دیلی تلگراف چاپ لندن نوشته است درگیری ها در خاورمیانه نشان دهنده عمق تفاوت میان دنیای غرب با جهان اسلام است. این روزنامه می نویسد در گرماگرم خشم و خشونتی که سفارت خانه های آمریکا در خاورمیانه را احاطه کرده، در پی قتل سفیر آمریکا در لیبی، و خاکستر شدن ساختمان کنسولگری در بنغازی، رهبران ایالات متحده و مصر تلفنی با یکدیگر گفتگو کردند.
شکاف میان دو دیدگاه غربی و اسلامی منشأ یکی از بزرگترین تهدیدهای عصر حاضر در برابر هماهنگی جهانی است. کاش می توانستید گفتگوی تلفنی نیمه شب پرزیدنت اوباما با همتای مصری اش محمد مرسی را استراق سمع کنید! این طوری بهتر می توانستید عمق اختلاف این دو دیدگاه را درک کنید. گفتگویی بود مستقیم و متمرکز بر اصل مطلب.
دیلی تلگراف می نویسد محمد مرسی رئیس جمهوری یکی از کشورهای دوست آمریکا و کشوری است که سالی یک و نیم میلیارد دلار کمک مالی از آمریکا دریافت می کند. وی بارها وعده داده است که به موافقتنامه ها و تعهدات بین المللی وفادار می ماند. آقای اوباما تنها از او خواست که افکار عمومی را آرامتر کند، تنش را فرو بنشاند و از همه مهمتر، امنیت دیپلمات های آمریکایی در قاهره را تضمین کند.
اما توافق چندانی حاصل نشد؛ غیر از این که هر دو مخالفت خود را باخشونت ابراز کردند، و آقای مرسی درگذشت دیپلمات های آمریکایی در لیبی را تسلیت گفت. اما مقامات کاخ سفید می گویند آقای مرسی با استفاده از این فرصت، از بابت ویدیوی آماتوری که روی یوتیوب گذاشته شده بود – ویدیویی که در آن به حضرت محمد توهین شده؛ و ظاهراً در کالیفرنیا تولید شده – مستقیماً نزد آقای اوباما شکایت کرد.
آقای مرسی با این کار، شکاف رو به گسترش میان دو طرف را آشکار کرد. درباره عدم درک غرب از دنیای اسلام بارها و بارها بحث و بررسی شده – و بی شک بسیاری از این انتقادها توجیه شده است. ادوارد سعید، روشنفکر فقید فلسطینی، در کتابش به نام اورینتالیسم (عقاید شرقی ها) بحث می کند که دانشوران غربی عادت کرده اند که تخیلات عجیب و غریب خود را در مورد خاورمیانه به مردم قالب کنند؛ و همه مردم منطقه را به صورتی کلیشه ای، مردمی ابتدایی و درمانده توصیف کنند.
اما حملات هفته گذشته به سفارت خانه های آمریکا و دیگر کشورهای غربی نشان داد که این عدم درک دیگری، دو سویه است. طعنه ای که ادوارد سعید در کتاب اورینتالیست ها به غربی ها می زند، در مورد خود اهالی خاورمیانه هم نسبت به غربی ها وجود دارد، مخصوصاً در مورد کسانی که ویژگی های بنیادین جامعه آزاد را درک نمی کنند.
به نظر می رسد آقای مرسی، نخستین رئیس جمهوری که با رأی واقعی مردم مصر انتخاب شده، در همین دسته بندی قرار می گیرد. آیا وقتی به آقای اوباما گفت که چقدر از پخش این ویدیو روی یوتیوب خشمگین است، متوجه نبود که به هدف اشتباهی زده است؟ آقای اوباما به روشنی تنفر خود را از ویدیو اعلام کرده بود. هیچ گاه گفته یا ثابت نشده که دولت آمریکا در تهیه و تولید این ویدیوی نامعقول دست داشته است. رئیس جمهوری آمریکا نباید برای طرز فکر، گفته ها و اعمال و رفتار 300 میلیون آمریکایی حساب پس بدهد. در یک جامعه آزاد، رئیس جمهوری نمی تواند شهروندان را از بیان نظراتشان منع کند؛ حتی اگر شهروندان گاهی نظراتشان را به شیوه ای ناپخته و برخورنده ابراز کنند.
