مقدمه:
مردم لبنان روز هفتم ماه ژوئن برای انتخاب نمايندگان پارلمان به پای صندوق های رأی می روند. انتخابات پيش روی لبنان در شرايطی برگزار می شود که پس از يک دورهء يکسال و نيمه آشوب و بحران سياسی، و درگيری ميان دو جناح عمدهء ضد سوری با سوريه گرايان، پيروزی هر يک از اين دو گروه می تواند سرنوشت سياسی آن کشور، و به تبع آن سرنوشت خاورميانه را به گونهء کاملاً متفاوتی رقم بزند.
کشورهای مختلف دارای نفوذ و منافع سياسی در لبنان، به انتخابات پيش رو در آن کشور چشم دوخته اند؛ و با سرمايه گذاری آشکار و پنهان برای پيروزی اعضای حزب مورد نظر خودو کسب اکثريت تعيين کننده در پارلمان، انتخابات هفتم ژوئن را به پرهزينه ترين انتخابات تاريخ تبديل کرده اند. در مجموعه گزارشی که پيش روی شماست، نگاهی داريم به سيستم سياسی لبنان، تاريخچه انتخابات و نفوذ دولت های بيگانه در انتخابات پيش روی آن کشور.
تاريخ سياسی لبنان:
کشور لبنان از لحاظ مساحت و جمعيت، يکی از کوچکترين کشورهای جهان است؛ و کمتر از هفتاد سال از استقلال آن می گذرد. اما موقعيت جغرافيايی، ترکيب جمعيتی و تاريخ پر فراز و نشيب لبنان، در آستانهء انتخابات پارلمانی، آن کشور را در کانون توجه جهانی قرار داده است.
پس از جنگ جهانی اول، لبنان همراه با سوريه و بخشی از ديگر سرزمين های عرب متعلق به امپراتوری عثمانی سابق در منطقه ای که بعدها در تقسيمات جغرافيايی خاورميانه نام گرفت، از جانب جامعهء ملل، تحت قيمومت فرانسه گذاشته شد. سال ۱۹۲۰ فرانسه با کشيدن يک خط مرزی در منطقهء تحت قيمومت خود، سوريه را با اکثريت مسلمان، از لبنان – که طيفی از اقليت های مذهبی ديگر در آن زندگی می کردند – جدا کرد. در آن زمان، مسيحيان مارونی در لبنان اکثريت داشتند.
با گذشت بيش از دو دهه از قيمومت فرانسه، لبنان در گرماگرم جنگ جهانی دوم از آن کشور مستقل شد؛ (۲۲ نوامبر ۱۹۴۳) و تشکيل دولت مستقل لبنان اول ژانويهء ۱۹۴۴ محقق شد.
لبنان از زمان استقلال دوره های پياپی جنگ داخلی و حملات خارجی را پشت سر گذاشته است:
تشکيل کشور اسرائيل در سال ۱۹۴۸ و جنگ های اعراب و اسرائيل، علاوه بر تضعيف لبنان از لحاظ سياسی و اقتصادی، عدهء زيادی آوارهء فلسطينی را راهی لبنان کرد. بنا به آمار سا ل ۲۰۰۸ آژانس کار و رفاه سازمان ملل متحد (آنروا)، ۴۰۹ هزار فلسطينی در لبنان زندگی می کنند؛ که بيشترشان در فاصلهء سال های ۱۹۴۸ ۱۹۸۲به آن کشور پناهنده شده اند.
سال ۱۹۵۸، شورش فرقه های مسلمان لبنان عليه دولت غربگرای کميل شمعون با دخالت نيروهای آمريکايی به نفع دولت کميل شمعون پايان يافت. رئيس جمهوری وقت آمريکا آيزنهاور به درخواست کميل شمعون نيروهايش را به آن کشور اعزام کرد.)
