رویکرد اوباما به جهان اسلام؛ فرصتی کم نظیر برای خردورزان مسلمان

از ورای دو سوراخی که برای دید چشم هایش باز کرده ، امواج نفرت پراکنده می شود. دو سوراخ بر روی کیسه پارچه ای سیاه رنگی که بر سر کشیده تا چهره اش هویدا نشود. مسلسل کلاشنیکف به دست دارد و کمربند انفجاری بر تن. از تصمیمش برای کشتن و تار و مار کردن می گوید و البته عبارتی که بر روی سربندش نقش بسته بیش از همه جلب نظر می کند:" لا الله الا الله"

حتما بارها با چنین تصاویری در شبکه های خبری دنیا مواجه شده اید. تصاویری که به ویژه پس از وقایع تروریستی ۱۱سپتامبر ، همراه با کشتار زنان ، مردان و کودکان بیگناه - چه مسلمان و چه غیر مسلمان - مدام در جای جای دنیا تکرار شده اند و چهره ای خشن و غیر منطقی را از اسلام در برابر دیدگان جهانیان قرار داده اند.

تصویری که بر اساس دیدگاه خردورزان جهان اسلام به هیچ عنوان با روح حقیقی اسلام و آموزه های قرآن منطبق نیست. خردورزان و اندیشمندانی که نقطه نظراتشان در غوغای انفجارهای انتحاری ، گروگان گیری ، سربریدن ها و . . . کمتر مجالی برای شنیده شدن پیدا کرده است. دیدگاهی که باراک اوباما ، رئیس جمهوری آمریکا ، 14 خرداد ماه در دانشگاه قاهره با صدای بلند برای جهانیان عنوان کرد و حکایت از رویکرد وی به جهان اسلام می کند.

آقای اوباما که در بخش های آغازین سخنرانی خود در پایتخت مصر تصریح کرده بود " من بعنوان رئیس جمهوری آمریکا وظیفه خود می دانم که همواره با تصورات منفی کلیشه ای از اسلام مبارزه کنم" در ادامه اظهاراتش به آیه 32 از سوره مائده قرآن مجید اشاره کرد و گفت:" قرآن کریم می گوید هرکس بیگناهی را بکشد، بسان آنست که بشریت را کشته، و هر کس یک نفر را نجات دهد بسان آنست که بشریت را نجات داده است. دین زیبای بیش از یک میلیارد نفر، از تنفر تنگ نظرانه شماری معدود، بسیار فراتر است. اسلام بخشی از مشکل در مقابله با افراطگرایی خشن نیست – بلکه بخش مهمی از تحقق صلح است."

وی همچنین با اشاره اظهارات چندی قبل خود در آنکارا ، پایتخت ترکیه ، مبنی بر اینکه " آمریکا با اسلام در جنگ نبوده و هیچگاه نخواهد بود" از نقش سازنده دین اسلام در تعالی تمدن بشری سخن به میان آورد و تصریح کرد:" بعنوان دانشجوی تاریخ، از دِین تمدن به اسلام آگاه شدم. اسلام بود که – در اماکنی چون دانشگاه الازهر – مشعل تعلیم و تربیت را برای قرنها روشن نگاهداشت و زمینه را برای رنسانس اروپا و روشنگری هموار ساخت. ابتکارات در جوامع مسلمان بود که ریاضیات جبر و مقابله، قطب نما و ابزار دریانوردی، تبحر نویسندگی و چاپ، درک ما از انتقال امراض و چگونگی اشاعه بیماریها و شیوه درمان آنها را فراهم کرد. طاقهای با شکوه و منارهای سر به فلک کشیده، اشعار جاویدان و موسیقی زیبا، خطاطی برازنده و محیط آرام بخش را مدیون فرهنگ اسلامی هستیم. و در طی تاریخ، اسلام با کلام و عمل، و عدالت تحمل دیگر ادیان و برابری نژادی را نشان داده است."

با آنکه تا کنون بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام سخنان مشابهی با آنچه باراک اوباما در پیوند با اسلام بیان کرده ، اظهار داشته اند اما واقعیت این است که ایراد این سخنان از سوی رئیس جمهوری قدرتمند ترین کشور جهان که طی سال های اخیر بارها از سوی تندروهای مذهبی در سراسر جهان اسلام به ستیز با اسلام متهم بوده است ، موضوعی بسیار قابل توجه است.

