منصور:ماجراي جاسوسي دراز مدت رابرت فيليپ هانسن براي اتحاد شوروي و بعدها دولت روسيه تا مدتها تمامي ايالات متحده را در بهت و حيرت فرو برده بود. باور کردني نبود که يک کارمند عادي اف- بي-آي بتواند با چنين سهولتي و بدون داشتن انگيزه هاي متعارف جاسوسان نظير بدست آوردن پولهاي بادآورده و ياارتباط با زنان زيبا و برغم علاقه و اشتياقش براي رفاه خانواده و خوشحالي همسرش خود ر ا راضي کند که چنين خيانت عظيمي را در حق کشور و جامعه اش روا دارد. اخيراً سه کتاب درباره رابرت فيليپ هانسن کارمند اف - بي-آي و جاسوسي که با رد کردن جزئيات محرمانه ترين اطلاعات دردسترس خود به جاسوسان مسکو بيشترين زيانها را در طول تاريخ ايالات متحده متوجه وطنش کرده است، از چاپ خارج شده است .
فرح: ظواهر امر از آن حکايت داشت که رابرت فيليپ هانسن که در اداره ضد جاسوسي اف بي آي بکار اشتغال داشت همانقدر درنبرد مقدس عليه کمونيسم صادق بود که در عشق به همسر، شش فرزند و مذهب خويش. وي و اعضاي خانواده اش از پيروان کليساي «دياوپوس» محسوب مي شوند که فرقه اي از مکتبهاي کاتوليک است . هانسن از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۹ اسرار ايالات متحده را به اتحاد شوروي و پس از فروپاشي کمونيسم به روسيه مي فروخته است. گفته مي شود وي بدون اطلاع همسرش تصاويربرهنه او راهمراه با يکي از دوستانش تماشا مي کرده است و مرتب بطور محرمانه به کلوپهاي ويژه رقاصان استريپ تيز مي رفته است و دراين رفت و آمدها بوده که با يکي ازرقاصه ها رابطه اي برقرار کرده است که تنها جنبه دوستانه داشته است . منصور: هرچند دراين سه کتاب جديد که هر يک در بيش از ۲۰۰ صفحه نوشته شده است به تفصيل و با ذکر جزئيات ازچگونگي زندگي خصوصي و کاري هانسن ونحوه فعاليتهاي او سخن رفته است. اما درهمه آنها مهمترين پرسش بي پاسخ مانده است. پرسش اين است که رابرت هانس طي دو دهه فعاليتهايش تا چه حد به منافع و امنيت ملّي وامنيت ملي آمريکائيان لطمه زده است ومحدوده لغزشهاي امنيتي اف. بي.آي تا چه حد فراخ بوده که يک مامور عادي توانسته است به محرمانه ترين اسرار امنيتي ايالات متحده دسترسي پيدا کند.
فرح:بنجامين شوارتز منتقد ادبي مجله بررسي کتاب ِروزنامه نيويورک تايمز مي گويد به احتمال زياد ما هرگز موفق به شناسائي کامل رابرت هانسن نخواهيم شد. بطور مسلم روابط او با پدري که همواره رابرت را تحقير مي کرده است نمي تواند درتکوين شخصيت او بي تأثير بوده باشد. هانسن درواقع نمونه کلاسيک کارمندان هوشمند و توانائي است که معتقدند در محل کارشان قدر زحماتشان را ندانسته اند و بويژه در اف- بي-آي تنها آن گروه از کارکنان تشويق مي شده اند که توانائيهاي ويژه و تحليل وقايع و حوادث را داشته اند.
منصور:هانسن به حق معتقد بود که دراف - بي -آي جاه طلبيهاي او محلي از اعراب نداشته و براين نکته نيز آگاه بوده است که همکاران و مافوقهايش او را مسخره مي کرده اند. در مقاله اي خواندم که همکارانش به او که کارمندي مبادي آداب و شسته رفته بوده است لقب «مرده شوي» داده بودند. با توجه به اين واقعيتهاست که برخي از روزنامه نگاراني که درباره او کتاب ومقاله نوشته اند بنوعي با او احساس همدردي مي کنند.