جنگ ۱۹۶۷ که در جريان آن منطقهء مورد مناقشهء بئرشبع به اشغال اسرائيل درآمد. (در اصل لبنان و سوريه بر سر ماليکت بئر شبع درستيز بودند.) جنگ شش روزه و درگيری های ارتش اسرائيل با کماندوهای فلسطينی در سال های بعد از آن، سيلی از آوارگان فلسطينی را به لبنان سرازير کرد.
در سايهء آرامشی که در سال های کوتاهِ بعد از جنگ ۱۹۶۷ بر لبنان حکمفرما شد، بازسازی زيربنای اقتصادی کشور با سرعت پيش می رفت؛ در مدت کوتاهی لبنان با داشتن امنيت و رفاه داخلی، به پايتخت بانکداری جهان عرب و سوئيس خاورميانه تبديل شد. شهر بيروت با زيبايی ها و جاذبه های توريستی اش پاريس خاورميانه لقب گرفت.
اما اندک زمانی بعد، در آوريل ۱۹۷۳ اسرائيل مواضع سازمان آزاديبخش فلسطين در لبنان را هدف قرارداد؛ اين رويداد، همراه با آثار و تبعات چهارمين جنگ اعراب و اسرائيل در همان سال، که به جنگ يوم کيپور معروف است؛ و تبديل شدن لبنان به صحنهء منازعات سياسی سوريه با مصر، عراق، اسرائيل و سازمان آزاديبخش فلسطين؛ همه و همه در کشوری با ترکيب جمعيتی ناهمگون، و درگير خصومت های جناحی و فرقه ای، زمينه ساز يک جنگ داخلی خونين و فرساينده شد.
جنگ سال های ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰، که بين ۱۳۰ تا ۲۵۰ هزار کشته، و يک ميليون مجروح و معلول حاصل آن بود، از لبنان کشوری نيمه ويران، از لحاظ سياسی فلج، و از لحاظ اقتصادی ورشکسته برجا گذاشت. قدرت های منطقه ای، به ويژه اسرائيل، سوريه و سازمان آزاديبخش فلسطين، از صحنهء جنگ داخلی لبنان به عنوان عرصه ای برای تسويه حساب های سياسی استفاده کردند. نيروهای سوريه به فاصله کوتاهی پس از آغاز جنگ داخلی وارد بخش هائی از خاک لبنان شدند. ارتش اسرائيل نيز يک بار در سال ۱۹۷۸ و بار دوم در سال ۱۹۸۲ جنوب آن کشور را اشغال کرد. از پاريس خاورميانه جز ويرانه ای برجا نماند.
حضور نظامی سوريه در لبنان نزديک به سی سال ادامه يافت. تا آن که تحولات سال ۲۰۰۵، از جمله ترور رفيق حريری نخست وزير پيشين لبنان، که در بين مردم محبوبيت فراوانی داشت، زمينه ساز برچيدن حضور نظامی سوريه شد؛ اما نفوذ سياسی آن کشور همچنان برای لبنان – و منطقه – دردسرساز است.
سال های دههء ۹۰ ميلادی، در پی پايان گرفتن جنگ داخلی، برای لبنان با يک دورهء بازسازی و رونق اقتصادی همراه بود.
اما حملهء سال ۲۰۰۶ اسرائيل به جنوب لبنان برای نابود کردن حزب الله، و بحران سياسی بعد از استعفای اميل لحود از رياست جمهوری، که از نوامبر ۲۰۰۷ تا ماه مه ۲۰۰۸ به طول انجاميد، ضربهء ديگری بود بر پيکر سياست و اقتصاد لبنان.
جمعيت لبنان: سرشماری ماه ژوئيهء ۲۰۰۸، جمعيت لبنان را نزديک به چهار ميليون نفر برآورد کرده است؛ اما شمار لبنانی تبارهايی که در در پنج قاره جهان پراکنده اند، در حدود پنج برابر اتباع ساکن در آن کشور است. بين ۱۸ تا ۲۰ ميليون لبنانی و لبنانی تبار – اکثراً مسيحی – در کشورهای خارجی زندگی می کنند؛ اکثر اين افراد در جريان جنگ های داخلی از لبنان گريخته اند. ۱۳ ميليون از اين عده، ساکن برزيل (۷م)، آمريکا (۳.۳م)، کانادا، آرژانتين (۲.۱م) و ديگر کشورهای قارهء آمريکای شمالی و جنوبی هستند.
