نودمین جلسه دادگاه حمید نوری؛ درخواست وکیل شاکیان برای «اشد مجازات»: تلفن نوری «معدن طلاست»

حمید نوری

نودمین جلسه دادگاه حمید نوری متهم به مشارکت در اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت روز جمعه نهم اردیبهشت ۱۴۰۱ با ارائه دفاعیه از سوی بنکت هلسبری، وکیل مدافع تعدادی از شاکیان و شاهدان پرونده، در استکهلم سوئد برگزار شد. وی در این جلسه با اشاره به تمام ادله کتبی و شفاهی و تمامی مندرجات پرونده، خواستار «اشد مجازات» حمید نوری شد.

بنکت هسلبری در آغاز توضیح داد که چگونه با اعمال رفتارهای غیرانسانی نسبت به موکلینش در دوره های متفاوت، آزادی و نوجوانی‌شان از آنها سلب شده است. آنها [نوری و همکارانش] زخم های عمیقی در زندگی موکلان او ایجاد کرده اند؛ زخم هایی که بهبود نخواهند یافت. بسیاری از این افراد به اجبار به روانشناس مراجعه کرده اند و بسیاری همچنان از استرس و تراماهای آن دوران زجر می کشند.

بنکت هسلبری توضیح داد که موضوع فراموشی یا تشویش خاطرات در ذهن زندانیان باقی مانده از آن اعدام ها مسئله ای بسیار طبیعی است؛ واکنشی طبیعی که مرور زمان نیز آن را جدی تر می کند.

بنکت هسلبری گفت براساس حکم «ان جی ای» صادره از دیوان عالی سوئد، تحقیقات مقدماتی بخشی از جلسات دادگاه نیستند. بنابراین نباید همه چیزهایی که شاکیان یا شاهدان این پرونده در بازجویی های اولیه گفته شده اند کاملا با شهادت ها یکی باشند. او گفت مسئله مهم اثبات هویت حمید نوری به عنوان «حمید عباسی» است که همه شاهدین و موکلین ما این را تایید کرده اند.

بنکت هسلبری توضیح داد که افراد جان بدر برده از اعدام ها با وجود تمام تفاوت ها، در دو چیز اشتراک دارند:

-تراما و استرس های ناشی از زجرها و شکنجه ها و رفتارهای غیرانسانی.

- عذاب وجدان نسبت به رفقا، هم‌بندی‌ها، و زندانیان اعدام‌شده.

بنکت هسلبری در مورد غرامت یا همان دیه توضیحات مبسوطی داد و اختلاف بین قوانین سوئد با قوانین اسلام مخصوصا با بخش هایی که براساس شریعت تنظیم شده را برشمرد. او گفت براساس قانون دادرسی سوئد از سال ۱۹۶۹ می توان قوانین کشوری خارجی را نیز در صدور حکم در نظر گرفت. او گفت این موضوع چالشی مهم برای این دادگاه می شود. در این پرونده تطبیق قوانین دو کشور سوئد و ایران کاری سخت و احترام به قوانین ایران نیز مهم است. او در مورد غرامت بازماندگان گفت که براساس قوانین ایران میزان دیه یا غرامت بازماندگان سالانه توسط بانک مرکزی ایران تعیین می شود و در این پرونده این میزان براساس نرخ اعلامی این بانک در سال ۲۰۲۱ برآورد شده است.

بنکت هسلبری در ارائه دفاعیه خود به چند مورد از شهادت های موکلانش اشاره کرد. او برای مثال گفت حمید نوری ادعاکرده که تنها در زندان اوین کار کرده، اما حسن گلزاری یکی از جان بدربردگان از اعدام ها شهادت داده است که هرگز در اوین نبوده و تنها در زندان گوهردشت و زندان قزلحصار نگهداری شده. گلزاری شهادت داده که حمید نوری را در بیست و چهار و بیست و پنج مرداد حتی چندین بار بدون چشم بند در زندان گوهردشت دیده است. حسن گلزاری در مصاحبه ای در سال ۲۰۱۷ -خیلی پیشتر از دستگیری نوری- گفته است که حمید نوری یکی از روسای زندان گوهردشت بوده است.

