تجلّی تقاص در مرد درون

« Inside man یا مرد درون » جدیدترین فیلم اسپایک لی، یکی از مهمترین و جنجالی ترین فیلسمازان سیاهپوست آمریکا، هرچند انتظارات منتقدان را برآورده نکرده است اما، یکی از حرفه ای ترین فیلم های کارنامه ی کارگردانی لی محسوب می شود.

سیامک دهقانپور:

« Inside man یا مرد درون » فیلمی است در باره ی عدالت و در ستایش نبوغ. فیلمی برخوردار از فیلمنامه ای بکر که هرچند انتقاداتی به آن وارد است اما، از بداعت و نوآوری بی بهره نیست.

فیلمنامه پر است از دیالوگ های هوشمندانه.

فیلم با مونولوگ کلایو اون در نقش یک مغزمتفکر خلافکار رو به دوربین آغاز می شود. بنظر می رسد او در سلولی حبس شده است.

از آنجا اسپایک لی، ما را چند ساعت به عقب می برد تا شاهد حمله ی گروهی چهار نفره به بانکی در خیابان وال استریت در منهتن نیویورک و ماجرای نفس گیر گروگانگیری باشیم.

با دعوت رئیس بانک از جودی فاستر، زنی مرموز و بانفوذ، مخاطب درمی یابد هدف سرقت پول از بانک نیست و مسائلی مربوط به گذشته ی رئیس بانک در میان است.

کریستوفر پلامر، رئیس بانک، که در سالهای جنگ دوم با فروش اطلاعاتی از یهودیان به حزب نازی موقعیت مالی خوبی برای خود دست و پا کرده بود اینک باید تقاص پس دهد.

مثلث شخصیت های باهوش فیلم را دنزل واشینگتن در نقش کارآگاه فریزر، تکمیل می کند. او با آن سبیل قیطانی و سرتراشیده از همان نخستین مذاکره با رئیس گروگانگیران حس زیرکی و شوخ طبعی اش را به رخ می کشد.

اوج تقابل بازی زیرکانه ی گروگانگیر و کارآگاه با یکدیگر، فصل رفتن واشینگتن به درون بانک است.

بداعت فیلم در تدوین تصاویر بازجویی از گروگانها پس از آزادی و مذاکرات با گروگانگیران پیش از آزادی گروگانها بویژه از جهت برش های زمانی، نورپردازی و تصویربرداری چشمگیر است.

حرکت سیّال دوربین در اطراف بازیگران انرژی تصویری خاصی به فیلم بخشیده است و دوربین را به یکی از شخصیت های فیلم بدل کرده است.

«مرد درون» گرچه یک فیلم حادثه ای است اما، مسائلی چون تاثیرات اجتماعی حملات تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ به نیویورک، و تم همیشگی آثار لی، معضلات سیاهپوستان، را در خود نهفته دارد.

مشاجره ی جوان هندی تبار سیک با بازجویان پلیس پس از آزادی از دست گروگانگیران بر سر عمامه اش که موجب شده او را با تروریست های عرب اشتباه بگیرند؛ کودک سیاهپوستی در میان گروگانها که بی توجه به اطرافش درگیر بازی های کامپیوتری پر از خشونت و کشت و کشتارست؛ و زندگی محقر کارآگاه فریزر و مشکلاتش با برادر زن دردسر سازش در حالی که می کوشد با حل مسالمت آمیز گروگانگیری اتهامات فساد را از پرونده ی کاری اش پاک کند؛ همه مجموعه ای از ظریف کاری های اسپایک لی در درون یک اثر خوش ساخت هالیوودی است.

فیلم همانطور که در گفتار میان دنزل واشینگتن و کلایو اون مطرح می شود ابراز ارادتی است به فیلم «بعدازظهر نحس»، شاهکار سیدنی لومت، و ساختار پیچیده اش مخاطب را به دیدن دوباره ی فیلم مجاب می کند.