نزديک به نيمی از جمعيت ۴ ميليونی لبنان در بيروت و حومه زندگی می کنند.
ترکيب کنونی جمعيت:
جمعيت لبنان از لحاظ نژاد، مذهب و فرهنگ تنوع زيادی دارد. بر اساس آخرين آمار منتشر شده توسط سازمان مرکزی اطلاعات آمريکا – سيا – هم اکنون ۵۹% جمعيت لبنان را مسلمانان (شيعه، سنی، دروزی، اسماعيلی، علوی و نٌصيري) تشکيل می دهند. هجوم ۳۷۵ هزار آوارهء فلسطينی، عراقی و سودانی به لبنان در سال های اخير، بر تعداد مسلمانان آن کشور افزوده است. ۴۱% ديگر جمعيت لبنان شامل مسيحيان (کاتوليک مارونی و ملکی، ارتدوکس يونانی، ارمنی، قبطي) و اقليت های ديگر است. رويهمرفته ۱۷ فرقهء مذهبی شناخته شده و رسمی در لبنان وجود دارد.
سيستم سياسی لبنان:
با توجه به ترکيب مذهبی جمعيت لبنان، طبق رويهء مرسوم، رئيس جمهوری از مسيحيان مارونی، نخست وزير از مسلمانان سنی، و رئيس مجلس از شيعيان برگزيده می شود. اين رويه از زمان استقلال لبنان در سال ۱۹۴۳ تا ۱۹۹۰ به صورت غيرمدون و براساس توافق نانوشتهء موسوم به ميثاق ملی به اجرا می شد؛ و در سال ۱۹۹۰ طبق قرارداد طائف که درپايان دومين دورهء جنگ های داخلی لبنان به ميانجيگری عربستان سعودی منعقد شد، جنبهء رسمی به خود گرفت.
با توجه به اين که در آمارگيری سال ۱۹۳۲ جمعيت مسيحيان اندکی از مسلمانان بيشتر بود، بر اساس ميثاق ملی کرسيهای پارلمان به نسبت ۶ مسيحی به ۵ مسلمان تقسيم می شد. اما در توافق صلح طائف، کرسی ها به نسبت مساوی ميان مسلمانان و مسيحيان تقسيم شد. در سال های اخير، به ويژه با احتساب حضور فلسطينيها، جمعيت مسلمانان افزايش يافته؛ ولی نسبت فوق تغيير نکرده است.
انتخابات پارلمانی در لبنان:
طبق قانون اساسی لبنان انتخابات پارلمانی هر چهار سال يک بار برگزار می شود. به موجب قانون جديد انتخابات، از اين دوره، اتباع لبنانی که حداقل ۱۸ سال داشته باشند، واجد حق رأی هستند.
پارلمان رئيس جمهور را برای يک دوره شش ساله انتخاب ميکند. انتخاب مجدد يک رئيس جمهور برای دورهای ديگر ممنوع است.
رئيس جمهور، نخست وزير را با پيشنهاد پارلمان انتصاب ميکند.
آخرين انتخابات پارلمانی بعد از ترور رفيق حريری نخست وزير پيشين انجام شد؛ و معادله قدرت را به نفع جناح مخالف سياست های سوريه دگرگون کرد.
رؤسای جمهوری لبنان از زمان استقلال
۱. بشاره الخوری (سپتامبر ۱۹۴۴ تا سپتامبر ۱۹۵۲) – وی در زمان قيمومت فرانسه بر لبنان دو دوره عهده دار نخست وزيری آن کشور شد.