بنکت هسلبری در مورد تناقض در موضوع محل نگهداری و اعدام مجید ایوانی توضیحاتی داد. او گفت هشت شاهد تایید می کنند که مجید ایوانی در زندان گوهردشت بوده است و در نهم مرداد ۶۷ در همان زندان اعدام شده است. این وکیل مدافع معتقد است گواهی فوتی که وکلای مدافع حمید نوری در مورد مجید ایوانی به دادگاه ارائه داده اند، فاقد اعتبار است و واقعی نیست. این گواهی فوت از سوی مقامات ایران صادر شده است.

توضیح بعدی بنکت هسلبری در مورد بیژن بازرگان بود که در سن بیست و سه سالگی در چهاردهم جولای ۱۹۸۲ دستگیر شده. به او حکم ده سال زندان دادند. هسلبری تاکید کرد که یک شاکی و چهار شاهد تایید کرده اند که بیژن بازرگان در ایام اعدام ها در زندان گوهردشت بوده است. در گواهی فوت او دليل مرگ نوشته نشده، اما تاریخ فوت پنجم شهریور ذکر شده است. وکیل توضیح داد که مدرک این قسمت در دادگاه حمید نوری در کتاب ایرج مصداقی هم آمده است.

بنکت هسلبری، وکیل مدافع تعدادی از شاکیان موضوع تلفن های پاک شده توسط متهم در شب پیش از سفرش به سوئد را یکی از مهمترین مدارک این پرونده دانست. مدارک تلفن های پاک شده توسط نوری در کیفرخواست دادستان به دو صورت کتبی و شفاهی آمده و به «کیفرخواست الحاقی» یا «پروتکل ۱۶» معروف است. هسلبری گفت: «تلفن حمید نوری معدن طلاست.»

بنکت هسلبری گفت نمی دانم تلفن او چرا سیم کارت ندارد. در لیست تلفن های پاک شده توسط متهم به تلفن مقاماتی برمی خوریم که نقش مهمی در شکنجه ها و اعدام ها داشته اند. تلفن شخصی نیری، ناصریان، محافظین آنها و البته رئیسی. حمید نوری ادعا کرده که منظور از رئیسی، ابراهیم رئیسی نیست. هسلبری از پیامک هایی گفت که حمید نوری به مبشری زده است. مبشری جانشین نیری در هیات مرگ بوده است. او پاک کردن شماره این افراد را تایید کرده است. او دلیل این کار را کنجکاوی های هیرش صادق ایوبی، دامادخوانده خود عنوان کرده است.

بنکت هسلبری در این بخش با به چالش کشیدن دلیل متهم برای پاک کردن برخی تلفن های حساس در گوشی تلفنش گفت: «متهم می توانست به جای رفتن نزد هیرش، دامادخوانده کنجکاوش به منزل دخترخوانده اش که از هیرش جدا شده بود، برود. چرا نرفت؟ متهم می توانست تلفن یا سیستم یا سیم کارتش تلفنش را عوض کند. متهم ترجیح می دهد که به جای همه این کارها، تنها شماره ها را پاک کند.»

بنکت هسلبری در ادامه توضیح موضوع تلفن دستی نوری دو سوال مهم را مطرح کرد: نخست اینکه اصولا چرا هیرش به افراد علاقمند بوده است؟ و دوم اینکه چرا حمید نوری مایل است تا تنها این آدمهای خاص را حفاظت کند، نه دیگران را؟ این وکیل در ادامه گفت: «این رفتاری واقعا عجیب است. این ثابت می کند که حمید نوری به اتفاقات ۶۷ ارتباط دارد.»

بنکت هسلبری گفت شاهدان و موکلین او نه از روی منفعت مالی و نه از روی تنفر در این دادگاه شرکت کرده اند. او گفت داستان مواجهه متهم با شخصی به نام «حمید عباسی» در زندان گوهردشت یک داستان کاملا ساختگی و غیرقابل باور است. او گفت حمید نوری درباره تاریخ مرخصی ادعایی خود و عدم حضور در زندان در دوران اعدام ها ضد و نقض صحبت کرده است. حمید نوری پیشتر در دفاعیات خود ترجمه غلط از بازجویی هایش را دليل این تناقضات عنوان کرده است.