از بین همه مردم، دستکم آقای مرسی باید این نکته را درمی یافت. رهبر مصر زبان انگلیسی را به خوبی می داند و مدت زیادی از عمرش را در ایالات متحده سپری کرده است. او دکترایش را از دانشگاه جنوب کالیفرنیا دریافت کرده؛ و یکبار هم در کالج آمریکایی سخنرانی کرده است. دو تا از فرزندانش متولد آمریکا هستند و می توانند پاسپورت آمریکایی دریافت کنند.
با این همه دولت مصر تصمیم گرفت از آقای اوباما – و همه رهبران کشورهای غربی کاری را بخواهد که احتمالاً قادر به انجامش نیستند. هشام قندیل، نخست وزیر مصر، به بی بی سی گفته است که کشورهای غربی باید قوانین داخلی شان را به نحوی اصلاح کنند که «تضمین کند که بی احترامی به اعتقادات مذهبی یک و نیم میلیارد نفر و باورشان به پیغمبر رخ نخواهد داد؛ و در صورتی که چنین شود، باید بهای کاری را که کرده اند، بپردازند.»
به بیان دیگر، مصر نه تنها شهروندان خود را از بیان نظراتی که مسلمانان آن را توهین آمیز می دانند باز می دارد، بلکه دولتش فکر می کند چنین ممنوعیتی باید جهانی باشد. ظاهراً فکر می کنند خودداری از انجام هر عملی که برای مسلمانان برخورنده است، باید به همه مردم دنیا تعمیم پیدا کند – از جمله به شهروندان کشورهایی که در آنها آزادی بیان «آزادی رنجاندن دیگران» را هم شامل می شود. گوینده این عبارت سلمان رشدی نویسنده کتاب آیه های شیطانی است. او بارها گفته بخش هایی از کتابش که ظاهراً توهین به پیامبر اسلام تلقی شده، با تحریف و اغراق زیاد بازگو شده تا خشم مسلمانان را برانگیزد. واقعیت هر چه باشد، رهبر وقت ایران با صدور «فتوا»یی مسلمانان را ترغیب کرد تا با معدوم کردن سلمان رشدی، صدق اعتقادات مذهبی شان را ثابت کنند.
فتوا، سر و صدای مسلمانان را درآورد، و متعصبان مذهبی را در بریتانیا به خیابانها کشاند: آنها کتابهای سلمان رشدی را آتش زدند. این اقدام نویسنده را به یک دهه زندگی در خفا و با نام مستعار مسیحی جوزف آنتون کشاند؛ نامی برگرفته از نام دو نویسنده برجسته جوزف کنراد و آنتون چخوف.
در بریتانیا، اعتراض به کتاب رشدی، لحظه آغاز اتحاد مسلمانان را رقم زد: لحظه کشف هویت جمعی، و شروع نفوذ در سیاست کشور.
امروز در جهان اسلام جنجال و هیاهوی دیگری بر سر آنچه که توهین به اسلام می خوانند برپا شده؛ و به قول دوستی در تونس، هر یک از مردم برای این که نشان بدهد مسلمان مؤمن تر و معتقدتری است، در تظاهرات و خشونت بیشتر پیش می رود. این دوست مسلمان تونسی عبارت بسیار زیبا و بامعنایی به کار برد که باید با آب طلا آن را نوشت: «پیغمبر من (اگر الآن حضور داشت) از یک ویدیو نمی ترسید، و به آن بهایی نمی داد. پیغمبر من نگران وضع جوامع ما بود؛ و می خواست که مسلمانان پیشرفت کنند و موفق شوند.»
دیلی تلگراف این پرسش را مطرح کرده که آیا چهره راستین اسلام آن است که اوباش قاهره نشان می دهند، یا آن که دوست خردمند تونسی من می گوید؟ اگر گفته های او غالب شود، جهان اسلام رشد می کند و درک خواهد کرد که کشورهای غربی هیچ وقت از آزادی بیانی که دارند دست نمی کشند. و همزیستی نمی تواند بر پایه ارعاب شکل بگیرد.
به این ترتیب، درگیری هایی که بیرون سفارت خانه های کشورهای غربی جریان دارد، نشانه درگیری گسترده ای است که در داخل خود دین اسلام وجود دارد، و برآیند آن منوط است به برقراری توازن و تعادل.
دیلی تلگراف: درگیری ها در خاورمیانه عمق تفاوت میان جهان غرب با جهان اسلام را نشان می دهد.