۲. کميل شمعون (۲۳ سپتامبر ۱۹۵۲ تا ۲۲ سپتامبر ۱۹۵۸)
۳. فؤآد شهاب (۲۳ سپتامبر ۱۹۵۸ تا ۲۲ سپتامبر ۱۹۶۴)
۴.شارل حلو (۲۲ سپتامبر ۱۹۶۴- سپتامبر ۱۹۷۰)
۵.سليمان فرنجيه (۲۳ سپتامبر ۱۹۷۰ – ۲۲ سپتامبر ۱۹۷۶)
نخست وزيران:
۶.الياس سرکيس (۲۳ سپتامبر ۱۹۷۶ تا ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۲)
۷.بشير جميل (۱۹۸۲) وی پيش از مراسم ادای سوگند رياست جمهوری ترور شد.
۸.امين جميل (برادر بشير جميل- ۲۳ سپتامبر ۱۹۸۲ تا ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۸)
۹. خانم رينيه معوض (۵ تا ۲۲ نوامبر ۱۹۸۹) چند روز پس از شروع به کار ترور شد.
۱۰. الياس هراوی (۲۴ نوامبر ۱۹۸۹ تا ۲۴ نوامبر ۱۹۹۸)
وی پس از ترور رينيه معوض به اين سمت برگزيده شد. همزمان با پايان جنگ داخلي؛ و بعد از تعديل قانون اساسی لبنان دورهء رياست وی سه سال تمديد شد.
۱۱.اميل لحود (۲۴ نوامبر ۱۹۹۸ تا ۲۳ نوامبر ۲۰۰۷) – پيش از پايان دوره رياست جمهوری اش، پارلمان با تصويب لايحه ای وی را تا ۲۴ نوامبر ۲۰۰۷ در پست خود ابقا کرد.
۱۲.ميشل سليمان (ژوئن ۲۰۰۸ تا کنون) – وی در پی يک دورهء هجده ماهه بحران سياسی در لبنان، به اين پست برگزيده شد. انتخاب رئيس جمهوری توسط پارلمان به خاطر بحران سياسی، ۱۹ بار به تعويق افتاده بود. ميشل سليمان پيش ازاحرازپست رياست جمهوری، فرماندهی ارتش را برعهده داشت.
به طور متوسط، بيشتر نخست وزيران لبنان، کمتر از يک سال در پست خود دوام آورده اند. هر يک از رؤسای جمهوری لبنان بين چهار تا نه بار نخست وزير عوض کرده است. تنها رفيق حريری، نخست وزير محبوب مردم لبنان، در دورهء رياست جمهوری الياس هراوی دو دورهء چهار ساله، و در زمان اميل لحود نيز يک دورهء چهار ساله نخست وزير بود. فؤآد سينيوره نيز از سال ۲۰۰۵ تا کنون در پست نخست وزيری اشتغال دارد.
ماده ۴۹ قانون اساسی لبنان تصريح دارد که كانديدهای رياست جمهوری نبايد در پستهای درجه يك مشغول بكار باشند؛ و بايد حداقل دو سال از استعفای آنها گذشته باشد. بنابراين برای كانديداتوری و انتخاب ميشل سليمان ماده ۴۹ قانون اساسی لبنان اصلاح شد؛ و وی استثنائاً توانست بدون آنكه دو سال قبل از فرماندهی ارتش استعفا دهد، به رياست جمهوری لبنان برگزيده شود.
شرايط تغيير قانون اساسی لبنان برای تمديد دورهء تصدی رئيس جمهوري:
1. دولت طی يك لايحه با اكثريت دو سوم آراء تغيير اين بند از ماده ۴۹ را به تصويب برساند.
۲. رئيسجمهوری مصوبه دولت را تاييد نمايد و آن را به مجلس لبنان ارسال كند.
۳. مجلس با اكثريت دو سوم تشكيل جلسه بدهد و با همين اكثريت تغيير قانون اساسی را به تصويب برساند.