در هیاهوی اظهارات سران طالبان و القاعده که با بهره گیری از شعارهایی نظیر "القرآن دستورنا، الجهاد سبيلنا" [قرآن قانون اصلی ماست و جهاد، راه و شيوه ما] به هر جنایتی علیه بیگناهان دست یازیده اند ، سخنان صریح علمایی که به صراحت اسلام را از تروریسم و توسل به فعالیت های خشونت بار نظیرعملیات انتحاری بری دانسته اند، انعکاس چندانی در جهان پیدا نکرده است.

افرادی همچون آيت الله یوسف صانعي ، از مراجع تقلید شیعیان ، که مدتی پیش در مصاحبه با CNN گفته بود:" اسلام با ترور و تروريسم مخالف است." و یا شیخ محمد سید طنطاوی ، شیخ الازهر، که درباره عملیات انتحاری تاکید کرده بود " هیچگونه وجه شرعی برای این نوع عملیات نمی بینم و آن را جهاد در راه خدا نمی دانم ."

البته باید متوجه این نکته بود که سخنان احترام آمیز باراک اوباما نسبت به اسلام هرگز نقطه پایانی بر مشکل افراط گرایی در جهان اسلام از سویی و تغییر نگرش عمومی در غرب نسبت به مسلمان از سوی دیگر نخواهد بود. همانطور که خود وی نیز تاکید کرده :" تنها یک سخنرانی قادر به از میان بردن سال ها عدم اطمینان نیست."

کما اینکه تنها یک روز پس از ایراد سخنان آقای اوباما در قاهره ، طالبان افغانستان اظهارات رئیس جمهوری آمریکا را " سخنان پوچ و توخالی" نامیدند.

اما دلیل اصلی مخالفت افراط گرایان اسلامی با سخنان آقای اوباما در قاهره و یا آنچه تاکنون بارها از سوی خردگرایان جهان اسلام پیرامون بری بودن اسلام از خشونت طلبی عنوان شده، در چیست؟ بسیاری از کارشناسان مسائل خاورمیانه در بررسی دلایل گرایش به افراط گرایی اسلامی به ویژه در سال های اخیر بر این مهم تاکید می گذارند که تمسک خشونت طلبان به اسلام با این هدف صورت می پذیرد تا بحران " از خود بیگانگی " را که گرفتار آنند ، در ورای پدیده ای مقدس پنهان کنند.

فرانسیس فوکویاما ، اندیشمند و تحلیلگر امور سیاسی ، دراین باره معتقد است: " چالش اسلام گرایان امر بدیع و نا آشنایی نیست. چرخش سریع به مدرنیته همیشه با افراط گرایی همراه بوده است. در گذشته نیز انواع مشابه از خود بیگانگی وجود داشته است. در نسل های قبل هم جوانان به سوی آنارشیسم، بلشویسم ، فاشیسم و یا به عضویت در گروه های مسلح می گرویدند. ایدئولوژی ها متغیرند اما زمینه های روانی شان ثابت است."

از اینرو به عقیده تحلیلگران ، برای مهار موج افراط گرایی اسلامی ، این خردورزان و اندیشمندان جهان اسلام هستند که می باید بیش از پیش با معرفی روح حقیقی دین اسلام و آموزه های واقعی آن ، خشونت طلبان سوء استفاده کننده از آن را نا مشروع و منزوی سازند.

به نظر می رسد که در این مسیر باراک اوباما ،همانطور که خود گفته با هدف مبارزه با تصورات کلیشه ای از اسلام ، گام نخست را به درستی برداشته و تا حد زیادی مشروعیت افراط گرایان را در نزد افکار عمومی جهانیان زیر سوال برده است. شاید اگر دلسوزان جهان اسلام در این فرصت کم نظیر عزم راست کنند، چهره اسلام از آنانی که بر نقاب های سیاهشان نام خدا را نقش می کنند و خون بیگناهان را جاری می سازند ، رهایی یابد.