بنکت هسلبری اعلام کرد که با در نظر گرفتن گفته های حمید خلاق دوست در مجموع سی و سه نفر علیه متهم دادگاه شهادت داده اند. از بین این تعداد یازده نفر قسم خورده اند که حمید نوری در راهروی مرگ بسیار فعال بوده است.

بنکت هسلبری از طرف موکلینش خواست تا با توجه به تمام ادله کتبی و شفاهی و تمامی مندرجات پرونده، حمید نوری بخاطر اعمال مجرمانه‌اش توسط دادگاه سوئد محکوم شود.

گیتا هدینگ واربری، دومین وکیل مدافع شاکیان پرونده بود که در این جلسه به نمایندگی از موکلینش دفاعیه نهایی خود را به دادگاه ارائه داد. این وکیل نخست به موضوع هشدار وزارت خارجه سوئد در روز گذشته نسبت به سفر شهروندانش به ایران اشاره و آن را دلیلی بر تایید شرایط سخت در ایران و نقض حقوق بشر در آن توصیف کرد.

گیتا هدینگ واربری نیز مانند هسلبری برای ارائه دفاعیه خود به توضیح شهادت های چند موکل خود پرداخت. از جمله، نصرالله مرندی که در ۲۱ سالگی به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق دستگیر شد. او گفت: «۱۵ سال حبس برایش بریدند. کپی مدارکش در پرونده است. او از ۶۱ تا ۷۰ زندان بود. ۶۵ تا ۶۷ در زندان گوهردشت بوده است. در دوران اعدام ها سه بار به راهروی مرگ رفته است. پانزدهم- بیست و دوم و بیست و پنجم مرداد در مقابل هیات مرگ از جمله نیری قرار گرفت. او خیلی ها را دیده که دیگر بازنگشته اند. او شاهد خواندن اسامی توسط حمید نوری بوده است. او شاهد انتقال زندانیان برای اعدام توسط او بوده است. آنها هرگز بازنگشتند. نصرالله مرندی هویت حمید نوری را بعنوان حمید عباسی کاملا تایید می کند.»

گیتا هدینگ واربری گفت: «حسین فارسی یکی از موکلین من است که در اردوگاه اشرف در آلبانی بوده است. او در هجده سالگی دستگیر شده است. او هوادار سازمان مجاهدین خلق بود. چهار سال زندان بوده ، آزاد و بلافاصله مجددا دستگیر می شود. نه سال حبس تعزیری می گیرد و در سال ۷۲ آزاد می شود. او یکسال – از بهمن ۶۶ تا بهمن ۶۷ – در زندان گوهردشت بوده است. او چهار بار به راهروی مرگ منتقل شد و دو بار در مقابل هیات مرگ قرار گرفت. او کتابی نیز نوشته که در میان ادله کتبی دادگاه قرار دارد. در خاطرات خود نوشته که در هشتم ، بیستم و بیست و یکم مرداد به راهروی مرگ منتقل شده است. او در تمام این دفعات یا حمید نوری را شخصا دیده یا صدای او را شنیده است. او دیده که ناصریان اسامی زندانیان را اعلام و حمید نوری و فرج آنها را کنترل می کنند. او شاهد انتقال زندانیان برای اعدام توسط حمید نوری به سمت حسینیه بوده است. او از عباسی شنیده که امروز عاشورای مجاهدین است.»

درباره موکلانش که در واقع اقوام اعدام شدگان هستند نیز مورد جعفر میرمحمدی برنجستانکی برادر عقیل را برای دادگاه توضیح داد. او گفت که جعفر خود تحت تعقیب بوده و قادر به رفتن به زندان اوین نبود و از ایران خارج شد. او شهادت داده که براساس گفته های پدرش، جعفر را در بهار ۶۷ به گوهردشت منتقل می کنند و اجازه ملاقات به پدرش نیز نمی دهند. خانواده وسایل عقیل را بعدا تحویل گرفتند. به قدر عقیل گفتند که پسرت منافق بوده و ما بخاطر فتوای خمینی او را اعدام کردیم. این وکیل توضیح داد که حسین فارسی و مجید اتابکی هر دو باعقيل در یک زندان بودند و هم زمان با او به گوهردشت منتقل شدند. آنها قبلا به جعفر گفته بودند که هر سه آنها را در زندان بشدت کتک زده اند. مجید اتابکی نیز فکر می کند عقیل را پانزدهم یا هجدهم مرداد برای اعدام برده اند.