۴. سپس مجلس در مورد كانديداتوری ميشل سليمان رايگيری نمايد؛ در صورتی که دو سوم نمايندگان به وی رأی دهند، به رياست جمهوری انتخاب می شود. در غير اين صورت و بر اساس همين بند از ماده ۴۹ در دور دوم رايگيری اكثريت مطلق نصف بعلاوه يك كافی است.)]
احزاب سياسی لبنان:
در لبنان احزاب سياسی از آزادی عمل زيادی برخوردارند؛ و از اين رو احزاب سياسی بسياری تشکيل شده است؛ ولی با توجه به شرايط سياسی حاکم بر آن کشور در هشتاد سال گذشته، احزاب اکثراً در پی منافع فرقهای بوده، و نقش به سزايی در سيستم پارلمانی نداشته اند. از جمله قابل توجه است که در سال های جنگ داخلی، همهء احزاب سياسی لبنان دستکم يکبار با هر يک از احزاب رقيب وارد ائتلاف شد؛ و به ائتلاف خيانت کرد.
بسياری از احزاب تنها در زمان انتخابات دست به ائتلاف با رقبای خود می زنند؛ چنين ائتلافهايی به ندرت به تشکلی منسجم در پارلمان منتهی می شود.
در حال حاضر ائتلاف های عمده در پارلمان لبنان اتحاد ضد سوريه/ اتحاد ۱۴ مارس (غربگرا)، و اتحاد طرفداران سوريه موسوم به هشتم مارس متشکل است از حزب الله، حزب امل اسلامی، و حزب ميشل عون – رئيس پيشين مسيحيان مارونی – که اخيراً با حزب الله متحد شده است.
عمده ترين جريان های سياسی رقيب در انتخابات پارلمانی هفتم ژوئن عبارتند از:
۱. گروه سياسی ۱۴ مارس (جريان غربگرا) متشکل از چند حزب به ويژه جناح "المستقبل" به رهبری سعدالدين حريری از سران مسلمان، حزب "قوات لبناني" به رياست سمير جعجع از احزاب مسيحی و حزب "کتايب" به رياست امين جميل.
حزب کتائب يا فالانژهای لبنان – متشکل از مسيحيان افراطگرا، در دهه چهل و پنجاه ميلادی توسط پير جميل (عضو فرقهء مسيحيان ماروني) بنياد گذاشته شد. سمير جعجع در زمان جنگ داخلی لبنان رهبر نيروهای فالانژ بود.
۲. جريان ۸ مارس شامل گروه های هم پيمان سوريه به رهبری حزب الله (رئيس کنونی فراکسيون حزب الله در پارلمان لبنان "محمد رعد" است.)
۳. حزب "سوسياليست ترقيخواه" به رهبری وليد جنبلاط از سران دروزي.
بر اساس توافق دوحه ۲۰۰۸ ميان دولت لبنان با مخالفان، ترکيب اعضای پارلمان به شرح زير تعيين شده است:
ماروني ۳۴
شيعه ۲۷
سني ۲۷
ارتدوکس يونانی ۱۴
دروزي ۸
ارمنی ۶
کاتوليک يونانی ۸
علوي ۲
پروتستان ۱
ديگر فرقه
های مسيحي ۱
مجموع ۱۲۸ (تعداد کرسی های پارلمان)
{۶۴ نماينده از بين مسلمانان و ۶۴ نماينده از فرقه های مختلف مسيحي}
لبنان از لحاظ کثرت رسانه های مستقل و خصوصی رتبه اول را در میان کشورهای خاورمیانه دارد. گزارشگران بدون مرز در گزارش سال ۲۰۰۸ خود نوشته است به رغم تنش های سیاسی در لبنان، رسانه های آن کشور هنوز "آزادترین رسانه های جهان عرب" هستند. شبکه های تلویزیونی و ماهواره ای، ایستگاههای رادیویی، روزنامه ها و نشریات، و سایت های اینترنتی به زبان های عربی، فرانسه و انگلیسی، و ارمنی در اختیار عموم قرار دارد.
