و در سرزمينی که بقول روزنامه واشنگتن پست امروز، برای چند دهه چهره سيستم دادگاههای جنائی آن ممزوج بوده با چهره سياهپوست مذکر و تعداد زندانيان سياهپوستی که درصدشان در زندان مطلقأ با درصد جمعيتشان در جامعه همخوانی ندارد مردی ۵۸ ساله کار خود را بعنوان دادستان کل کشور آمريکا آغاز ميکند که خود سياهپوست است و خود اهريمن تبعيض نژادی را در دوران حيات خود تجربه کرده است.
"اريک هولدر" مرديست که پدرش در جنگ جهانی دوم برای اين مملکت ميجنگيد اما مجبور شده بود تا در کوپه قطار مخصوص سياهان سفر کند، که مادر بزرگش در کافه ای در نيوجرسی اجازه نيافته بود تا پشت پيشخوانی که به سفيدان تعلق داشت بنشيند، که خود جنبش حقوق مدنی، دوران سياه تبعيض نژادی، دوران آزار رهبران جنبش مدنی توسط همين دستگاههای فضائی که امروز او بر صدر آن نشسته است را تجربه کرده است.
"اريک هولدر" دادستان کل آمريکا، اينک در صدر سيستمی نشسته است که حداقل هنوز برداشت بشياری بر اساس امارهای موجود، نشان دهنده پيشداوری اين سيستم در مورد سياهپوستان است.
و اريک هولدر همزمان با کوشش برای شکستن اين روند، و سعی در تغيير انچه مدتهای مديد "امری عادی" تلقی شده، بايد نقش حساس و بزرگ جلوگيری از جرائم، همزمان با مقابله با بزهکاری را ايفا کند و خود ورای رنگها و نژادها و مذاهب و باورها باقی بماند.
اريک هولدر سياهپوست بايد "عدالت" را در سرزمينی پاسداری کند که تعداد سياهپوستان زندانی در آن از سال ۱۹۵۴ تا به امروز از يکصد هزار نفر به نهصد هزار نفر رسيده است.
او در جلسه بررسی صلاحيت خود در سنای آمريکا گفت؛ سيستم قضائی بايد "سخت و محکم و هشيار باشد و در عين حال منصف". او گفت؛ سيستم قضائی نه تنها بايد منصف باشد بلکه بايد از ديد مردمان نيز منصف قضاوت شود.
و اين مردمان، مردم آمريکا، هر نژاد و مذهب و باور و رنگی را شامل می شوند.
آيا ميتوان يک سيستم قضائی را يافت که از ديد تمامی مردمان جامعه "منصف" تلقی شود؟ بخصوص جامعه ای که هنوز بار سنگين خطاهای قرون و دهه های گذشته را تا "امروز" بايد بر دوش حمل کند؟
دادستان کل آمريکا، اريک هولدر در سال ۱۹۹۷ در يک مصاحبه راديوئی گفته ای را از ساموئل پروکتور فقيد، کشيشی در محله سياه نشين هارلم در نيويورک نقل کرد که؛ "هر چقدر يک سياهپوست مسلط و تحصيل کرده و فعال باشد، رنگ پوست او بيشتر از همه اين عوامل، معرف اوست."
امروز دوست من اما، روزی از سال ۲۰۰۹ است و در دنيايی هر لحظه در تغيير من و تو، تغييری بزرگ رخ داده است.
و سکان کشتی عدالت در دستان مرديست که معرف او نه فقط رنگ پوست که "معرفت" اوست.