گیتاهدینگ واربری درباره دلایل برخی تفاوت ها در روایت های شاهدان اینگونه گفت:

-تاریخ اتفاقات سی سال پیش بوده و نقش حافظه در این میان مهم است.

-بازجویی هایی که غالبا یکبارانجام شده، به شاهدان داده نشده و مورد تاییدشان نیز قرار نگرفته.

- اشتباهات صورت گرفته در ترجمه ها.

- مطالبی که گفته شده، اما ترجمه نشده.

- تفاوت‌های فرهنگی ایران و سوئد.

گیتا هدینگ واربری، وکیل تعدادی از شاکیان یا خانواده هایشان در بخشی از دفاعیه خود گفت: «زجری که بازماندگان کشیده اند و اضطراب آنها در راهروی مرگ به هیچ عنوان قابل توصیف نیست.»

گیتا هدینگ واربری درباره متهم گفت برای ما [وکلای مدافع شاکیان] ثابت شده کارهایی که متهم پرونده انجام داده، مجرمانه بوده است. او علیه حقوق بشر عمل کرده. این وکیل گفت: «گاهی گوش کردن و هضم این شهادت ها برایمان مشکل بود و نمی دانستیم چگونه این کار را بکنیم.» او از دادگاه سوئد صدور حکم محکومیت حمید نوری، متهم پرونده را تقاضا کرد.

یوران یالماشون، آخرین وکیل مدافع شاکیان این پرونده بود که در جلسه امروز دفاعیه نهایی خود را به دادگاه ارائه داد. او مانند دو وکیل دیگر به این سوالات کلیدی در پرونده پرداخت:

  • آیا حمید عباسی همان حمید نوری است؟
  • نقش حمید نوری در زندان اوین و گوهردشت چه بود؟
  • بررسی تحقیقات بر روی حافظه و نحوه یادآوری خاطرات پس از سی و سه سال
  • وضعیت روحی و روانی نجات یافتگان از اعدام ها پس از سی و سه سال
  • بررسی قضاوت حقوقی قضیه و مقایسه این پرونده با پرونده هایی مانند کوزوو
  • بررسی و مقایسه موارد تناقض اظهارات شاهدان در بازجویی پلیس و شهادت شان در دادگاه
  • تحلیل سوالات از شاهدان مخصوصا سوالات چالشی دادگاه
  • غرامت یا دیه براساس قوانین ایران
  • نحوه و میزان زمان مصرف شده برای هر بازجویی
  • بررسی تصاویری که کم کم به ذهن نجات یافتگان خطور می کند
  • انگیزه شاهدان از حضور در دادگاه

و...

یوران یالماشون گفت تمام شاهدان وشاکیان با تمام تفاوت ها در عقیده و محل زندگی شان همگی در یک چیز مشترکند:«حمید نوری و حمید عباسی یک نفر است.» او از مقامات عالی رتبه زندان بوده است. او نقش کلیدی مخصوصا نقش دادیاری را در اعدام ها داشته است. ادعای او برای مرخصی رفتن در دوران اعدام ها کاملا مردود است.

یوران یالماشون گفت شاهدان در گفته های خود تبانی نداشته اند. برای مثال اختلاف ایرج مصداقی و محمود رویایی در مورد تاریخ حضور هیات مرگ برای نخستین بار در زندان گوهردشت. یازده نفر در پیوست «ب» در کیفرخواست همگی نزد هیات مرگ برده شده اند. همگی هوادار سازمان مجاهدین خلق بوده اند. همگی دادگاه عادلانه ای را تجربه نکرده اند و حرف هایشان همگی با هم مطابقت دارد.

