بخشش از کیسه خلیفه – روز هفتاد و دوم

دولت در یک کشور سرمایه داری باید دخالتش در امور اقتصادی تا چه اندازه باشد؟
این سوال همیشه مطرح که در حقیقت در طول سالها خطوط تفاوت طرفداران دو حزب دموکرات و جمهوریخواهان را مشخص کرده در هیچ دوره ای از تاریخ نیم قرن اخیر شاید، همچون امروز اهمیت و توجه نیافته است.

بحران مالی امروز آمریکا که در دنیای بهم پیوسته امروز دامنه اش تا سراسر سیستم مالی دنیا امتداد یافته، یکبار دیگر طرفداران دو نظریه دخالت بیشتر یا کمتر دولت را در مقابل هم گذاشته با این تفاوت که در این زمان کفه ترازو بسمت طرفداران دخالت بیشتر دولت سنگینی میکند که بحران لجام گسیخته مالی امروز را مستقیما ناشی از خودسری سیستم مالی و بانکی و نقش کمرنگ دولت در مراقبت و اجرای مقررات بازدارنده میدانند. و تازه وقتی هم دولت پا پیش میگذارد، قضیه باین سادگی نیست.

در ماههای آخر دولت پیشین در آمریکا و هنگامی که خبر سقوط و یا سقوط عنقریب بانکها و موسسات مالی یکی پس از دیگری، خبر از بحرانی بزرگتر از یک نشیب موقتی اقتصادی میداد، دولت جمهوریخواه آنزمان با حمایت نمایندگان اکثرا دموکرات و نه جمهوریخواه، طرح کمک هفتصد میلیارد دلاری دولت (یعنی پول مالیات دهندگان) را به این موسسات مالی تصویب کرد تا از سقوط آنها جلوگیری شود.

آنچه امروز باعث جنجال بزرگ در آمریکا شده آنست که این موسسات از این پول کمکی چگونه استفاده کرده اند؟

بسیاری از این موسسات، که سوء تعبیر و بی کفایتی مدیران و یا آز و سودجویی چشم بسته آنان چنین معضل بزرگی را خلق کرده ظاهرا میلونها دلار از کمک دولت برای سر و سامان بخشیدن به کارشان را صرف دادن پاداش های کلان چند میلیون دلاری به مدیران ارشد خود کرده اند.

خبری که در چند روز گذشته جوشش و خشمی در افکار عمومی بر پا کرده آنست که یکی ازین موسسات (AIG) که بزرگترین شرکت بیمه بحساب میاید و غولیست که فقط میتوانست با سوءتعبیر مدیران بروز فلاکت کشیده شود از سهمیه سی میلیارد دلاری که برای کمک بآن در نظر گرفته شده حدود یکصد و هفتاد میلیون دلار را به پاداش به مدیران ارشد خود اختصاص داده و باصطلاح معروف از کیسه خلیفه بخشیده است.

AIG در پاسخ به اینکه فی المثل پاداش ۶ میلیون دلاری برای فلان مدیر بی کفایت که خود بخشی از مشکل و نه حل مشکل است اینطور توجیه میکند که این مدیران اگر این پاداش ها را دریافت نکنند، از این موسسه خواهند رفت و بجای دیگری کشیده خواهند شد.

این سخنان اما اگر در روزگار رونق بود میتوانست گوش شنونده ای پیدا کند، اما در روزگار رکود کنونی تنها حالت بلوف پوکرباز بازنده ای را یافته که همه میدانند دستش خالیست.

آنچه در پاسخ AIG و دیگر موسسات گفته میشود اینست که فرار این مغزهایی که میفرمایید به کجا صورت خواهد گرفت؟ و کدام موسسه مالی است که در صدد جلب مدیرانی باشد که کارنامه شان باین صورت معلوم است؟

و در شرایطی که مدیران لایق هم برای یافتن شغلی در بازار کساد معطل ملنده اند، کدام صاحب عقلی دنبال این مدیران بی تدبیر خواهد بود؟