی» برای به دست آوردن اطلاعات از افرادی که به اتهام عملیات تروریستی دستگیر شده اند دفاع می کند و آن را تنها راه رسیدن به این اطلاعات حیاتی می خواند که «درواقع جان بسیاری را نجات داده است». چینی در این بخش از کتاب می نویسد با استفاده از کلمه «شکنجه» در رابطه با این تکنیک های خشونت آمیز بازجویی مخالف است.
«دیک چینی» درباره شانزده کلمه معروفی که در رابطه با تلاش های «عراق» تحت حکومت صدام حسین برای یافتن «اورانیوم» در «نیجریه» در سخنرانی ٢٠٠٣ پرزیدنت بوش خطاب به ملت آمریکا گنجانده شده بود تا حمله به عراق را توجیه کند می گوید «برخلاف همکاران دیگری که احساس کردند باید در مورد این اطلاعات نادرست عذرخواهی کنند من چنین نیازی ندارم».
کتاب خاطرات چینی با یادآوری صحنه هایی از وقایع یازدهم سپتامبر ٢٠٠١ آغاز می شود و هنگامی که آقای چینی در غیبت پرزیدنت بوش که در آن زمان در فلوریدا به سر می برد و ارتباط ها موقتا با او قطع شده بود، از پناهگاه زیرزمینی کاخ سفید رهبری مملکت را به دست می گیرد. چینی می نویسد:«من در آن لحظات حساس نمی خواستم هیچگونه پیام رسمی برای مردم آمریکا بفرستم!» او می نویسد:«تجربه های قبلی مرا برای رویارویی با وقایع یازدهم سپتامبر آماده کرده بود اما می دانستم که اگر بیرون بیایم و با خبرنگاران صحبت کنم در واقع به مقام ریاست جمهوری توهین کرده ام و این به نظر من هم برای «بوش» و هم برای ملت آمریکا بد بود. جنگی شروع شده بود و این رئیس جمهور بود که بایستی برای حفاظت از مردم کارها را عملا به دست خودش بگیرد و نه معاون او.»
«چینی» می گوید بیشتر انتقادات «لیبرال» ها همواره متوجه او بوده است و همین موضوع باعث شد تا او بارها ازشغل خود استعفا بدهد اما پرزیدنت بوش این مسئله را قبول نمی کرد و درنهایت هم از او خواست تا یک بار دیگر در انتخابات ٢٠٠٤ با او همراه شود. اما «دیک چینی» در دور دوم ریاست جمهوری «بوش» اختیارات و نفوذ گذشته را نداشت و هنگامی که دو سال بعد بوش تصمیم گرفت تا «دونالد رامسفلد» را از وزارت دفاع آمریکا برکنار کند، کوچک ترین فرصتی برای اظهار نظر به «چینی» نداد.
«چینی» در بخش دیگری از کتاب خود از «باراک اوباما» (سناتور ایالت ایلینوی آن زمان) برای تصویب لایحه ای که طبق آن برای مقابله با رکود اقتصادی به بانک ها کمک مالی می شود تجلیل کرده است. درعوض بیرون کشیدن بیش از٣٠ هزار سرباز در سال ٢٠٠٩ و کل قوای نظامی آمریکا تا سپتامبر ٢٠١٢ از افغانستان را به شدت مورد انتقاد قرار می دهد و از اینکه پرزیدنت اوباما هنوز نتوانسته «زندان گوانتانامو» در کوبا را تعطیل کند ابراز خوشحالی می کند.