یوران یالماشون گفت ایرج مصداقی حتی در کتابش به موضوع ارتقاء شغلی حمید نوری از نگهبانی به دادیاری نیز اشاره کرده است. او از شدت عمل حمید نوری و رفتارهای او در راهروی مرگ گفته است. ایرج مصداقی و رضا فلاحی از جمله افرادی هستند که «فرغونی پر از طناب دار» را دیده اند. این وکیل گفت که ایرج مصداقی می گوید من هنوز هم خودم را در زندان احساس می کنم.

سیامک نادری یکی دیگر از جان بدربردگان از اعدام می گوید من سی و سه سال است که زندگی نکرده ام. سیامک شخصا توسط متهم در زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفت. نوری او را «منافق کثیف» خطاب کرد.

یوران یالماشون گفت که مسعود اشرف سمنانی بخاطر زجر و شکنجه های زندان به سندرم پس از تروما و ترس از مرگ مبتلاست. احمد ابراهیمی هم در بیست سالگی دستگیر و ده سال بعد آزاد شده است. او اعدام های دسته جمعی را دیده است و از اضطراب و ترس از مرگ رنج می برد.

اکبر صمدی در چهارده سالگی برای شرکت در تظاهرات در دادگاهی دو دقیقه ای به ده سال زندان محکوم شد. او هیچ شکی ندارد که حمید نوری همان حمید عباسی است. او مکالمه ای با متهم را پس از اعدام ها بیاد می اورد که در آن نوری از او پرسید که چگونه از اعدام ها جان سالم بدر بردی. او انجام مصاحبه را قبول کرده بود.

بوران یالماشون گفت که منوچهر اسحاقی در بین برادران زندانیش از همه جوان تر و سیزده ساله بود که دستگیر شد. او را مجبور کردند که اعدام ها را تماشا کند. اتو با حمید نوری از نزدیک تماس و برخورد مکرر داشته است. عباسی به منوچهر مجوز داد تا در زندان فوتبال بازی کند. او گفت عباسی در هر دو زندان گوهردشت و اوین یک نقش داشت.

یوران یالماشون رسما اعلام کرد که شهادت یازده شاکی او کاملا مشخص می سازد که حمید نوری همان حمید عباسی است. او گفت با توجه به سمت، فعالیت ها و واکنش متهم در دوران اعدام ها می توان به این نتیجه رسید که او در اعدام ها نقش فعال داشته و مجرم است. او گفت: «حمید نوری در درجه نخست باید به عنوان مجرم شناخته شود.»

یوران یالماشون گفت که ماهیت درگیری سازمان مجاهدین خلق و حکومت ایران، چه بین المللی باشد چه جنگ داخلی، فرقی نمی کند. او گفت من با تجزیه و تحلیل دادستان ها موافقم که در هر صورت باید براساس عرف بین الملل از این زندانیان و اسرا محافظت می شد. این وکیل گفت بین اعدام ها و نزاع مسلحانه سازمان مجاهدین خلق و حکومت ایران ارتباط وجود داشته است.

یوران یالماشون از مکانیزمی به نام «مکانیزم انکار» صحبت کرد و گفت بعضی جرم ها انقدر جدی هستند که اقرار به آنها برای مجرم بسیار سخت است. برخی از مجرمان قادر نیستند در حضور خانواده و بچه هایشان اقرار کنند که چه آدم‌های بدی هستند.

یوران یالماشون دفاعیه خود را با صحبت های منوچهر اسحاقی ادامه داد و گفت از منوچهر پرسیدم تقاضای پولی از دادگاه دارد یا نه و او گفت چه تقاضایی؟ زندگی ما واقعا از بین رفته است. او از دادگاه خواست تا حمید نوری را بخاطر رفتارهای مجرمانه اش به اشد مجازات محکوم کند.

یورن یالماشون با این جملات دفاعیه خود را به پایان رساند: «امیدوار باشیم که برای بشریت هرگز دوباره این اتفاقات تکرار نشود و هیچ دولتی انسان ها را مجبور نسازد تا اتفاقات این چنینی را تجربه کنند.»

جلسه بعدی دادگاه نوری به ارائه دفاعیه کنت لوئیس، چهارمین و آخرین وکیل مدافع شاکیان پرونده اختصاص دارد. این جلسه روز دوشنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ در استکهلم سوئد برگزار خواهد شد.