عبدالله مومنی خطاب به رهبر ایران: زیر شکنجه ناچار به اعترافات دروغین شدم

سایتهای خبری مخالفین در روزهای اخیر از فشار بر زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین خبر داده اند. بتازگی مسولان زندان نام این بند را به بند موقت امنیتی زندان اوین تغییر داده اند . تغییر نامی که به عقیده زندانیان سیاسی این بند قدمی در راه هر چه بیشتر امنیتی کردن و محدود ساختن فضای حاکم بر این بند است.

به گزارش سايت کلمه، در این بند بیش از ۲۰۰ نفر از زندانیان سیاسی، از جمله زندانیان حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری سال پيش، نگهداری می شوند.

از سوی دیگر، با توجه به اینکه در هفته های اخیر تعدادی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان های مختلف کشور تبعید شدند، در میان خانواده هایی که زندانیان آنها حکم زندان در تبعید دارند، نگرانی قوت گرفته است. از جمله خانواده مجید دری، دانشجوی دربند، از بابت تبعید وی به زندان شهر ایذه نگرانند.

در همین حال عبدالله مومنی، دیگر زندانی سیاسی این بند و سخنگوی سازمان ادوار تحکیم وحدت با انتشار نامه ای سر گشاده خطاب به آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، از آنچه که بر وی در طول دوران بازداشت و محاکمه اش گذشته است، پرده برداشت.

به گزارش سایت کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، عبدالله مومنی دراین نامه خطاب به رهبر جمهوری اسلامی نوشت پس از آنکه در زندان شنید آقای خامنه ای گفته است «اعتراف و اقرار هر متهم دردادگاه ودرمقابل دوربینها و بینندگان میلیونی شرعاً، عرفاً و عقلاً حجت، مسموع و نافذ است،» تصمیم گرفت این نامه را بنویسد.

عبدالله مومنی که از خرداد ماه سال ۸۸ تاکنون در زندان اوین است در بخشی از نامه خود می نویسد، «تحمل انفرادی و بازجویی های طولانی امری بود که باید به آن عادت می کردم. فشارها و آزار ناشی از عدم اطاعت از خواست بازجویان آنقدر بود که گاهی باعث می شد در حین بازجویی از هوش بروم.»

مومنی که هم اکنون در حال گذراندن محکومیت ۴ سال و ۱۱ ماه خویش است، در بخشی دیگر از نامه خود می گوید که بازجویان وزارت اطلاعات در مورد مادر درگذشته اش، همسر و دیگر بستگانش مرتبا الفاظ رکیک بکار می برده اند.

بخش دیگری از نامه سرگشاده مومنی مربوط به نحوه محاکمه وی در دادگاه و نحوه برخورد دستگاه قضایی ایران با وی است. وی در این رابطه می نویسد، «در ادامه چنین فشارهایی و پس از ۸۶ روز انفرادی و پس ازانجام تمرین زیر نظر بازجویان برای اعتراف علیه خود روانه دادگاه شدم. من اما بدنبال آن نبودم که با اعتراف در دادگاه علیه خود، از زندان رهایی یابم بلکه تنها به دنبال آن بودم که از فشار روحی و جسمی شبانه روزی بازجوها و مشت آهنین آنها خلاصی پیدا کنم، تا لااقل هر روز با فحش های رکیک و ناموسی خطاب به خود و خانواده ام مواجه نشوم، تا برای پذیرش یک اعتراف دروغ سرم را داخل چاه توالت فرو نکنند، تا از ضرب و شتم های پیاپی و سیلی و مشت بازجو خلاصی یابم، تا تهدید مداوم به اعدام و اعمال روش های کثیف در بازجویی تمام شود، تا مگر داستان کثیف اعتراف کردن به انحرافات اخلاقی نداشته، پایان یابد. حتی بازجویان مدعی بودند که احکام قضایی را نیز آنان صادر می کنند. قاضی پرونده من(قاضی صلواتی) مطرح می کرد که اگر بازجویان از تو راضی باشند، شما را آزاد می کنم؛ که این خود موید میزان استقلال مقام قضا از ضابطین خود است.»

نامه سرگشاده مومنی مواردی از نقض حقوق زندانیان، نحوه اعتراف گیری، وجود شکنجه روحی و جسمی در زندانهای جمهوری اسلامی و عدم استقلال دستگاه قضایی ایران را در بردارد. مواردی که البته مسؤلان جمهوری اسلامی منکر وجود آن هستند.