انتخابات پرهزينه
در اين دوره از انتخابات لبنان که روز هفتم ژوئن (برابر با هفدهم خرداد) برگزار می شود، تعداد بی سابقهء ۷۰۲ داوطلب برای احراز ۱۲۸ کرسی پارلمان، رقابت خود را آغاز کرده اند.
از آنجا که نتيجهء انتخابات در سرنوشت لبنان و خاورميانه تأثير گذار خواهد بود، تلاش کشورهای منطقه و قدرت های بزرگ جهان برای مداخله در رقابت های انتخاباتی لبنان از ماه ها قبل آغاز شده است... در اين ميان قدرت گرفتن طرفداران يا مخالفان ادامهء نفوذ سوريه در روند صلح خاورميانه نقشی تعيين کننده خواهد داشت.
رابرت وٌرث گزارشگر نيويورک تايمز، در شمارهء ۲۳ آوريل اين نشريه / انتخابات پارلمانی پيش رو در لبنان را يکی از پرهزينه ترين انتخابات در تاريخ جهان خواند، و نوشت "صدها ميليون دلار از سراسر جهان به سوی کشور کوچک لبنان سرازير شده است. "
آقای ورث پيش بينی کرده است که علاوه بر هزينهء بالا، ميزان فساد و تقلب در خريدن آرای رأی دهندگان نيز بسيار بالا خواهد بود. وی می نويسد:
"برای نخستين بار در لبنان، امسال محدوديت هايی برای هزينه های انتخاباتی درنظر گرفته شده است؛ و کشورهای عربِ ميانجی توافق ۲۰۰۸ دوحه برای نظارت بر صرف هزينهء انتخابات، مقرراتی در نظر گرفته اند موسوم به "قانون شفافيت انتخابات لبنان" (Lebanese chapter of Transparency International)
اما اين محدوديت ها – که در وهلهء اول بسيار سرسری تعيين شده اند – تنها در دو ماه آخر رقابت ها اعمال خواهد شد؛ و مسئولان انتخابات و ناظران بين المللی، دور زدن اين مقررات کاری ندارد. و چنانچه بر اساس قانون شفافيت انتخابات، مواردی از تقلب کشف شود، قانوناً قابل پيگرد نيست."
در نهايت، به نظر تحليلگران غربی قانون انتخابات مصوب ۲۰۰۸، تنها به ماهيت فرقه ای سياست در لبنان دامن می زند.
احزاب و گروه ها حاضرند آرای مردم را به قيمت بالا "بخرند"؛ و در اين ميان، هستند کسانی که می خواهند رأی خود را به بالاترين قيمت بفروشند، و برايشان فرقی نمی کند که "خريدار" عضو کدام حزب باشد.
اين همه در حالی اتفاق می افتد که "قانون شفافيت انتخابات لبنان" محدوديت هايی را برای دريافت و صرف هزينه های انتخاباتی قائل شده است.
عربستان سعودی يکی از کشورهايی است که برای پيروزی جناح مخالف حزب الله، هزينهء هنگفتی کرده است. يکی از مشاوران ارشد پادشاه سعودی در مصاحبه با روزنامه لبنانی الاخبار – که در شماره هشتم آوريل منتشر شد – گفت عربستان سعودی در انتخابات پارلمان لبنان مداخله می کند؛ و از هيچ خرجی برای جلوگيری از افتادن کرسی های پارلمان به دست گروه حزب الله و هم پيمانان آن دريغ ندارد.
سعد حريری فرزند رفيق حريری، که نيروهای سکولار ومخالف سوريه و طرفدار غرب را در حزب المستقبل گردهم آورده است، از حمايت مالی عربستان برخوردار است. همچنين گفته می شود نامزد شدن فؤاد سنيوره نخست وزير لبنان در انتخابات آتی نيز به خواست عربستان صورت گرفته است.
در مقابل، ائتلاف سوری گرايان به رهبری گروهء شيعهء حزبالله از حمايت مالی جمهوری اسلامی ايران برخوردار است. "جنبش آزاد ميهنپرستي" به رهبری ژنرال مسيحی، ميشل عون نيز به ائتلاف حزب الله لبنان پيوسته است.
از سوی ديگر، اتحاديهء اروپا ضمن اعطای چهار تا پنج ميليون دلار کمک مالی، قرار است برای اطمينان از صحت انتخابات، روز هفتم ژوئن ۹۰ ناظر انتخابات را به لبنان اعزام کند.
سياست: پيشهء خانوادگی در لبنان
اشاره به اين نکته جالب است که در لبنان، و به ويژه در پايتخت، سياست با "نام خانوادگي" عجين شده؛ و به صورت "حرفهء خانوادگي" در آمده است. گويی ثبت نام خانوادگی در شناسنامهء فرزندان افراد سياسی در لبنان، سرنوشت آنها را با سياست پيوند می زند. کافی است نام شما جميل، حريری، معوض، ... باشد تا پايتان به صحنهء سياست لبنان باز شود. نگاهی به اسامی بعضی نامزدهای اين دوره از انتخابات پارلمانی گويای اين واقعيت است:
نديم جميل، فرزند ۲۷ سالهء بشير جُميل رئيس جمهوری برگزيدهء لبنان است که سال ۱۹۸۲، پيش از ادای سوگند رياست جمهوری ترور شد. عموی نديم جميل، امين جميل پس از بشير به رياست جمهوری برگزيده شد و تا سال ۱۹۸۸ در اين پست بود. وی کانديدای حزب مارونی است.
نيلا توينی، دختر جبران توينی ژورناليست و نمايندهء پيشين پارلمان لبنان، که توسط مخالفان ترور شد. نيلا کانديدای مسيحيان ارتودکس يونانی است.
سعد حريری، فرزند رفيق حريری، نخست وزير پيشين لبنان. وی پس از ترور رفيق حريری در چهاردهم فوريهء ۲۰۰۵ ، رهبری حزب ضد سوری "المستقبل" را برعهده گرفت؛ جناح وابسته به وی در پارلمان لبنان، پيشاپيش انتخابات اعلام کرده است که در صورت پيروزی، با حزب الله ائتلاف نخواهد کرد. هر چند گروه هشتم مارس با ابراز اطمينان از کسب اکثريت کرسی های پارلمان گفته است حزب الله حاضر است با جناح آقای حريری وارد ائتلاف شود.
پيش بينی ها
در پارلمان کنونی لبنان، ائتلاف گروه هشتم مارس ۴۶ کرسي؛ و جناح چهاردهم مارس ۴۴ کرسی دارد. معلوم نيست که توازن شکنندهء پارلمان کنونی لبنان، پس از انتخابات نيز به همين صورت باقی خواهد ماند يا نه.
اين روزها، بازار گمانه زنی ها دربارهء نتيجهء انتخابات و گروه های پيروز انتخابات داغ است. صرفنظر از اين که چه گروهی از صندوق های رأی بيرون آيد، انتخابات هفتم ژوئن بر روند تحولات منطقه و به ويژه ايران، تأثيری انکارناپذير خواهد گذاشت. تا حدی که بعضی از تحليلگران سياسی، پيروزی احتمالی حزب الله را مترادف با افزايش نفوذ ايران در لبنان می دانند.
کلام آخر اين که انتخابات پارلمانی لبنان کمتر از يک هفته پيش از انتخابات رياست جمهوری ايران برگزار می شود؛ و نحوهء ادامهء کمک دولت آيندهء ايران به حزب الله لبنان يکی از موضوعات مناظرات و تبليغات انتخاباتی چهار کانديدای رياست جمهوری اسلامی است؛ و می تواند در انتخاب مردم تأثير بگذارد.